خدمات تلفن همراه
قرآن تبيان- جزء 12 - حزب 24 - سوره یوسف - صفحه 241
نرم افزارهای رایگان تلفن همراه
خدمات به مشترکین اپراتور
بازی و سرگرمی
محتوای «متون»
قرآن
مفاتیح
نهج البلاغه
صحیفه سجادیه
اوقات شرعی
مسائل شرعی
تالار قاصدک
گنجینه معنوی
آشپزی
مناسبت ها
الحان قرآن
صحیفه نور امام خمینی ره
پنل عضویت
قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ
44 - گفتند: [اینها] خوابهای آشفته است و ما به تعبیر خوابهای آشفته آگاه نیستیم
وَقَالَ الَّذِی نَجَا مِنْهُمَا وَادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُکُم بِتَأْوِیلِهِ فَأَرْسِلُونِ
45 - و آن کس از آن دو زندانی که نجات یافته بود و پس از مدتی یوسف را به خاطر آورد گفت: من از تعبیر آن خبرتان میدهم، پس مرا [به زندان] بفرستید
یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ أَفْتِنَا فِی سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ لَّعَلِّی أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَعْلَمُونَ
46 - ای یوسف! ای مرد راستین! در بارهی این خواب که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیدهی دیگر، برای ما تعبیر کن تا نزد مردم برگردم شاید آنها [از تعبیر این خواب] آگاه شوند
قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تَأْکُلُونَ
47 - گفت: هفت سال با جدّیت و به طور متوالی میکارید، پس هر چه درو کردید آن را در خوشهاش نگاه دارید، جز اندکی را که میخورید
ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تُحْصِنُونَ
48 - آنگاه پس از آن، هفت سال قحطی میآید که آنچه از پیش برای آن سالها کنار گذاشتهاید میخورند جز اندکی از آنچه ذخیره میکنید
ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَلِکَ عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ النَّاسُ وَفِیهِ یَعْصِرُونَ
49 - سر انجام پس از آن، سالی فرا میرسد که باران فراوان نصیب مردم میشود و در آن سال [بر اثر فراوانی، از میوهها] عصاره میگیرند
وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ
50 - و پادشاه گفت: او را نزد من آورید پس هنگامی که آن فرستاده نزد وی آمد، [یوسف] گفت: نزد آقای خویش برگرد و از او بپرس ماجرای آن زنانی که دستهای خود را بریدند چه بود! همانا پروردگار من به مکرشان آگاه است
قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ
51 - پادشاه [به زنان] گفت: قصه شما آن دم که از یوسف کام خواستید چه بود! گفتند: منزه است خدا! ما از او هیچ بدی سراغ نداریم زن عزیز گفت: اکنون حقیقت آشکار شد من بودم که از او کام خواستم و بیشک او از راستگویان است
ذَلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی کَیْدَ الْخَائِنِینَ
52 - آن [به خاطر این است] تا او بداند که من در غیاب، به او خیانت نکردم و خدا کید خائنان را به جایی نمیرساند
صفحه : 241
بزرگتر
بدون ترجمه
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
تصویر
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
44 - گفتند: [اینها] خوابهای آشفته است و ما به تعبیر خوابهای آشفته آگاه نیستیم
45 - و آن کس از آن دو زندانی که نجات یافته بود و پس از مدتی یوسف را به خاطر آورد گفت: من از تعبیر آن خبرتان میدهم، پس مرا [به زندان] بفرستید
46 - ای یوسف! ای مرد راستین! در بارهی این خواب که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیدهی دیگر، برای ما تعبیر کن تا نزد مردم برگردم شاید آنها [از تعبیر این خواب] آگاه شوند
47 - گفت: هفت سال با جدّیت و به طور متوالی میکارید، پس هر چه درو کردید آن را در خوشهاش نگاه دارید، جز اندکی را که میخورید
48 - آنگاه پس از آن، هفت سال قحطی میآید که آنچه از پیش برای آن سالها کنار گذاشتهاید میخورند جز اندکی از آنچه ذخیره میکنید
49 - سر انجام پس از آن، سالی فرا میرسد که باران فراوان نصیب مردم میشود و در آن سال [بر اثر فراوانی، از میوهها] عصاره میگیرند
50 - و پادشاه گفت: او را نزد من آورید پس هنگامی که آن فرستاده نزد وی آمد، [یوسف] گفت: نزد آقای خویش برگرد و از او بپرس ماجرای آن زنانی که دستهای خود را بریدند چه بود! همانا پروردگار من به مکرشان آگاه است
51 - پادشاه [به زنان] گفت: قصه شما آن دم که از یوسف کام خواستید چه بود! گفتند: منزه است خدا! ما از او هیچ بدی سراغ نداریم زن عزیز گفت: اکنون حقیقت آشکار شد من بودم که از او کام خواستم و بیشک او از راستگویان است
52 - آن [به خاطر این است] تا او بداند که من در غیاب، به او خیانت نکردم و خدا کید خائنان را به جایی نمیرساند
ترتیل استاد سعد الغامدی صفحه : 241
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
مشخصات :
قرآن تبيان- جزء 12 - حزب 24 - سوره یوسف - صفحه 241
قرائت ترتیل سعد الغامدی-آيه اي-باکیفیت(MP3)
بصورت فونتی ، رسم الخط quran-simple-enhanced ، فونت قرآن طه
با اندازه فونت 25px
بصورت تصویری ، قرآن عثمان طه با کیفیت بالا
مشخصات ترجمه یا تفسیر :
Quran Translation
# Name: بهرام پور
# Translator: Abolfazl Bahrampour
# Language: Persian
# ID: fa.bahrampour
# Last Update: November 29, 2013
# Source: Tanzil.net
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
در باره ما
|
تماس با ما
|
نظرخواهی
دفتر خدمات ویژه تبیان
مر
ا
جعه: 2,210,782,230