مناسبت ها - شمسی - 27 آذر - وحدت حوزه و دانشگاه

27 آذر

وحدت حوزه و دانشگاه

سالروز وحدت حوزه و دانشگاه

بیست و هفتم آذرماه، سالروز شهادت دکتر محمد مفتح و »روز وحدت حوزه و دانشگاه« است.


نقش روحانی‌ و دانشگاهی‌ در جامعه و انقلاب ما، کمتر جای‌ بحث دارد.

چون در خصوص تأثیر تعیین کننده آن، جای‌‌ابهام و تردید نیست .

آنها همواره در این انقلاب، نقش پیشتازی‌ خود را حفظ کرده‌اند و پیشاپیش سایر نیروهای‌ انقلابی‌‌در جهت ایفای‌ مسؤولیتهای‌ تعطیل ناپذیر خود، وارد عمل شده‌اند.

طلبه و دانشجویان جزو اقشار بیدار و آگاه جامعه‌هستند که حتی‌ دراوج خفقان دوره طاغوت، هویت انقلابی‌ داشتند و طبعاً به همین دلیل همواره مورد خشم و تعرض‌ساواک و دژخیمان رژیم ستمشاهی‌ واقع می‌‌شدند.

این هویت انقلابی‌، علل وانگیزه‌های‌ مختلفی‌ داشته و دارد.

دانشحوی‌ حوزه و دانشگاه به تناسب موقعیت سنی‌ خود، جزو »گروه جوان« جامعه محسوب می‌‌شوند.

هر دو قشر،توان انقلابی‌ بسیار بالایی‌ دارند.

معمولاً از میان محرومترین اقشار جامعه برخاسته‌اند و به همین دلیل، دوره دانشجویی‌‌و طلبگی‌ معمولاً مترادف با دوره محرومیت و دست و پنجه نرم کردن با فقر و محرومیت است، به دلیل همین ویژگی‌،آنها درد محرومین و مستضعفین را بهتر از سایر اقشار جامعه درک کرده‌اند و به لحاظ برخورداری‌ از سطح بالاتری‌ ازشعور سیاسی‌ و آگاهی‌‌های‌ اجتماعی‌، طبعاً محیط حوزه و دانشگاه جزو اصلی‌‌ترین کانونهای‌ درک انقلابی‌، حتی‌‌دراوج خفقان دوره طاغوت، بوده است.

دراینجا نبض جامعه، تندتر می‌‌زند و نخستین علائم ناشی‌ از مسائل و مشکلات سیاسی‌ - اجتماعی‌، قبل از هر جای‌‌دیگر، در اینجا ظهور و بروز پیدا می‌‌کند.

تصادفی‌ نیست که اصلی‌‌ترین نقاط اوج‌گیری‌ انقلاب اسلامی‌، یا در حوزه ودانشگاه بود و یا توسط تربیت یافتگان حوزه و دانشگاه به وجود آمد.

دقیقاً به همین دلیل بود که رژیم ستمشاهی‌ از فیضیه و دانشگاه وحشت داشت و حتی‌ حاضر بود آنجا را به خاک وخون بکشد، ولی‌ شاهد آغاز خیزش‌های‌ عمومی‌ از حوزه و دانشگاه نباشد.

نسل فرهنگی‌ کشور؛ اعم از طلبه و دانشجو و تربیت یافتگان این دو مجموعه، معمولاً انقلابی‌ بوده و انس و الفت‌بیشتری‌ با اقشار مختلف جامعه داشته‌اند و سالمتر زندگی‌ کرده و از همین رهگذر، هویت مردمی‌ و انقلابی‌ خاصی‌ رادر طول دوران پرفراز و نشیب تاریخ معاصر برای‌ خود کسب کرده‌اند.

این دو مجموعه، جزو اصلی‌‌ترین نیروهای‌‌محرک انقلاب و پیشتاز در حرکت‌های‌ انقلابی‌ بوده‌اند و طبعاً به هر اندازه‌ای‌ که در شکل‌گیری‌، اوج‌گیری‌ و پیروزی‌‌انقلاب اسلامی‌ به ایفای‌ نقش پرداخته‌اند، در جهت حفظ و تداوم انقلاب نیز به همان حدّ مؤثر بوده‌اند.

