ستارخان معروف به سردار ملی در حدود سال 1245ش در قره باغ آذربایجان به دنیا آمد.
ستارخان در ابتدای جوانی پهلوانی عَیّار بود و با همین روحیه به نهضت مشروطه پیوست تا مردم را از ظلم و ستم نجات دهد.
پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه قاجار، مجاهدان تبریز قیام کردند.
در این میان، داستانهای بسیاری از رشادتهای ستارخان در این دوران ذکر کردهاند.
سرانجام قوای دولتی، تبریز را به محاصره درآورده و نبرد سختی روی داد.
در این نبرد نیروهای روس هم به کمک قوای محمد علیشاه آمدند.
این محاصره فقر و قحطی شدیدی را بر تبریز حاکم کرد.
اما نیروهای مجاهد توانستند راهی تهران شده و با برکناری محمدعلیشاه، مشروطیت را تثبیت کنند.
با پیروزی مشروطه خواهان، نیروهای غربگرا و منورالفکر کوشیدند وی را از گردونه خارج سازند و با خلعسلاح مجاهدان، نظام مشروطه را آن گونه که خود میخواهند اداره کنند.
در کشمکشهای جریان منورالفکر برای خلع سلاح ستارخان و مجاهدان، زد و خورد شدیدی بین قوای دولتی و مجاهدان در پارک اتابک رخ داد و شمار زیادی از مجاهدان به خاک و خون کشیده شدند.
در این واقعه ستارخان هم هدف گلوله قرار گرفت و از ناحیه پا به شدت مجروح شد.
پس از این درگیری، ستارخان مدتها خانهنشین شد.
نیروهای حاکم، از ترس اینکه مبادا وی بازهم مجاهدان را گردهمآورد و برای اصلاح دولت مشروطه دست به اقدامی بزند از بازگشت او به تبریز نیز جلوگیری میکردند.
ستارخان، با مشاهده انحرافات مشروطهخواهان منورالفکر از فرجام کار بیمناک بود و طی مکاتباتی با علمای نجف نسبت به رواج بیدینی و بیاخلاقی در هیات حاکمه ابراز نگرانی میکرد.
تا اینکه پس از یک بیماری سخت در 25 آبان 1293 ش در 48 سالگی از دنیا رفت.
او را در جوار حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپردند.