89 (این خطبه طبق نقل برخى از شارحان در شهر کوفه ایراد شد) 1-وصف روزگاران بعثت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) خدا پیامبر اسلام را هنگامى مبعوث فرمود که از زمان بعثت پیامبران پیشین مدّت ها گذشته، و ملّت ها در خواب عمیقى فرو خفته بودند. فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج یافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه مى کشید و دنیا، بى نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگ هاى درخت زندگى به زردى گراییده و از میوه آن خبرى نبود، آب حیات فروخشکیده و نشانه هاى هدایت کهنه و ویران شده بود. پرچم هاى هلاکت و گمراهى آشکار و دنیا با قیافه زشتى به مردم مى نگریست، و با چهره اى عبوس و غم آلود با اهل دنیا روبرو مى گشت. میوه درخت دنیا در جاهلیّت فتنه، و خوراکش مردار بود، در درونش وحشت و اضطراب، و بر بیرون شمشیرهاى ستم حکومت داشت. 2-عبرت آموزى از روزگار جاهلیّت ص 153 اى بندگان خدا عبرت گیرید، و همواره به یاد زندگانى پدران و برادران خود در جاهلیّت باشید، که از این جهان رفتند و در گرو اعمال خود بوده، برابر آن محاسبه مى گردند. به جان خودم سوگند پیمانى براى زندگى و مرگ و نجات از مجازات الهى بین شما و آنها بسته نشده است، و هنوز روزگار زیادى نگذشته، و از آن روزگارانى که در پشت پدران خود بودید زیاد دور نیست. به خدا سوگند، پیامبر اسلام (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) چیزى به آنها گوشزد نکرد جز آن که من همان را به شما مى گویم، شنوایى امروز شما از شنوایى آنها کمتر نیست، همان چشم ها و قلب هایى که به پدرانتان دادند به شما نیز بخشیدند. به خدا سوگند، شما پس از آنها مطلبى را ندیده اید که آنها نمى شناختند، و شما به چیزى اختصاص داده نشدید که آنها محروم باشند، راستى حوادثى به شما روى آورده مانند شترى که مهار کردنش مشکل است، و میان بندش سست و سوارى بر آن دشوار است. مبادا آنچه که مردم دنیا را فریفت شما را بفریبد که دنیا [دامى است مانند] سایه اى گسترده و کوتاه، [که ] تا سر انجامى روشن و معیّن [یعنى مرگ آدمیان را رها نمى کند.]