صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - حفظ نظام جمهوري اسلامي - بيان وظايف روحانيت - 4 آبان 1360

عنوان : حفظ نظام جمهوري اسلامي - بيان وظايف روحانيت
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 4 آبان 1360
تاریخ قمری : 27 ذي الحجه 1401
مناسبت : در آستانه ماه محرم
جلد : 15

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اهميت حفظ نظام جمهوري اسلامي
در اين مجلس كه آقايان خطباي محترم از قم و تهران تشريف دارند و بعضي قشرهاي ديگر هم تشريف دارند، لازم است كه من بعض مسائلي كه امروز براي ما مهم است و فرداها هم مهم است ، عرض كنم . مسئله انقلابات در دنيا و انقلابهايي كه در ايران شده است ، اصل انقلاب - حالا در خود ايران را عرض مي كنم - اصل انقلاب بسياري ازوقتها به نتيجه ابتدايي رسيده است ، لكن در ادامه اش اشكال پيدا شده است . مي گويند:"كشورگيري آسان است ، لكن كشورداري مشكل است . " انقلاب شد و همه قشرهاي ملت هم حاضر صحنه بودند و روحانيون و خطباي محترم سرتاسر كشور هم حاضربودند و با كمك همه قشرها از زن و مرد و روحاني و غير روحاني و خطباي محترم به پيروزي رسيد؛ يعني ، پيروزيهاي چشمگير، لكن پيروزيهاي اولي ؛ بيرون راندن چپاولگران و سقوط شاهنشاهي و برقراري جمهوري اسلامي ، لكن حفظ اين نتيجه ، كه عبارت از جمهوري اسلامي است ، مهم است و امروز براي ما اين مطرح است . امروزديگر ما نبايد نگاه كنيم به اين كه ما پيروز شديم و جمهوري اسلامي را برقرار كرديم وديگر در فكر نباشيم و هر كدام به كارهاي خودمان مشغول بشويم . اگر اسلام عزيز فقط باپيروزي بر كفار و جانشين شدن جمهوري اسلامي به جاي آنها تمام مقاصدش حاصلمي شد، خوب ما هم ديگر راحت بوديم و هر كدام مي رفتيم سراغ زندگيهاي شخصي خودمان ، لكن بايد همه ما بدانيم كه مسئله اين نيست .
مسئله اين است كه با اين پيروزي چشمگيري كه ملت اسلام ، ملت ايران پيدا كرد، بااين ، تمام قدرتهاي بزرگ عالم را متوجه به خودش كرد؛ يعني ، چشمها همه دوخته شده است و ايادي قدرتهاي بزرگ به كار افتاده شده است و توطئه ها يكي بعد از ديگري دركار است براي اينكه نگذارند اين جمهوري اسلامي به آنطوري كه اسلام مي خواهد وخداي تبارك و تعالي اراده فرموده است ، اراده تشريعي ؛ تحقق پيدا كند. و امروز مي بينيدكه در همه جا حكومتهايي كه امريكايي هستند يا [طرفدار] شوروي هستند، در فكر اين هستند كه در مراكز خودشان اسلام اصلش تحقق پيدا نكند. يعني ، اين جنبش اسلامي كه از ايران شروع شد و موجش رسيد - بدون اينكه ما يك تبليغات صحيحي داشته باشيم ،موج ، خود اين حق ، حقانيت رسيد - به كشورهاي اسلامي و غير اسلامي و توده هاي مردم را و مردم مسلم را در همه جا به يك جنبشي وادار كرد؛ براي خاطر همين جنبشي كه در همه جا پيدا شده است ، در ممالك اسلامي ، بلكه در ساير ممالك دنيا پيدا شده است - اين موجب شده است كه شما دشمنهايتان زيادتر بشود و هدف ، شما باشيد. شايداينها اعتقاد دارند كه اگر اين مركز جنبش و مبداء جنبش ، كه ايران است ، اين را سركوب كنند، ساير جاهاي ديگر محتاج به قدرت و اعمال قدرت نباشد، خود به خود آنها هم كنار مي نشينند.
نقش روحانيت در حفظ و استمرار نهضت
امروز آن چيزي كه وظيفه همه ملت ما هست و اين وظيفه بر دوش روحانيين بيشتراست و بر دوش خطباي اسلام - گويندگان - هم بيشتر است ، اين است كه كوشش كنند كه باقي بماند اين جنبش و جلو برود. توده هاي مردم آنطور كه ملاحظه مي كنيد، حاضرندبراي پذيرايي حرفهايي كه گفته مي شود از روحانيون يا از خطبا. و لهذا، حجت برروحانيون و بر خطبا و بر گويندگان ، بر ائمه جماعت و همه قشرهاي روحاني از طرفخدا، تمام است . شما در زمان محمدرضا و رضا عذر داشتيد كه ما چه بكنيم ؟ ما كه بادست خالي نمي توانيم به جنگ مسلحانه اينها برويم . مردم هم كه به ما گوش نمي دهندكه ما حرف بزنيم . حرفها را هم نمي گذارند گفته بشود. اينها عذرهايي بود كه در آن وقت بود، لكن امروز اين عذر هست ؟ پيش خدا پذيرفته است ؟ امروز گويندگان ، نويسندگان ،علما، در هر جا كه هستند، پذيرفته است از آنها كه اين انقلاب اسلامي به اينجا كه رسيده ،ديگر ما بيطرف باشيم ، كنار برويم ؟
در جنبش مشروطيت ، همين علما در راس بودند و اصل مشروطيت اساسش از نجف به دست علما(1) و در ايران به دست علما(2) شروع شد و پيش رفت ؛ اينقدري كه آنهامي خواستند كه مشروطه تحقق پيدا كند و قانون اساسي در كار باشد شد. لكن بعد از آنكه شد، دنباله اش گرفته نشد، مردم بيطرف ماندند، روحانيون هم رفتند؛ هر كس سراغ كارخودش . از آن طرف ، عمال قدرتهاي خارجي و خصوصا در آن وقت انگلستان ، در كاربودند كه اينها را از صحنه خارج كنند؛ يا به ترور يا به تبليغات . گويندگان و نويسندگان آنها كوشش كردند به اينكه روحانيون را از دخالت در سياست خارج كنند و سياست رابدهند به دست آنهايي كه مي توانند، به قول آنها، يعني فرنگ رفته ها و غربزده ها وشرقزده ها، و كردند آنچه را كردند. يعني ، اسم مشروطه بود و واقعيت استبداد؛ آن استبداد تاريك ظلماني ، شايد بدتر از زمان [سابق ] و حتما بدتر از زمانهاي سابق .
اگر روحانيون ، ملت ، خطبا، علما، نويسندگان ، روشنفكران متعهد سستي بكنند و ازقضاياي صدر مشروطه عبرت نگيرند، به سر اين انقلاب آن خواهد آمد كه به سر انقلاب مشروطه آمد. امروز دشمنهاي انقلاب بيشتر از آن روز و دشمنهاي مشروطه بودند.امروز دو قدرت بسيار بزرگ در مقابل ايستاده است كه آن وقت از اينها اينقدرها خبري نبود. امروز در مقابل اين نهضت ، در مقابل اين انقلاب ، تمام قدرتهاي بزرگ عالم كه شامل همه قدرتهاي وابسته است - و ما قدرت وابسته اي كه وابستگي نداشته باشد، الاندر دنيا نداريم يا بسيار كم است - اينها همه در مقابل اين جنبش و اين انقلاب - انقلاب الهي - ايستاده اند تا اينكه از حركت اين و از موج اين جلوگيري كنند و خودش [را] هم در همين جا خفه كنند. ترورها روي همين زمينه است .
حفظ اسلام بالاترين فرايض
اشخاص بارزي كه در كارها مي توانند فعاليت داشته باشند و مي توانند اداره كنندكشور را و متعهد به اسلام و ديانت هستند، مي بينيد كه يكي بعد از ديگري ترور شدند يادر اثر انفجارها از دست ما گرفته شدند. و الان هم باز همان عمال خارجي درصدد هستندكه كسان ديگري هم كه در امور كشور دخالت دارند و متعهد به اسلام هستند، اينها را هم از بين ببرند.
چنانچه همه ما، همه شماها، همه ملت و خصوصا روحانيت و خطبا در صحنه نباشيم وحاضر نباشيم در قضايايي كه مي گذرد، مطمئن باشيد كه با عدم حضور شما، به سرانقلاب آن خواهد آمد - ولو حالا در دراز مدت هم باشد - كه بر سر مشروطه آمد. حفظاسلام يك فريضه الهي است ، بالاتر از تمام فرايض ؛ يعني ، هيچ فريضه اي در اسلام بالاتراز حفظ خود اسلام نيست . اگر حفظ اسلام جز فريضه هاي بزرگ است و بزرگترين فريضه است ، بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانيون حفظ اين جمهوري اسلامي ازاعظم فرايض است . اگر بنا باشد كه روحانيون كنار بروند و همين گاهي با يك قلمي -فرض كنيد كه - اشكالات را بگويند و در رفع اشكالات كوشش نكنند و خطبا در منابرخودشان ، مسائل روز را فراموش كنند و مسائل انقلاب را فراموش كنند، اين انقلاب صدمه خواهد ديد. اسلام به دست روحانيون تا حالا زنده ماند[ه ]. هيچ قشري ، هيچ قشري در اين مسئله دخالت نداشته است ، جز خود روحانيون و خطبايي كه در دنباله آنهابودند. از صدر اسلام تا حالا، اسلام به دست اينها به اينجا رسيده است . قشرهاي ديگر؛روشنفكر و امثال اينها از اسلام خيلي اطلاع ندارند؛ اگر هم داشتند كاري نداشتند به اين كارها. در زمان رضاشاه و محمدرضا و خصوصا زمان رضاشاه - كه آنهايي كه يادشانهست مي دانند چه خبر بود - همين حوزه هاي علميه با تمام ورشكستگي كه پيدا كرده بودند و توسري كه از همه اطراف مي خوردند، مقاومت كردند و حفظ كردند، و همين خطبا باز اشخاصي بودند كه گاهي صحبت مي كردند و مسائل را يا به صراحت يا به كنايه ،به مردم مي گفتند.
از اين به بعد كه هيچ عذري ، نه من دارم و نه شما و نه هيچ روحاني و نه هيچ نويسنده ونه هيچ گوينده . بايد ما براي ادامه اين فريضه الهي ، براي ادامه اين انقلاب اسلامي وجمهوري اسلامي كوشش كنيم و كوششمان را افزون كنيم ؛ براي اينكه آنها، مخالفين ما،مخالفين اسلام كوشش شان را هر روز افزون مي كنند، هر روز توطئه هايشان را زيادمي كنند. ما هم بايد در مقابل آنها هر روز كوششمان را، دفاع از حق و حقيقت را افزون كنيم .
زنده نگهداشتن محرم و ذكر مصائب اهل بيت "ع "
بايد ماها و شماها در گفتاري كه داريم و خصوصا در اين ماه محرم و صفر، كه ماه بركات اسلامي است و ماه زنده ماندن اسلام است ، بايد ما محرم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهل بيت - عليهم السلام - كه با ذكر مصائب اهل بيت - عليهم السلام -زنده مانده است اين مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتي ، با همان وضع مرثيه سرايي وروضه خواني . شياطين به گوش شما نگويند كه ما انقلاب كرديم ، حالا بايد همان مسائل انقلاب را بگوييم و مسائلي كه در سابق بود حالا ديگر منسي بايد بشود؛ خير.
ما بايد حافظ اين سنتهاي اسلامي ، حافظ اين دستجات مبارك اسلامي كه درعاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضي به راه مي افتند، [باشيم ؛ ] تاكيد كنيم كه بيشتردنبالش باشند. محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است . فداكاري سيدالشهدا- سلام الله عليه - است كه اسلام را براي ما زنده نگه داشته است ؛ زنده نگه داشتن عاشورابا همان وضع سنتي خودش از طرف روحانيون ، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و ازطرف توده هاي مردم با همان ترتيب سابق كه دستجات معظم و منظم ، دستجاتعزاداري به عنوان عزاداري راه مي افتاد. بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظبماند، بايد اين سنتها را حفظ كنيد. البته اگر يك چيزهاي ناروايي بوده است سابق ودست اشخاص بي اطلاع از مسائل اسلام بوده ، آنها بايد يك قدري تصفيه بشود، لكن عزاداري به همان قوت خودش بايد باقي بماند و گويندگان پس از اينكه مسائل روز راگفتند، روضه را همان طور كه سابق مي خواندند و مرثيه را همان طور كه سابق مي خواندند، بخوانند و مردم را مهيا كنند براي فداكاري .
اين خون سيدالشهداست كه خونهاي همه ملتهاي اسلامي را به جوش مي آورد و اين دسته جات عزيز عاشوراست كه مردم را به هيجان مي آورد و براي اسلام و براي حفظمقاصد اسلامي مهيا مي كند. در اين امر، سستي نبايد كرد. البته بايد مسائل روز گفته بشود.بايد در همه منابر به اين جوانهايي كه گول خورده اند - از اين منافقين و امثال آنها -نصيحت بشود، دعوت به حق بشود. بايد آنها را فهماند كه اينهايي كه شما را دعوت مي كنند كه به ضد جمهوري اسلامي قيام كنيد، اينها با اسلام بدند؛ با اسم اسلام ،مي خواهند اسلام را از بين ببرند. اينها يك روز با مقاصد اسلامي همراه نبوده اند. اينهانهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند؛ براي اينكه نهج البلاغه و قرآن را از بين ببرند. و اين جوانهاي بي اطلاع ، اين دخترهاي بي اطلاع ، اين پسرهاي بي اطلاع [كه ]دستخوش اين تبليغات سوء اينها شده اند و در مقابل ملت ايستاده اند و در مقابل ملت مي خواهند كاري انجام بدهند، حالا بايد بفهمند اينها كه نمي توانند كاري انجام بدهند.اگر بيايند در خيابانها و بخواهند شلوغ بكنند، همان خود مردم آنها را تربيت مي كنند.قواي نظامي و انتظامي قدرتمندند و جلوي اينها را مي گيرند. شما بچه ها و جوانها، چراخون خودتان را به هدر مي دهيد؟ شما برگرديد به اسلام ، رها كنيد اين اشخاصي كه شمارا اغوا مي كنند(3) و بياييد توبه كنيد، قبل از اينكه در صحنه گرفتار بشويد كه آن وقت مشكل است . آقايان در مجالس اينها را دعوت كنند. ما ميل نداريم كه جوانهايي كه بايد براي كشورخودشان خدمت كنند، در خدمت امريكا باشند، به وسيله اين اشخاصي كه به اسم اسلام مي خواهند اسلام را از بين ببرند. بالاخره ، بايد شماها كه دعوت كرديد تاكنون مردم را به اسلام و اسلاميت و به فضايل اخلاقي ، امروز هم همت بگماريد كه بيشتر دعوت كنيد؛هم مسائل روز را براي مردم بگوييد و هم مفاسدي كه مترتب بر فعل اين گروهكها هست كه مي خواهند اين جمهوري را به هم بزنند به نفع امريكا يا به نفع شوروي - اينها را تنبه بدهيد به مردم - و هم جنبه هاي اخلاقي را. و من اين جهت را بايد عرض كنم كه كساني كه به اين پست بسيار مهم گماشته شده اند و خودشان داوطلب آمده اند و وارد در سنخ روحانيون و خطبا شده اند، بايد خودشان را تهذيب كنند و خودشان را با اخلاق اسلامي تطبيق بدهند؛ عامل به احكام اسلام باشند.
فساد اخلاقي - خداي نخواسته - مبادا در بين آنها [باشد؛ ] يكي - دوتايي [اگر] پيدابشود كه فساد اخلاق دارند، بايد اخلاق خودشان را، اعمال خودشان را، كردار خودشان را، رفتار خودشان را تعديل كنند و موافق اسلام تطبيق بدهند تا حرفهايشان در مردم تاثيركند. اگر - خداي نخواسته - يك گوينده اي خودش آلوده باشد، نمي تواند با گفتارخودش ، ديگران را از آلودگي جلوگيري كند. اول بايد خودمان را اصلاح كنيم و كوشش كنيم كه ان شاءالله ، خودمان اصلاح بشويم و مردم را اصلاح كنيم . اين طايفه بايد در منابر،در مساجد و هر جايي كه مقتضي است ، با مردم صحبت كنند و علاوه بر اينكه مسائل روزرا مي گويند، مسائل اخلاقي و مسائل اعتقادي و اين مسائل تهذيب نفس را به مردم بگويند و مردم را هدايت كنند و مردم را به اين مسائل اسلامي آشنا كنند و در آخر منبرروضه را بخوانند و زياد بخوانند؛ دو كلمه نباشد. همان طوري كه در سابق عمل مي شد،روضه خواني بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضايل اهل بيت و در مصائب آنهاگفته بشود تا اين مردم مهيا باشند؛ در صحنه باشند، بدانند كه ائمه ما تمام عمرشان راصرف براي ترويج اسلام كردند، اگر آنها يك سازش مي خواستند بكنند، همه جهات مادي برايشان مهيا بود، لكن خودشان را فداي اسلام كردند و با ستمكاران سازشنكردند.
بايد مردم را آشنا كنيد به وظايف خودشان . و از مردم هم تقاضا مي شود كه راهپيماييها به عنوان راهپيمايي نباشد، به عنوان دستجات باشد. همان دستجات سنتي باحفظ جهات شرعي اسلامي . و عاشورا را زنده نگه داريد كه با نگه داشتن عاشورا كشورشما آسيب نخواهد ديد. شما گويندگان نقش مهمي در اين باب داريد و مسئوليت بزرگي هم داريد؛ چنانچه تمام علما، هم نقش بزرگ دارند، هم مسئوليت بزرگ . هر كس به اندازه خودش مسئوليت دارد.
حوزه هاي علميه و مسئله قضاوت
علما بايد كمك كنند به اين جمهوري اسلامي ، كنار ننشينند. كنار نشستن مثل كنارنشستن صدر مشروطيت است ، و حالا بدتر از آن وقت است . كنار ننشينند و بگويند كه قضاوت كذا و كذاست . خوب قضاوت به عهده شماهاست . اسلام قضاوت را به عهده فقها گذاشته است . شما كنار مي نشينيد و مي گوييد كه چرا قضاوت خوب نمي شود؟!قضاوت خود به خود خوب بشود؟ قضاوت با كوشش شما بايد خوب بشود. در هرحوزه اي ، علماي آن حوزه قاضي درست كنند. يك كشور سي و چند ميليوني ، چند،چندين هزار قاضي لازم دارد. و ما از باب اينكه قضاوت به عهده مان هيچ وقت نبوده است ، دنبال اين نبوده ايم كه مسائل قضا را بحث كنيم ، مسائل قضا را ياد بگيريم . و الان مابراي قضاوت احتياج داريم ، دنبال قاضي دارند مي گردند. آقايان كه مي توانند قاضي بشوند، مي توانند كمك كنند به قضاوت ، تربيت كنند قضات را. كنار مي نشينند و اشكال مي كنند. اشكال آسان است ، حلش مشكل است . خوب بعد از آنكه ما افراد كم داريم ،كمبودي از حيث قضاوت - خصوصا - در اين مملكت كمبودي دارد، آقايان مكلف نيستند كه تربيت كنند قضات را؟ حوزه هاي علميه موظف نيستند كه حالا كه قضاوت مي خواهد به طور مشروع عمل بشود، قاضي اش هم بايد قاضي شرعي باشد، اين مي شودبه اينكه همه كنار بنشينند و هي اشكال كنند؟ اول اشكال به خود آقاياني است كه كنارمي نشينند. خود آقايان وارد بشوند در ميدان .
