نمایش نهج البلاغه - نامه : 28 - پاسخی است به معاویه


نامه : 28 - پاسخی است به معاویه
ترجمه : علامه جعفری

نامه ای است از آن حضرت (علیه السلام):

 پاسخی است به معاویه

پس از حمد و ثنای خداوند نامه تو به من رسید، در آن نامه یادآور شده ای که خداوند، محد (صلی الله علیه و آله) را برای دین خود برگزید و او را با تایید و تقویت یارانش تایید فرمود.
 روزگار از تو امر شگفت انگیزی را آشکار کرد و نشان داد، زیرا تو درصدد برآمدی ما را از آزمایش خداوندی و نعمتی که خداوند با بعثت پیامبر ما به ما عنایت فرمود، آگاه سازی، تو در این (توصیه و موعظه)!!! مانند آن نادانی که خرما را به هجر می برد!! یا معلم تیراندازی را به تیر انداختن!! و گمان کردی برترین مردم در اسلام، فلانی و فلانی است و این سخن که می گویی.
 اگر از هر جهت درست باشد، تو را چه بهره از آن؟ و اگر نادرست باشد، عیب آن دامنگیرت نگردد.
 تو را چه کار ای معاویه، با شخصیتهای فراتر و فروتر و با سیاستگزار و مورد اجرای سیاست! اصلا آزادشدگان و فرزندان آنان چه حقی دارند که میان مهاجرین رتبه اول و ترتیب درجات و تعریف طبقات آنان تمیز دهند و تفکیک کنند! هیهات! (با این سخنان و داوری ها که به راه انداختی) تیری به صدا درآمد که از آن نبود و کسی که خود محکوم است درصدد داوری برآمد! ای انسان (انسان نما) چرا در حد
خود نمی ایستی و کوتاهی شان خود را نمی بینی! و چرا مطابق قانون الهی حاکم در هستی، عقب نمی نشینی! مغلوب شدن شکست خورده و پیروزی پیروزمند به تو چه مربوط؟! و تو ای معاویه، رهسپار گمراهی ها هستی و از راه مستقیم روی گردان.
 من درصدد آن نیستم که خبری به تو بدهم بلکه می خواهم نعمت خداوندی را بازگو کنم:
 گروهی از مهاجرین و انصار در راه خداوند متعال به شهادت رسیدند و برای هر یک از آن شهدا امتیازی است، تا آنگاه که شهیدی (بزرگوار) از ما شهید شد و ملقب به (سیدالشهداء) گشت و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را به هفتاد تکبیر در موقع نماز بر جنازه او خاص گرداند.
 آیا ندیدی که دستهای گروهی از آن شهدا و جهادگران در راه خدا بریده شد و برای هر یک از آنان فضیلتی است (تا آنگاه که مرگ و جراحت در هر دو گروه متخاصم به وجود آمد) وقتی که دستهای جععفر طیار قطع شد، درباره او گفته شد که او پروازکننده در بهشت است و دارای دو بال.
 و اگر خداوند از خودستایی انسان نهی نکرده بود، گوینده فضایل بزرگ و فراوانی را برمی شمرد که دل های مردم باایمان آنها را می شناسد و گوش های شنوندگان آنها را طرد نمی کند.
 دست بردار از کسانی که از دنیا فریب خوردند.
 قطعی است که ما ساخته شده های پروردگارمان هستیم و شما ساخته شده های ما.
 قدیمی بودن عزت ما و گسترش عظمت و احسان ما بر قوم شما، مانع درآمیختن شما با خودمان نشد و ما با شما مانند مردم همانند یکدیگر ازدواج ها نمودیم.
 در حالی که شما شایسته این ارتباطات نبودید.
 و چگونه می توان گروه ما را با گروه شما مقایسه کرد! در حالی که پیامبر خدا از ما و تکذیب کننده نبوت از شما است.
 شیر خدا (حمزه) از ما و شیر هم پیمانان قتل پیامبر در جنگ بدر از شما است.
 دو سرور جوانان بهشت (امام حسن و امام حسین) علیهم السلام از ما است و فرزندان دوزخی (عقبه بن ابی معیط) از شما.
 و بهترین زنان عالمیان از ما و حماله الحطب از شما، و فراوانند اموری که به نفع ما و به ضرر شما هستند.

