28 سپتامبر
مرگ جمال عبدالناصر و پایان افسانه قومیتگرائی عربی (1970م)
جمال عبدالناصر، سیاستمدار معروف و رئیسجمهور پیشین مصر، در 15 ژانویه 1918م در اسکندریه مصر به دنیا آمد.
او در آکادمی علوم نظامی قاهره تحصیل کرد و از سال 1942م به ارتش مصر پیوست.
وی که براندازی حکومت سلطنتی ملک فاروق را در سر میپروراند، پس از شکست اول اعراب در برابر اسرائیل، جنبش «افسران آزاد» را بنا کرد و ژنرال محمد نجیب را به عنوان رهبر این جنبش برگزید.
در سال 1952م این جنبش طی کودتایی سلطنت را ملغی اعلام کرد و با تاسیس رژیم جمهوری، ژنرال نجیب را به عنوان اولین رئیس جمهور مصر، به قدرت رساند.
در سال 1954م عبدالناصر، ژنرال نجیب را نیز برکنار کرد و خود به عنوان مغز متفکر جنبش افسران آزاد، قدرت را در دست گرفت.
ناصر، معتقد به قومیتگرائی عربی و اتحاد میان کشورهای عربی بود.
وی سیاست جدایی از کشورهای غربی و نزدیکی به بلوک شرق خصوصاً شوروی سابق را در پیش گرفت و با خرید اسلحه از این کشور، کوشید قوای نظامی مصر را تقویت کند.
ناصر در سال 1956 کانال سوئز را ملی اعلام کرد اما با حمله مشترک نیروهای فرانسه، انگلیس و رژیم صهیونیستی مواجه شد.
این جنگ با تهدید نظامی شوروی و فشار افکار عمومی به نفع مصر پایان یافت.
جمال عبدالناصر یکی از پایهگذاران جنبش عدم تعهد بود و در بین رهبران جهان و به ویژه کشورهای عربی اعتباری جهانی داشت.
در سال 1958م سه کشور مصر، سوریه و یمن تحت تاثیر شعارهای ناصر مبنی بر قومیتگرائی عربی، دولتی متحد با عنوان «جمهوری متحد عربی» را تشکیل دادند.
طی یک همهپرسی، جمال عبدالناصر به ریاست جمهوری این دولت انتخاب شد.
اما این اتحاد، دیری نپایید و بر اثر اختلاف اعضا، در سال 1961م از هم گسیخت.
ناصر در جنگ سوم اعراب و اسرائیل در سال 1967م نیز شکست خورد و ناگزیر بخشی از سرزمین مصر را به رژیم صهیونیستی واگذار کرد.
این امر به شدت به حیثیت داخلی و بینالمللی وی لطمه زد و او تا پایان عمر، وجهه از دست رفته را بازنیافت.
وی سرانجام در 28 سپتامبر 1970م پس از 16 سال حکومت در سن 52 سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.
بعضی از مفسران سیاسی، مرگ او را ناشی از توطئهای با هدف ارتقاء سادات میدانند.
در پی مرگ ناصر، محمد انور سادات، معاون او که به لزوم دوستی با غرب و صهیونیستها معتقد بود، به قدرت رسید.
با مرگ ناصر، قومیتگرائی عربی تنها در اذهان شخصیتهایی مانند صدام، قذافی، یاسر عرفات و.
.
.
باقی ماند و این اندیشه دیگر نتوانست اعتبار پیشین خود را در میان جهان عرب حفظ کند.
در واقع شکست ناصر و مرگ او و سپس الهام بخشی انقلاب اسلامی، افول قومیتگرائی عربی را نمایان ساخت و با اقبال ستمدیدگان فسلطینی و لبنانی به فرهنگ اسلامی زمینه برپائی نهضتهای اسلامی فراهم گشت.