آقا اسلام امروز آمده است در اينجا و مي خواهد پياده بشود و فرياد مي زند كه نصرت كنيد! نصرت اين است كه قاضي لازم داريم . حوزه هاي علميه بايد قاضي تهيه كند براي دادگاهها. ما بسيار قاضي لازم داريم ، بايد تهيه بكنند. و اگر - خداي نخواسته - اينهايي كه در شغل قضاوت خواستند، الان يكوقت اعمال غرضي بكنند، انحرافي داشته باشند،علاوه بر آنكه پيش خداي تبارك و تعالي مسئول هستند، پيش ملت هم مسئول هستند،پيش مردم هم مسئول هستند و دولت هم تعقيب خواهد كرد از آنها. ما بايد قاضي تحويل جامعه بدهيم ، يعني ، حوزه هاي علميه بايد قاضي تهيه كنند، فقهايي كه از قضاوت ، توجه به قضاوت دارند و در قضاوت راي دارند، آنها را بايد تربيت كنند و آنها هم ديگران راتربيت كنند تا اينكه ان شاءالله ، قضيه قضاوت حل بشود. كار بسيار مشكلي است ، لكن بايدبشود. البته كار مشكل است ، لكن بايد بشود و اين "بايد" هم به عهده علماي بلاد وعلماي حوزه هاست ، بالخصوص .
ايرادهاي مغرضانه به جمهوري اسلامي
اگر ما برويم كنار و صحنه را رها كنيم كي مي تواند قضاوت را اداره كند؟ كي مي تواندقاضي درست كند؟ ما قضاوت لازم نداريم ؟ دارند الان مي گويند ما قضاوت شرعي مي خواهيم بكنيم ؛ كي بايد اين كار را انجام بدهد؟ ما بنشينيم كنار و بگوييم كه بچه هارفتند، دارند قضاوت مي كنند! خوب شما كه بزرگان هستيد بيايد درست كنيد. بچه ها هم نيستند، منتها به نظر شما مي آيد كه بچه ها هستند. نخير، بچه ها نيستند و قضاتي كه هستنداز امثال شماها بهترند. لكن شماهايي كه نشسته ايد كنار و قلمها را به دست گرفته ايد و هي اشكال به جمهوري اسلامي مي كنيد، جمهوري اسلامي اشكالي در آن هست ، يعني اصل اساس جمهوري اسلامي را در آن اشكال داريد و مي گوييد رژيم شاهنشاهي خوب است ؟! آدم اينقدر چشم و گوشش باز باشد و نبيند چيزي را و نفهمد چيزي را؟! آنهمه جور و ستمي كه در زمان آنها بود و آنهمه مفاسدي كه در زمان آنها بود و آنهمه فحشايي كه و مراكز فحشايي كه بود و آنهمه خمرفروشي و امثال اينها كه بود، الان ديگر هيچ چيزآن نيست ، زمان او بهتر از حالاست ؟! آن وقت شما مي توانستيد يك اشكال بكنيد به آنها؟ زبانهايتان يا تبع آنها بود يا بريده مي شد.
خوب امروز، الان مي گويند ما قاضي لازم داريم . شما هم مي گوييد كه اينها جوانند،نمي توانند قضاوت كنند. خوب ، شما بياييد قضاوت كنيد. شما لااقل ، يك نفر قاضي هستيد بيا، قاضي بشو! چرا اشكال مي كنيد؟ اشكال به خود شما وارد است كه واردنمي شويد. خودتان نمي توانيد، سنتان اقتضا نمي كند، حالتان اقتضا نمي كند، قاضي تربيت كنيد و همين طور ساير چيزها را. هي آدم كنار بنشيند و هي اشكال كند كه اين حكومت چه ، حكومت ؛ در تمام دوران سلطنتي ، رژيم سلطنتي به اندازه اين سه سالي كه در اين دهات به مردم رنجديده رسيده است دولت ، هيچ نرسيده بودند. منتها من به آنها، هركدام آمدند هي چيزهايي را، عملهايي را كه كردند گفتند، گفتم : آقا بگوييد به مردم .
