(پس از عزل محمد بن ابى بکر در سال 38 هجرى و نصب مالک اشتر به فرماندارى مصر، براى دلجویى از محمّد بن ابى بکر نوشت): پس از یاد خدا و درود، به من خبر داده اند که از فرستادن اشتر به سوى محلّ فرماندارى ات، ناراحت شده اى. این کار را به دلیل کند شدن و سهل انگارى ات یا انتظار کوشش بیشترى از تو انجام ندادم، اگر تو را از فرماندارى مصر عزل کردم، فرماندار جایى قرار دادم که اداره آنجا بر تو آسان تر، و حکومت تو در آن سامان خوش تر است. همانا مردى را فرماندار مصر قرار دادم، که نسبت به ما خیرخواه، و به دشمنان ما سخت گیر و درهم کوبنده بود، خدا او را رحمت کند، که ایّام زندگى خود را کامل، و مرگ خود را ملاقات کرد، در حالى که ما از او خشنود بودیم، خداوند خشنودى خود را نصیب او گرداند، و پاداش او را چند برابر عطا کند. پس براى مقابله با دشمن، سپاه را بیرون بیاور، و با آگاهى لازم به سوى دشمن حرکت کن، و با کسى که با تو در جنگ است آماده پیکار باش. مردم را به راه پروردگارت بخوان، و از خدا فراوان یارى خواه که تو را در مشکلات کفایت مى کند، و در سختى هایى که بر تو فرود مى آید یارى ات مى دهد. ان شاء اللّه.