مناسبت ها - قمری - 7 شوال - وقوع غزوه احد(3 ق)

7 شوال

وقوع غزوه احد(3 ق)

مشرکان مکه معظه، پس از شکست سنگین نبرد "بدر"، در صدد انتقام از مسلمانان برآمدند و به مدت یک سال در این زمینه فکر و با هم مشورت نموده و اقدام به گردآوری نیرو و فراهم آوری تجهیزات جنگی و تدارکات نمودند.
آنان در شوال سال سوم قمری آماده نبرد با مسلمانان شدند و بدین جهت علاوه بر مردان جنگجو، تعدادی از زنان نیز به همراه خویش آوردند تا با خواندن، نوازیدن و اجرای مراسم لهو و لعب، جوانان قریش و مهاجمان سرکش را به خود مشغول کرده و فکر بازگشت و فرار از جنگ را از آنان بربایند.
آتش افروزان اصلی این جنگ عبارت بودند از ابوسفیان بن حرب، عمرو بن عاص، عکرمه بن ابی جهل، جُبیر بن مطعم، صفوان بن امیه، حارث بن هشام و طلحه بن ابی طلحه.
مهاجمان قریش با سه هزار نیروی انسانی، که هفتصد نفر از آنان، زره پوش، دویست نفر سواره و گروهی پیاده نظام بودند، با همراه داشتن سه هزار شتر از مکه خارج شده و به سوی "مدینه الرسول" حرکت کردند و در پنجم شوال در دامنه کوه اُحُد پیاده شدند.
عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر اسلام(ص) که از مسلمانان واقعی، ولی غیر متظاهر به اسلام و مقیم مکه معظمه بود، توطئه و حرکت نظامی قریش از مکه را، به طور پنهانی به اطلاع پیامبر(ص) در مدینه منوره رسانید.
آن حضرت، پس از اطمینان از تهاجم دشمن، با ریش سفیدان مدینه و یاران و اصحاب خویش به مشورت پرداخت.
گروهی از پیران و ریش سفیدان، پیشنهاد کردند که آنان در مدینه بمانند و قلعه داری کنند و هنگامی که قریش به درون شهر مدینه هجوم آورند، مردان در کوچه و خیابان ها و زنان از بالای بام خانه ها، مهاجمان را مورد هدف قرار داده و آنان را از پای درآورند، ولی گروهی دیگر از یاران آن حضرت، به ویژه جوانان دلیر و آن هایی که در سال گذشته توفیق حضور در نبرد بدر را نداشته اند و می خواستند در نبرد دیگری در کنار رسول خدا(ص)، مردانه با دشمنانش بجنگند، پیشنهاد خروج از مدینه و درگیر شدن در بیرون شهر را دادند و سرانجام پیامبر(ص) دیدگاهشان را پذیرفت و اعلان بسیج عمومی و حرکت مجاهدان به سوی دشمن را صادر نمود.
تعداد هزار رزمنده، در روز جمعه ششم شوال، پس از اقامه نماز با شکوه جمعه، به سوی سرزمین احد حرکت کردند.
عبدالله بن اُبیّ، که در ظاهر مسلمان ولی سرکرده منافقان و مخالفان پیامبر(ص) و از هر راه ممکن، در صدد ضربه زدن به پیکر نظام تازه تاسیس اسلام بود، به همراه سیصد تن از افراد قبیله اش "اوس" به بهانه این که پیامبر(ص)، نظر وی را نپذیرفت و دیدگاه جوانان مسلمان را بر وی ترجیح داد، از نیمه راه برگشت و در این نبرد حضور پیدا نکرد و از این طریق، ضربه ای به سپاه اسلام وارد آورد.
سرانجام سپاه اسلام با تعداد هفتصد رزمنده مسلمان در برابر سپاه کفر و شرک، در دامنه کوه احد، واقع در "وادی عتیق" قرار گرفت و در هفتم شوال، نبرد سنگین طرفین آغاز گردید و با دلیر مردی های حمزﺓ بن عبدالمطلب، علی بن ابی طالب(ع)، زبیر بن عوام، طلحه بن عبیدالله، مصعب بن عمیر و سایر رزمندگان مسلمان، ضربه شکننده ای بر سپاه قریش وارد آمد و پس از دادن ده ها کشته، زخمی و اسیر، مجبور به عقب نشینی و فرار از صحنه نبرد شدند و مسلمانان با تکبیر، آنان را تعقیب کرده و از آن مکان، دور نمودند و سپس در صدد گردآوری غنیمت ها برآمدند.
پیش از آغاز نبرد، پیامبر(ص) تعداد پنجاه نفر از مسلمانان را در شکاف وسط کوه احد، که محلی آسیب پذیر بود، گمارد و به آنان دستور داد که از این مکان، مانع نفوذ دشمن و حمله آنان به پشت جبهه مسلمانان گردند و هیچ گاه، آن جا را ترک نکنند، چه این که مسلمانان پیروز شوند و چه متحمل شکست گردند.
