عنوان : خطرهاي تهديدكننده انقلاب
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 26 آبان 1358
تاریخ قمری : 26 ذي الحجه 1399
جلد : 11
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
عملكردهاي ناروا
از اصفهان شكايات زياد هست . حتي همين ديروز يا پريشب يك كاغذي از آقاي خادمي (1) آمده بود. تعبير ايشان در آن كاغذ اين بود كه در اطراف اصفهان مشغول غارت كردن مردم اند. اين تعبير ايشان است . آقايان هم يك دسته اي آمدند اينجا. يك جمعيت زيادي آمدند اينجا. و بعد هم نماينده هايشان آمدند اينجا. من گفتم كه من ازوضع آنجاهايي كه مشغولند براي خدمت اطلاعي ندارم كه دقيقا بتوانم بگويم كه در كجامطلب چه جور واقع مي شود. من گرفتاريم زياد است ، و نمي توانم هم به همه مسائل مطلع بشوم . لكن من وظيفه ام هست كه آقايان را متوجه كنم به يك مطلب . و آن مطلب اين است كه امروز كه جمهوري اسلامي است ، و همه جناحها در زير پرچم اسلام مشغول انجام وظيفه هستند. اگر خداي نخواسته يك مطلبي برخلاف مقاصد اسلامي واقع بشود،اين نه اينكه ضرر به همان كسي كه اين كار را انجام مي دهد مي خورد، اين ضرر به مثلا اگردر پاسبانها اين طور، پاسدارها اين طور باشد ضرر به اصل پاسدارهاي جمهوري اسلامي مي خورد. از آنجا هم يك قدم بالاتر مي رود. و به جمهوري اسلامي لطمه وارد مي شود.از آنجا هم آنهايي كه با اسلام مخالف اند، مي گويند كه اين رژيم هم همان رژيم است . به مردم مي گويند ديديد، خوب از دست يك ظلمي شما رها شديد به دست يك ظلم ديگري ، يك ظالم ديگري مبتلا شديد. اين در آن زمان اگر هر چه برايمان واقع مي شد، بر ما واقع مي شد، بر اسلام واقع نمي شد. اسلام از آن نتيجه هم مي برد. لكن امروز كه جمهوري اسلامي است ، و به اسم اسلام هر كسي الان مشغول يك كاري هست ، امروزچنانچه يك خطايي واقع بشود، يك اشتباهاتي واقع بشود، يا خداي نخواسته يك عمدي واقع بشود، امروز پاي اسلام حساب مي شود. آنها هم كه بخواهند فضولي كنند، وقلمهاي مسمومي كه در داخل و خارج الان مشغول توطئه هستند و مي بينند كه منافع خودشان و اربابانشان از دست رفته ، و بايد يك فكري بكنند كه اوضاع را منقلب كنند،آنها مشغول اين هستند كه يك چيزي ببينند، اين را اضافه كنند و آن قدر كه مي توانند بادبزنند به آن تا اين نهضت را لكه دار كنند.
خطر فساد دروني
از اين جهت وظيفه هر كسي كه در هر جا مشغول خدمتي است ، در راس همه خدمتهااين است كه موازين اسلامي را حفظ بكنند. اگر بنا شد كه مثلا پاسدار اسلامي موازين اسلام را حفظ نكند، مثل اين است كه روحاني اسلامي موازين اسلام را حفظ نكند.همانطوري كه اگر روحاني اسلام موازين اسلامي را حفظ نكند، به اسلام صدمه واردمي شود. اين هم وقتي الان شده است ، جز دستگاه اسلام ، جز بنگاه اسلام ، اگر بنا باشد كه يك وقت خداي نخواسته صداي مردم درآيد از اينها، بگويند كه اينها مثل سابق بودند،آنها هم كه غرض دارند، همين مسائل را در مطبوعات خارجي و در بوقهاشان بلند كنندكه اينها دارند چه مي كنند، و چه مي كنند و حاصل مسائل ، مسائل كمونيستي است ، نه مسائل اسلامي . آن وقت آنها هم بگويند كه اسلام هم همين است ، فرقي ندارد. يك دسته هم كه خودشان را به اسم اسلامشناس جا زدند، اينها هم همين مسائل را به اسم اسلام درست بكنند. اين يك پوسيدگي است كه ، از باطن براي نهضت پيدا مي شود كه شما هر چه ظاهرش را خيلي پر سر و صدا درست بكنيد، تزيين كنيد، يك وقت مطلع مي شويد كه ، از باطنش پوسيد و از بين رفت . همانطور كه گفتم مثل يك خربزه مي ماندكه ، خيلي هم به آن خدمت بكنيد، خيلي هم كارهايش را درست بكنيد، لكن در باطنشيك كرمي است كه ، كرم دارد خرابش مي كند. بعد هم خربزه را باز مي كنيد، مي بينيدخربزه كرم زده است . كاري نبايد بكنند[اسلام لكه دار شود] همه قشرهايي كه الان مشغول خدمت اند؛ قشر روحاني كه مشغول خدمت است ، و مثلا دادگاهها و اينها، قشرپاسدارها، قشر نظاميها، ارتشيها، اينهايي كه همه الان در خدمت اسلام و براي اسلام مشغول اند، اينها كاري نكنند كه ما به دست خودمان اسلام را از پا درآوريم . اسلام را درنظر خارج و داخل جوري جلوه بدهيم كه برخلاف آني است كه هست . عدالت نباشد توكار، موازين در كار نباشد. يك برنامه اسلامي در كار نباشد. هرج و مرج و هر كه هر كاري دلش مي خواهد بكند.
