زمانی که دور دوم مشروطیت آغاز شد، جریان منورالفکر وابسته به انگلیس، با توطئههای مختلف، رهبران مذهبی را از صحنه سیاسی کشور حذف کردند.
اوج این توطئه اعدام مظلومانه شیخ فضلالله نوری بود.
اما ثمرات نامیمون این توطئه و حاکمیت جریان منورالفکری بر مشروطیت، بسیار وسیع بود و حتی به زندگی عادی مردم کوچه و بازار نیز سرایت کرد.
فقدان افرادی باکفایت، مومن و شجاع برای اداره امور کشور، همزمان با وقوع جنگ جهانی اول، دولت مرکزی را در ایران بسیار ضعیف کرده بود.
با وقوع این جنگ، دولت ایران اعلام بیطرفی نمود اما قوای بیگانه بی اعتنا به نظر دولت ایران وارد خاک ایران شدند تا از طریق خاک کشورمان زورآزمائی خود را برای مهار امپراطوری روبه ضعف عثمانی که یکی از اضلاع قوای متخاصم بود، نمایان سازند.
در همین شرایط، قحطی هولناکی بر کشور حاکم شد و بسیاری از مردم کشورمان در نهایت فقر و گرسنگی نه تنها تاب مقابله با حضور بیگانگان را نداشتند بلکه توان گذران زندگی عادی خویش را هم از کف داده بودند.
کمبود مواد غذایی به حدی بود که روزانه گروه بسیاری از مردم از گرسنگی تلف میشدند.
میزان خسارتهای ناشی از این قحطی به دلیل عدم اقتدار دولت مرکزی هیچگاه برآورد نشد، اما گزارشهای افواهی سالخوردگان از وسعت و تعداد زیاد مرگ و میر ناشی از این قحطی حکایت دارد.
طی سالهای اخیر یک محقق ایرانی مقیم امریکا به نام دکتر قلی مجد، بر اساس گزارشهای سفارتخانههای وقت کشورهای غربی در تهران، تحقیقات وسیعی را در خصوص این قحطی انجام داده است.
شواهد و مستندات وی حاکی است در سالهای مزبور، هیچ اثری از خشکسالی یا گزارشهای مردمی از کاهش نزولات آسمانی ثبت نشده است.
از این رو این قحطی هولناک نمیتواند یک واقعه طبیعی باشد.
به علاوه گزارشهای رسمی و مردمی بسیاری از خرید وسیع غله ایران از سوی نیروهای انگلیسی و انتقال این غله به خارج از مرزها حکایت دارد.
استعمار پیر نه تنها قوای مستقر خود در ایران را از طریق غله ایران ارتزاق میکرد، بلکه بخش قابل توجهی از نیاز غذایی قوای هم پیمانان خود که در عراق، عربستان، جنوب خلیج فارس، یمن، مصر، سودان، هند و.
.
.
مستقر بودند را نیز با غله ایران تامین میکرد.
به بیان دیگر قحطی رخ داده در ایران یک واقعه مصنوعی بود که علاوه بر تامین نیاز ارتش بیگانگان یک نسلکشی هولناک و خاموش را در میان جامعه شیعی ایران موجب گردید.
بررسی تخمینهای جمعیتی جامعه ایران در قبل و بعد از این قحطی مصنوعی، حاکی از آن است که در اثر این واقعه بین 8 تا 10 میلیون از مردم کشورمان به کام مرگ رفتهاند.
نکته قابل توجه این است که قلیمجد هنگام انجام تحقیقات خود در این خصوص که حدود 10 سال پیش جدیت یافت با بیمهری جدی محافل دانشگاهی و دولتی اصلاحطلبان در ایران مواجه شد.
وی در سالهای اخیر طی گفتگوهایی با مجلاتی مانند «تاریخ معاصر ایران» از ترفندهای شگفتانگیز دانشگاهیان و دیپلماتهای وابسته به جریان اصلاحات، برای عدم دسترسی وی به منابع مطالعاتی لازم در ایران گلایه کرده است.