فرقان گروهی مسلح بود که عملیاتهایی را علیه نظام جمهوری اسلامی انجام میداد.
سرکرده این گروه شخصی به نام "اکبر گودرزی" بود که در روز ?? دی ????ش دستگیر و در ? خرداد ???? ش اعدام شد.
(تصویر؛ گودرزی و جمعی از اعضای فرقان)
گودرزی ابتدا کوشید به حوزه علمیه راه یابد، اما توفیق چندانی نداشت.
گویا حضرت آیتالله مجتهدی(ره) یکبار او را از مدرسه خود اخراج کرده بود.
وی از سال ?? در حالی که کمتر از 20 سال داشت، خود را مفسر قرآن معرفی کرد و با انتخاب برخی از آیات قرآن که جنبههای مبارزاتی داشت، در چند مسجد تهران کلاس تفسیر ترتیب داد.
وی گروهی به نام "فرقان" تاسیس کرد و سپس از سال 55 تا 57 در حالی که ساواک با توزیع یک بیانیه از حضرت امام(ره) به شدت برخورد میکرد، با آزادی تمام و احیانا در پوشش امنیتی ساواک جزواتی درباره توحید، معارف اسلامی و.
.
.
با تیراژ بسیار زیاد، منتشر ساخت و با ارسال آنها به مراکز دانشگاهی به جذب نیرو پرداخت.
فرقان به شدت تحت تاثیر سوسیالیسم و مکتب تفسیری تجربهگرایانه و اندیشه و ادبیات شریعتی، بازرگان و سحابی بود و سطحیترین تأویلها را از اسلام و قرآن ارائه میداد.
مثلا در تفسیر سوره حضرت یوسف(ع)، "گرگ" را همان ضدانقلاب معرفی میکرد! شهید مطهری در نقد چنین تفاسیری میگوید: "اینگونه تفاسیر یعنی خالیکردن مفاهیم دینی از معنویت و همه را تفسیر مادی کردن به معنای خالی کردن زیر پای دین و مذهب است.
همان سیاستی که مارکس پیشنهاد کرد که برای مبارزه با دین باید مفاهیم دینی را تفسیر مادی کرد.
" (مقدمه کتاب علل گرایش به مادیگری)
انسجام تشکیلاتی، روحیه ستیزنده و متاثر از کمونیسم، تندخویی، پرخاشگری وجه بارز فرقان بود.
این گروه، شعار "اسلام منهای روحانیت و مرجعیت" را به شدت باور داشت و همانند سازمان منافقین و اعضای کنونی سازمان مجاهدین(آغاجری، سلامتی، آرمین، نبوی و.
.
.
) با ارائه تفسیرهای التقاطی، سطحی و غیراجتهادی از اسلام در پی "پروتستانیسم در تشیع" بود.
از این رو برخی، فرقان را شاخه نظامی یکی از دو جریان فوق میدانند که با تمسک به روحیه تکفیری و حذف رهبران اندیشمند انقلاب میتواند راه آنها را برای مصادره انقلاب بازکند.
فرقان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ترور شهید قرنی، شهید مهدی عراقی، شهید مطهری، شهید مفتح و شهید قاضی، شهید شیخ قاسم اسلامی و ترور آیتالله ربانی شیرازی روی آورد.
اهداف ترورهای فرقان بسیار حساب شده بود.
آنها یا افراد باسابقه و مؤثر در مدیریت انقلاب بودند یا مجتهدانی بودند که در روشنگری جامعه و مبارزه با التقاط، نقش موثری داشتند.
شهید مطهری، نخستین کسی بود که انحراف گروههای التقاطی را شناخت و مجاهدین خلق را منافق نامید.
آیتالله ربانی که بعد از انقلاب به عضویت فقهای شورای نگهبان در آمد، از منتقدان هوشمند منافقین در دوران حبس بود و مجاهدان مسلمان را از انحراف جریانهای التقاطی آگاه میکرد.
گرچه فرقان به ترور ایشان دست زد، اما آیت الله ربانی به شهادت نرسید و بعدا در تصادف مشکوکی به جوار رحمت حق شتافت.
شیخ قاسم اسلامی، از منتقدان جدی دکتر شریعتی بود.
آن بزرگوار را در نیمه ماه رمضان هنگام افطار و در حال اذان گفتن به شهادت رساندند.
آیتاله گلپایگانی به منظور تجلیل از ایشان، قبر خود را به این شهید اعطا کرد و آیت الهگ مرعشی بر پیکر او نماز خواند.
سپهبد قرنی، به رغم مخالفت شدید بازرگان و منافقین، از سوی حضرت امام(ره) به ریاست ستاد مشترک ارتش منصوب شد و پذیرش این انتصاب از نظر فرقان گناهی نابخشودنی بود.
اعضای فرقان سرانجام طی چند مرحله عملیات و با معرفی مردم آگاه و انقلابی کشورمان، شناسائی و دستگیر شدند.
یکی از آنها(علی حاتمی) در زندان خودکشی کرد و جمعی از آنها پس از محاکمه (شامل "اکبر گودرزی"، "عباس عسکری"، "سعید مرآت"، "علیرضا شاه بابابیگ تبریزی"، "حسن اقرلو") اعدام شدند.
اندکی پس از اعدام اعضای فرقان، سازمان منافقین، که تا آن زمان از فرقان به عنوان بازوی تروریستی خود استفاده میکرد، راسا به مبارزه مسلحانه با نظام روی آورد.