خطر التقاط و بيراهه پويي
آنكه من به حسب كلي بايد بگويم به همه ، و تنبه بدهم اين است كه نبايد در هر امري قدرت نمايي بشود. بايد همه قشرهايي كه مشغول براي خدمتند و خودشان هم مي گويندبراي اسلام است ، بايد گوششان به اين باشد كه اسلام چي مي گويد، ما هم تبع آن باشيم .اما من چه مي فهمم و از اسلام خودم اين را مي خواهم بفهمم ، اين ميزان نيست . هرمسئله اي ، هر مطلبي ، كارشناس لازم دارد. اگر يك مريضي بگويد كه من چه كار دارم به نسخه ، من خودم مي خواهم خودم را معالجه كنم ، اين مي ميرد. مريضي كه بخواهدخودسر، خودش خودش را علاج كند، اين منتهي به مردنش گاهي مي شود. اگر بنا باشدكه به كارشناسهاي اسلام ما كاري نداشته باشيم ، آنهايي كه مي دانند به قواعد اسلام چه جور بايد عمل كرد، و چه جور بايد، آنها را ما كار نداشته باشيم ، خودمان هر چه به نظرمان رسيد، يا فرض كنيد آنهايي كه از خارج الهام مي گيرند، و از كمونيستها و ازماركسيستها الهام مي گيرند، آنها هم نفوذ كنند در بين ما، و هر طوري كه آنها مي خواهندعمل كنند، ما يك وقت بفهميم كه اسلام را مي خواهند با ماركسيستي منطبق كنند، خوب ،اين است كه خطر براي اسلام دارد. اين خطر را بايد همه تان توجه كنيد به آن . و با جديت اين خطر را رفعش كنيد. شكست از دشمن اهميتي ندارد پيش من . خطري عظيم تر از خطر امريكا
اگر امريكا بريزد و ما را از بين ببرد، به نظرم خيلي چيزي نيست . البته عظيم است ، اما ازآن عظيمتر شكست در مكتب است . ما مكتبي كه داريم ، يك جوري عمل به آن بكنيم ،يك جوري نمايشش بدهيم كه در خارج قلمها و قدمها هم به آن باد بزنند. و هياهودرست بكنند و مكتب ما را شكست بدهند كه ما نتوانستيم ، يا مكتب اسلام هم همين است كه آنها مي گويند. خوب ، الان يك دسته اي هستند كه اين طور تاويل و تفسيرمي كنند، و اسلام را مي خواهند بدنام كنند. اينها نمي دانند آن چيزي [را] كه نمي داننداينها دارند مي گويند آن ، اين است كه در اروپا شكست خورده ، آن مسئله ، و تفاله اي كه در اروپا كنارش ريختند، در خارج كنارش ريختند، اينها آمدند حالا در ايران و درممالك اسلامي مي خواهند يك سر و صورتي به آن بدهند. حال آن كه ، نمي دانند اين را. اينها چون مطلع از اسلام و از برنامه هاي اسلام و از وضع اسلام نيستند، خودسر هركدام هر كار دلشان مي خواهد بكند.
از هر كدام بپرسي كه چي است ، مي گويد، خوب ما انقلاب كرديم . خيال مي كنندانقلاب كرديم يعني مي خواهيم هرج و مرج باشد. انقلاب كه هرج و مرج نيست . البته لازمه هر انقلابي يك مفاسدي هست . اما آنهايي كه متعهد هستند و علاقه مند هستند به اين انقلاب و اعتقادشان اين است كه ما منقلب كرديم يك رژيم ظالم را به يك رژيم عادل ، بايد همه قشرها روي موازين عدل اسلامي رفتار كنند. و هر كسي خودش سرخودنباشد كه هر چه دلش بخواهد بكند.
حالا من به عده اي كه حالا آمده بودند و از روساي پاسدارها بودند، اينجا بودند، به آنها گفتم كه بروند در تهران و با آن آقاياني كه آنجا هستند يك جلسه اي قرار بدهند، ومشورتي بكنند، و يك راهي درست كنند كه همه جا روي يك موازين عقلايي و موازين اسلامي عمل بشود. و چنانچه اين طور عمل بشود، من اميدوارم كه ان شاءالله پيروز بشويم و . . . همه كارهامان اصلاح بشود.
پانویس :
1- آقاي حسين خادمي ، از روحانيون برجسته اصفهان .
بزرگتر کوچکتر