از آن طرف هي گفته مي شود، به گوش مردم خوانده مي شود كه اين رژيم اسلامي هم آمد و هيچ كاري براي هيچ كس نكرد. خوب ، اين رژيم اسلامي كه از همه اطراف به آن هجوم است ؛ از خارج و داخل ، تا حالا نگذاشتند يك نفس راحتي بكشد، مع ذلك ، دردهات ، در راهسازي ، در مخابرات ، در خانه سازي ، در تعليم و تربيت ، در مدرسه سازي آنقدري كه در اين سه سال شده است با همه ابتلائاتي كه اين حكومت دارد و با همه گرفتاريهايي كه از همه طرف ، از دوست و دشمن ، براي اين ملت تحصيل مي شود وگرفتاري ايجاد مي شود، مع ذلك ، با همه اينها، بيشتر از زمان ، لااقل بيشتر از زمان اين دوتا قلدر خدانشناس ، عمل شده است و براي مردم رفاه حاصل شده است . بالاخره ، ازآسمان كسي نمي آيد اين مملكت را اصلاح كند. و شما همه و ما همه مكلف هستيم . اگراينجا بتوانيد يك اشكالاتي بكنيد و خودتان هم اشكالدار باشيد، پيش خدا هم مي توانيد؟ جواب مي خواهد.
وظيفه روحانيت و اتمام حجت از جانب خدا
خداي تبارك و تعالي به ما حجت را تمام كرده است . تاييد كرده اين ملت را كه سرنوشت خودش را به دست خودش بگيرد؛ ديگران دخالت نكنند. تاييد كرده اين ملترا كه جمهوري اسلامي را به جاي آن رژيمهاي فاسد شاهنشاهي بنشانند. تاييد كرده اين ملت را كه دنبال مقاصد اسلام هستند. هر كلمه اي كه پيدا مي شود، هر چيزي كه پيدامي شود، اينها مشغول مي شوند و تاييد مي كنند؛ جنگ واقع مي شود، پيرزنها هم تاييدمي كنند، پيرمردها هم تاييد مي كنند، عمل مي كنند. خوب وقتي كه ملت اينطور است ،جمعيتها اينطور هستند، زن و مرد اين كشور اينطور است و الان هم به دست شما سپرده شده است اين اسلام و اين مسلمين ، به جاي اينكه بنشينيد، با هم همه دست به دست هم بدهيد و اين مملكت را اصلاحش كنيد، ننشينيد كنار و هي اشكال كنيد. خوب حالا شمانيستيد سركار، خوب يكي ديگر باشد وقتي بنا شد كه نظر اسلام باشد، وقتي بنا شد كه ماهمه مكلفيم كه اسلام را حفظ كنيم .
مي گوييد نابسامانيها هست ، همه ، همه قبول دارند اين را. كي هست كه قبول نداشته باشد؟ مگر مي شود يك انقلاب به اين بزرگي باشد و همين طور همه چيزها سرجاي خودش باشد؟ خوب شما يك قدر نگاه كنيد به همه انقلاباتي كه در دنيا واقع شده . بعد ازشصت و چند سال انقلاب شوروي ، باز هم نتوانستند كار را درست كنند، باز هم ديكتاتوري با كمال قوت در آنجا هست . شما مي خواهيد سه سال با همه دشمنها، با همه گرفتاريهايي كه براي اين كشور دارد پيش مي آيد و پيش آوردند، مي خواهيد كه بعد ازسه سال ، تمام امور همين طور درست مثل دسته گل حاصل شده باشد و بگذارند جلوي شما، خودتان هم آن كنار بنشينيد و اشكال كنيد؟! خوب اين ، شما يكي هستيد، ديگران هم هر كدام يكي هستند. اين يكي ، يكيها بايد پهلوي هم باشند و پهلوي هم كار بكنند تااين كشور را بتوانند نجات بدهند. كشاورزها، كشاورزي بكنند و مي كنند - و بحمدالله ،امسال مي گويند بهتر از سالهاي قبل بوده - آنها به كار خودشان عمل مي كنند، كارگرها هم و اهل كارخانه ها هم ، اينها هم به اندازه اي كه مي توانند؛ حالا ديگر دارند انجام وظيفه مي كنند. خوب ماها چي ؟ خطبا چي ؟ علما چي ؟ آنها هم بايد بكنند ديگر.