این نقش مؤثر و محسوس به حدی‌ است که اگر حضور و نقش دانشگاهی‌ و روحانی‌ دراین انقلاب کمرنگ شود، وجهه‌مردمی‌، تحرک و پویایی‌ انقلاب لطمه می‌‌بیند.

اضافه براین، اگراین دو قشر با یکدیگر همگام و همراه نباشند، تعادل وثبات جامعه و نظام، دچار مشکل می‌‌شود.

هویت فرهنگی‌ و ظرفیت عظیم انقلابی‌ این دو قشر، به آنها ویژگیهای‌‌ممتازی‌ را داده و انتظارات خاصی‌ را در جامعه نسبت به آنها بوجود آورده است.

تربیت یافتگان هر دو کانون علم وتربیت، عموماً طعم محرومیت را چشیده، از سطوح بالای‌ آگاهی‌ برخوردارند و از خودگذشتگی‌ و شجاعت لازم رابرای‌ ورود به میدان عمل دارند و همین‌ها، ابزار لازم برای‌ فعال شدن این دو نیروی‌ محرکه انقلاب محسوب می‌‌شوند.


برای‌ وحدت حوزه و دانشگاه باید ابتدا بدانیم این وحدت چیست؟

آن وحدتی‌ که در نظر حضرت امام1 و مقام معظم رهبری‌ -مدّظلّه- می‌‌باشد، شاید دقیق‌ترین و پرثمرترین نوع وحدت‌باشد واین وحدت یک وحدت استراتژیک است و یک تاکتیک زودگذر نیست.

ما بایدبه این نتیجه برسیم که وحدت‌استراتژیکی‌، نیاز جامعه ماست واین نیاز تا وقتی‌ که مدیریت انقلاب به دست نیروهای‌ مؤمن و متعهد است، باقی‌‌است.

دوم اینکه این وحدت یک وحدت فرامحیطی‌ است.

اینگونه نیست که حوزه با دانشگاه و دانشگاه با حوزه یک‌وحدتی‌ را برقرار کنند و عده‌ای‌ از هر دو طرف در آنجا درس بخوانند و بگوییم وحدت حاصل شده است.

این عمل‌یقیناً تنها تأثیر »درون محیطی‌« دارد و ضررهای‌ بسیاری‌ هم بر آن مترتب است.

یکی‌ از ضررها این است که دانشگاه وحوزه از هم به طور مطلق بیگانه می‌‌مانند و هیچ تأثیری‌ در ایجاد روح وحدت حوزه و دانشگاه ندارد.

وحدت اصیل وحقیقی‌ وحدتی‌ است که دوئیت بین دو قشر را از بین ببرد.

ما باید سعی‌ کنیم که از ذهن نسل جوان این پندار را بزداییم‌که یک محیط علمی‌ وجود دارد به نام حوزه که فقط با فقه و سنت و اصول آشنایی‌ دارد و می‌‌تواند پاره‌ای‌ از مسائل‌محدود به عبادات و اجتماعات را حل کند و یک محیط علمی‌ هم هست به نام دانشگاه که فقط با مسائل مکانیک وفیزیک نظری‌ و فیزیک عملی‌ و دیگر مسائل مربوط به علوم روز درارتباط است.

ما می‌‌خواهیم که فرهنگ نوین حوزه‌در دانشگاه و فرهنگ جدید دانشگاه در حوزه باشد و اندیشه‌های‌ این دو مکان با هم مبادله شوند.

پس حرفهایی‌ که‌امروز زده می‌‌شود که عده‌ای‌ از دانشگاه به حوزه و یا بالعکس بروند؛ اینها صورتهایی‌ از مسأله وحدت است، بله اگر درآینده این روح و اندیشه منتقل شد و دوگانگی‌ این دو فرهنگ و مکان از بین رفت، آنوقت اگر از هر دو طرف به دانشگاه‌و حوزه بروند ثمرات مثبت دارد.