ولی این عده از نگهبانان، به هنگام شکست دشمن و فرار آنان از صحنه نبرد، به تذکرات فرمانده خویش اعتنایی نکرده و از آن جا به پایین سرازیر شدند و به مانند دیگران، مشغول گردآوری غنایم جنگی گردیدند.
دشمن زخم خورده که از آغاز جنگ، به این نقطه آسیب پذیر، توجه کامل داشت، از این فرصت بهره جست و با عبور از شکاف میان کوه احد، مجدداً بر سپاه اسلام هجوم آورد و یکباره مسلمانان را در میان گرفت و به کشتن و زخمی کردن آنان پرداخت.
در اندک زمانی بسیاری از مسلمانان شهید، تعدادی زخمی و برخی نیز به اطراف پراکنده شدند و پیامبر(ص) به همراه عده ای اندک، مانند علی(ع)، مصعب، زبیر و تعدادی دیگر، در وسط میدان نبرد، با دشمن درگیر بودند و تمام تلاش متجاوزان قریش، بر این بود که آن حضرت را به شهادت برسانند.
با کشته شدن مصعب بن عمیر، گمان کردند که پیامبر(ص) کشته شد و به همین جهت فریاد برآوردند که ای مردم! محمد(ص) کشته شد وای اهالی یثرب! برای چه می جنگید؟ این ماجرا، روحیه رزمی مسلمانان را ضعیف تر کرد و پراکندگی آنان را بیشتر، ولی خدای سبحان، پیامبرش را یاری کرد و وی را از آسیب دشمنان رهایی بخشید.
پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) و بسیاری از مسلمانانی که جان به در برده بودند، به شدت زخمی شدند و به بالای کوه احد پناه برده و از آسیب نهایی دشمن در امان ماندند.
حضرت علی(ع) در این نبرد، با این که نود زخم بر تن را متحمل بود، از پیامبر(ص) جانانه دفاع می نمود و حملات دشمنان بر پیامبر(ص) را از هر سو، دفع می کرد.
ندای آسمانی "لا سیف الا ذوالفقار، لا فتی الا علی" در همین نبرد، به گوش همگان رسید.
به هر روی، قریش متجاوز و سرکش، پس از ناامیدی از کشتن پیامبر(ص) و از پای درآوردن مسلمانان، مجبور به عقب نشینی شد و به سوی مکه معظمه بازگشت.
اما مسلمانان، به خاطر بی دقتی عده ای بی شکیب، زیان های فراوانی متحمل گردیدند و تعداد هفتاد کشته دادند که افرادی چون حمزﺓ بن عبدالمطلب(ع)، مصعب بن ابی عمیر، حنظله غسیل الملائکه، عبدالله بن جحش، عبدالله بن عمرو بن حرام، عمرو بن جموح، خارجه بن زید، سعد بن ربیع، نعمان بن مالک و عبدﺓ حسحاس، از جمله آنان بودند.
وحشی ابن حرب، غلام مُطعم، پس از کشتن حمزه به دستور هند، همسر ابوسفیان، بدنش را مثله کرد و قلب مطهرش را شکافت و جگرش را بیرون آورد و هند از شدت غضب و حس انتقام جویی، جگر حمزه را به دندان گرفت.
گفتنی است که مسلمانان، شهیدان خویش را به دستور پیامبر(ص)، بدون غسل و کفن، در همان مکان دفن نمودند.
از مشرکان نیز تعداد بیست و دو تن کشته شدند، که ولید بن عاص، ابوامیته بن ابی حذیفه، هشام بن ابی حذیفه و ابو عزه عمرو بن عبدالله از جمله آنان بودند.
سرانجام مسلمانان با دل شکستگی و اندوه تمام، به مدینه بازگشتند.
پیامبر(ص) به حضرت علی(ع) فرمود: دیگر مشرکان بر ما این چنین ظفر نیابند، تا به یاری خدا مکه را بگشائیم.
(1) شکست در جنگ احد، عبرت و درسی بزرگ برای سپاه اسلام و مسلمانان شد که ارزش های به دست آمده را به خاطر غفلت و جهالت عده ای از مسلمانان فریب خورده از دست ندهند.
1- نک: المغازی (واقدی)، ج1، ص 199؛ فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام(ص) (جعفر سبحانی)، ص 257؛ تاریخ ابن خلدون (ترجمه عبدالمحمد آیتی)، ج1، ص 409؛ التنبیه و الاشراف (مسعودی)، ص 211؛ السیرﺓ النبویه (ابن کثیر)، ج3، ص 18؛ الارشاد (شیخ مفید)، ص 70؛ وقایع الأیام (شیخ عباس قمی)، ص 73






لیست مناسبت ها مناسبت بعد مناسبت قبل بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,245,420