(و با تفاوتهای زیادی که با یکدیگر داریم) اسلام ما شنیده شده و تثبیت گشته و شرافت ما در دوره جاهلیت قابل دفع نیست و کتاب خداوندی آنچه را که از ما برکنار کرده اید (اصل خویشاوندی) جمع نموده و ارائه می دهد:
 و همانست سخن خداوندی (اشخاصی که پیوند ارحام با یکدیگر دارند، در کتاب خداوندی به همدیگر اولویت دارند) و خداوند متعال فرموده:
 (قطعا شایسته ترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کرده اند و این پیامبر و کسانی که ایمان آورده اند، و خداوند ولی مردم باایمان است.
) پس اولویت ما در پیوند با پیامبر از جهتی با خویشاوندی است و از جهت دیگر با اطاعت از او است.
 در آن هنگام که مهاجرین در روز سقیفه با اتصال به پیامبر به انصار احتجاج (استدلال) کردند، بر آنان پیروز شدند.
 پس اگر پیروزی به وسیله اتصال به پیامبر صحیح باشد، پس حق از آن ما است نه شما و اگر استناد به غیر آن باشد، ادعای انصار بر جای خود باقی است.
 و گمان کردی من بر همه خلفا حسادت ورزیدم و با آنان کینه توزی کردم، اگر این ادعای تو راست باشد جنایتی بر عهده تو نیست تا از تو عذرخواهی شود و این نقصی است که ننگش به تو نرسد.
 در نامه ات نوشته ای:
 مرا مانند شتری که از بینی مهار کرده باشند، برای بیعت کردن می کشاندند.
 سوگند به خدا، تو با این سخن خواسته ای مرا توبیخ و تحقیر کنی، در صورتی که مرا مدح کرده ای، و می خواستی مرا رسوا کنی، خود را رسوا کرده ای و برای انسان مسلمان نقصی نیست که ستمدیده شود مادامی که تردیدی در دینش نداشته باشد و شکی در یقینش.
 و این دلیل و حجتی که آوردم، قصدم خطاب به تو نبود (تو پست تر از آن هستی که این منطق و حکمت در تو اثری کند) ولی من به قدری که از خاطرم گذشت برای تو ابراز کردم.

سپس درباره کار من و عثمان سخنی گفتی.
 برای توست که به جهت خویشاوندی تو با عثمان به آن گفته تو پاسخ داده شود.
 کدام یک از ما (من یا تو) به عثمان دشمن تر و به حوادث کشنده وی، او را رهبرتر بودیم.
 آیا کسی که به او یاری کرد و او را به نشستن و رسیدگی به امور مسلمانان توصیه و تشویق نمود و از مردم خواست از هجوم به او خودداری کنند، یا کسی که عثمان از او یاری خواست، و او آن قدر سستی و تاخیر ورزید و عوامل مرگ را به سوی او سرازیر کرد تا سرنوشت (اختیاری) بر سرش آمد.
 حاشا، سوگند به خدا (خداوند می داند چه کسانی از جنگ جلوگیری می کنند و به برادرانشان می گویند:
 بیایید به سوی ما و در سختی های جنگ جز اندکی حاضر نمی شوند).
 و از این که به بعضی از کارهای عثمان اعتراض می کردم، اگر گناه من در مورد او این بود که او را ارشاد و هدایت می کردم، هرگز عذر نخواهم خواست، چه بسا توبیخ شده ای که گناهی ندارد.
 و گاهی باشد که نصیحت کننده مورد تهمت قرار می گیرد.
 و من هیچ چیزی جز اصلاح به قدر توانایی نخواسته ام و نیست و توفیقم مگر با خدا، به او توکل کرده ام و به سوی او برمی گردم.

و هم چنین در نامه ات متذکر شده ای که برای من و یاران من، جز شمشیر چیزی نداری! به راستی مثل تو مثل کسی است که پس از گریاندن، بخنداند.
 تو کی فرزندان عبدالمطلب را دیده بودی که از دشمن عقب نشینند و با شمشیر تهدید و ترسانده شوند؟ پس، اندکی درنگ کن تا حمل (فرزند بدر) برای انتقام وارد میدان جنگ شود.
 به زودی آن کس که او را می طلبی، جستجویت خواهد کرد و آنچه که دور می دانی به تو نزدیک خواهد گشت و من با سرعت با یک سپاه باعظمت از مهاجرین و انصار و تابعینی که با نیکی از آنان پیروی می کنند، حرکت می کنم.
 تکاپویشان شدید و غبار پاهای خود و مرکب هایشان بلند است و لباس مرگ مانند کفن پوشیده اند.
 بهترین دیدار برای آنان ملاقات پروردگارشان می باشد.
 همراه این سپاه با عظمت فرزندان دلاوران جنگ بدر و شمشیرهای هاشمی است.
 همان شمشیرهایی که در جنگ بدر در برادر و دایی و جد و دودمانت فرو رفت.
 و این شکست از ستمکاران دور نیست.


بزرگتر  کوچکتر 
تصاویر نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم با ترجمه استاد انصاریان
نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 311 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 312 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 313 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 314






با متن عربی جستجو فراز بعد فراز قبل 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,246,579