منظور از وحدت در اینجا به معنای‌ اختلاط و امتزاج نیست بلکه به معنای‌ یک گونه‌عمل کردن و در یک مسیر قرار گرفتن است.

تا وقتی‌ که تصور این باشد که حوزه و دانشگاه دو محیط علمی‌ جدا از هم ودر تعارض با هم هستند، وحدت حاصل نخواهد شد.

اگر ما نوع فرهنگ و معرفت اینها را به گونه‌ای‌ تنظیم کنیم که‌بتوانند در یک مسیر قدم بردارند، یقیناً وحدت واقعی‌ را به دست آورده‌ایم.


وحدت حوزه و دانشگاه در وصیتنامه امام(ره)

»از نقشه‌های‌ شیطانی‌ قدرتهای‌ بزرگ استعمار و استثمارگر، که سالهای‌ طولانی‌ در دست اجراست و در کشور ایران اززمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمد رضا با روشهای‌ مختلف دنباله‌گیری‌ شد، به انزوا کشاندن روحانیت است که‌در زمان رضاخان با فشار و سرکوبی‌ و خلع لباس و حبس و تبعید و هتک حرمت و اعدام و امثال آن و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهای‌ دیگر که یکی‌ از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیون بود که تبلیغات وسیعی‌ در این‌زمینه شد و مع الأسف به واسطه بی‌‌خبری‌ هر دو قشر، از توطئه شیطانی‌ ابرقدرتها نتیجه چشم‌گیری‌ گرفته شد.

از یک‌طرف از دبستان‌ها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و رؤسای‌ دانشگاهها از بین غرب‌زدگان یاشرق‌زدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان، انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقلیت قرار گیرند که‌قشر مؤثر را که در آتیه، حکومت را به دست می‌‌گیرند، از کودکی‌ تا نوجوانی‌ و تا جوانی‌ طوری‌ تربیت کنند که از ادیان‌مطلقاً و اسلام، بخصوص از وابستگان به ادیان خصوصاً روحانیون و مبلغان متنفر باشند و اینان را عمال انگلیس در آن‌زمان و طرفدار سرمایه‌داران و زمین‌خواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی‌ در بعد از آن معرفی‌ می‌‌نمودند، واز طرف دیگر با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بی‌‌دینی‌‌و بی‌‌بند و باری‌ و مخالفت با مظاهر اسلام و ادیان متهم می‌‌نمودند.

نتیجه آنکه دولتمردان، مخالف ادیان و اسلام وروحانیون و متدینان باشند و توده‌های‌ مردم که علاقه به دین و روحانی‌ دارند، مخالف دولت و حکومت و هرچه‌متعلق به آن است باشند و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و دانشگاهی‌ و روحانی‌ راه را برای‌ چپاولگران آنچنان بازکند که تمام شؤون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایرملت در جیب آنان سرازیر شود، چنانکه دیدید به سر این‌ملت مظلوم چه آمد و می‌‌رفت که چه آید! اکنون که به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت، از روحانی‌ ودانشگاهی‌ تا بازاری‌ و کارگر و کشاورز و سایر قشرها، بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرتها را شکستند و کشور را ازدست آنان و وابستگان نجات دادند، توصیه اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان وجوانان برومند عزیز هرچه بیشتر با روحانیون و طلاب علوم اسلامی‌ پیوند دوستی‌ و تفاهم را محکمتر و استوارترسازند و از نقشه‌ها و توطئه‌های‌ دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادی‌ را دیدند که با گفتار و رفتار خوددرصدد است بذر نفاق بین آنان افکند، او را ارشاد و نصیحت نمایند و اگر تأثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوابکشانند و نگذارند توطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانی‌ می‌‌توان گرفت.


به امید تحقق این آرمان والای‌ حضرت امام1 توفیق این دو قشر و مسؤولین محترم را در ایجاد چنین وحدتی‌ از خدای‌‌بزرگ مسألت می‌‌نماییم.










لیست مناسبت ها مناسبت بعد مناسبت قبل بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,236,758