اينها كه مي توانند حفظ كنند اسلام را، اينها هستند كه مي توانند عقايد مردم را حفظكنند. مردم را در صحنه نگه دارند تا اين هجومهايي كه از اطراف مي شود، نتواند صدمهبزند. اينها هم بايد هر كسي به اندازه خودش . من يك پيرمرد هستم ، مي توانم چهار تاكلمه بگويم ، بايد بگويم . شما جوانها هم بايد بگوييد. علمايي كه در حوزه ها هستند بايدتربيت كنند؛ خطيب تربيت كنند، قاضي - خصوصا - تربيت كنند؛ و همه [كوشش كنند. ]
و در اين ماه محرم ، البته طلاب علوم دينيه هم منتشر مي شوند در بلاد. آنها هم همين چيزهايي كه من عرض كردم وظيفه دارند: مردم را دعوت به صلاح ، دعوت به اصلاح ،دعوت به حقايق اسلامي بكنند و آنها را ارشاد بكنند. آن وقت اين جوانهايي [را] كه گول خورده اند، [دعوت بكنيد، ] در همه جا، در هر دهي كه مي رويد، در هر شهري كه مي رويد به اين جوانها سفارش كنيد كه رها كنند، خودشان را تباه نكنند، زندگي خودشان را تباه نكنند. اينها نمي توانند كاري انجام بدهند؛ اين سران شما فرار كردند خارج ، هي شما را وادار مي كنند به اين كارها. كاري هم از شما نمي آيد، جز اينكه خودتان را تباه بكنيد. ما ميل نداريم كه شما در وقتي كه گرفتار شديد جوري باشد كه اسلام حكم جزمي كرده باشد و دادگاهها هم نتوانند تخلف بكنند. ما ميل داريم كه جوري باشد كه دست اين دادگاهها باز باشد، براي اينكه شما را عفوتان كنند، شما را رهايتان كنند. نكنيد كاري كه دست آنها هم بسته بشود و اسلام آن حكم جزمي كه دارد، اجرا بشود.
ان شاءالله ، خداوند همه شما را، همه ما را موفق كند كه به راه اسلام باشيم و دعوت كنيم مردم را به اسلام و همه ملت ما را موفق كند كه در اين عاشورا، به همان سنتهاي سابق عمل كنند. دستجات به همان طور قوت خودش ، باقي باشد و دستجات سينه زني ونوحه خواني به همان قوت خودش باقي باشد و بدانيد كه حيات اين ملت به همين روضه خوانيها، به همين اجتماعات ، به همين دستجات است . بسم الله اللهم صل علي محمد و آل محمد نسالك و ندعوك يا الله . . . . خداوندا، به شهادت ابي عبدالله قسمت مي دهيم ، اسلام و مسلمين را توفيق بده ؛ و ما را براي خدمت به اسلام و مسلمين توفيق عنايت كن ؛ دست اشرار را از سر اين كشور كوتاه بفرما؛ علماي اعلام و خطباي عظام وساير قشرهاي ملت را عزت و عظمت عنايت بفرما.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- همانند آقايان : آخوند خراساني ، ميرزا حسين خليلي تهراني و ملا عبدالله مازندراني .
2- همانند آقايان : فضل الله نوري ، سيدمحمد طباطبايي ، سيد عبدالله بهبهاني . 3- فريب دادن و گول زدن .



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 182,949,716