نمایش نهج البلاغه - نامه : 41 - به یکی از کارگزارانش


نامه : 41 - به یکی از کارگزارانش
ترجمه : علامه جعفری

نامه ای است از آن حضرت (علیه السلام):

 به یکی از کارگزارانش

بعد از حمد و ثنای خداوندی، من تو را در امانتم (حکومت) شریک گردانیدم و تو را برای خود همراز و به خود بسیار نزدیک نمودم و هیچ کس از دودمانم در پیش من برای مواسات و یاری و مددکاری و امانتداری و ادای امانت از تو موثق تر نبود.
 از آن موقع که دیدی روزگار به پسر عمویت حمله کرد و دست انداخت و دشمن شدت به خرج داد و چهره پیروزی به خود گرفت و امانت مردم دستخوش خیانت گشت و این امت سست و بی اصل شد، از پسر عمویت روی گرداندی مانند پشت کردن سپر به روی انسان، پس جدا شدی از او با دیگر کسانی که از او جدا شدند و او را تنها گذاشتی و با کسانی که او را رها کردند دمساز گشتی و خیانت کردی به او با خیانتکاران، پس تو نه پسر عمویت را یاوری کردی و نه امانت را ادا نمودی.
 گویی نیت تو از جهاد، خدا نبوده است و گویی تو برهانی برای کارهای خود از خدا نداشتی و گویی تو می خواستی این امت را در دنیایشان در حیله های خود غوطه ور سازی و آنان را درباره غنیمتی که به دست آورده اند فریب دهی.
 هنگامی که برای خیانت بیشتر و شدیتر فرصت پیدا کردی، شتاب در حمله نمودی و با حرکتی تند برجستی.
 به هر مالی که از اموال خاص بیوه زنان و یتیمان آنان قدرت پیدا کردی ربودی آن را مانند ربودن گرگ چابک، بز زخم خورده خون آلود را و آن را با دلی آسوده به حجاز فرستادی بدون این که از ربودن آن احساس گناه کنی.
 ای انسان بی مایه، گویی ارثی از پدر و مادرت را به جیب خانواده ات ریختی.
 پاک و بری است خداوند.
 (از این کاری که تو کرده ای) آیا ایمان به معاد نداری؟ آیا از دقت در حساب روز قیامت باکی نداری؟ ای کسی که در نزد ما از خردمندانی معدود محسوب می گشتی، چگونه آشامیدنی و خوراکی را گورا تلقی می کنی با این که می دانی حرام می خوری و حرام می آشامی! و کنیزها می خری و زنان را به ازدواج درمی آوری از اموال یتیمان و بینوایان و مومنان و مجاهدانی که خداوند آن اموال را به آنان واگذاشته و شهرها را به وسیله آنان حفظ فرموده است.
 از خدا بترس و اموال آن مردم را به خودشان برگردان، زیرا اگر این کار را نکنی و خداوند مرا بر تو مسلط بدارد، تو را چنان مجازات کنم که عذر من در نزد خدا باشد.
 و با آن شمشیر تو را می زنم که هیچ کس را با آن نزدم مگر این که داخل آتش شده است.
 و سوگند به خدا، اگر دو فرزندم حسن و حسین مثل تو خیانت می کردند، رضایت و خرسندی از من نمی دیدند و به هیچ خواسته ای از من نمی رسیدند تا حق را از آن دو بگیرم.
 و باطل را که با ظلمشان به وجود آمده بود از بین ببرم.
 و سوگند به خداوندی یاد می کنم که پروردگار عالمیان است، خوشحال نمی شدم اگر آنچه از اموال مسلمانان ربودی، برای من حلال بود، که پس از زندگانی خود برای وارثانم میراث می گذاشتم.
 پس مقداری درباره خویش مواظب باش.
 گویی مدت عمرت به پایان رسیده و زیر خاک دفن شدی و اعمالت به تو ارائه شد در آن جایگاهی که ستمکار با حسرت و تاسف فریاد برآورد و آن که عمرش را تباه کرده آرزوی برگشت به دنیا نماید، در حالی که (آن موقع جای گریز نیست.


بزرگتر  کوچکتر 
تصاویر نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم با ترجمه استاد انصاریان
نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 335 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 336 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 337






با متن عربی جستجو فراز بعد فراز قبل 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,437,948