عنوان : دست غيبي و عنايت الهي در انقلاب ايران - خيانتها و جنايتهاي بيشمار خاندان پهلوي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 31 خرداد 1358
تاریخ قمری : 26 رجب 1399
مکان : تهران ، شميران ، دربند
جلد : 8
متن :
[بسم الله الرحمن الرحيم ]
تاييدات غيبي در قيام ملت
اين ديانت اسلام و قدرت ايمان بود كه حتي بچه هاي خردسال ما را جلوي تانك وتوپ برد. من وقتي در پاريس مي شنيدم كه در تمام قراء و قصبات ايران ، در تمام اقشارملت ، زن و مرد، بزرگ و كوچك ، دبستاني و دبيرستاني و دانشگاهي ، روحاني عاليقدر وساير طبقات ، همه با هم يك مطلب را مي گفتند، آنجا فهميدم كه دست غيبي در كاراست .
شعاع افعال انسان ، هر انساني باشد، يك حدودي دارد. يك نفر ممكن است يك خانه را بتواند متبدل كند به يك وضعي ؛ يك محله را، يك شهر را، يك استان را، يك قشر را؛ اما انسان نمي تواند تمام سي و چند ميليون جمعيت ، با افكار مختلفه و شغلهاي مختلفه اي كه دارند و امكنه مختلفه و از هم دور، همه يك شعار بدهند؛ از بچه دبستاني تابيمارستاني و پيرمردهاي بيمارستاني ، همه دنبال يك مطلب باشند. اين نمي شود،الااينكه يك عنايت غيبي در كار باشد. آنكه بود اين دست غيبي بود و اين عنايت الهي بود كه يك ملتي كه هيچ نداشت ، بر يك قدرتهايي كه همه چيز داشتند غلبه كند. اين همان قدرت صدر اسلام بود كه يك عده از اعرابي كه هيچ وسيله نداشتند، هرچندتايشان يك شمشير، يك شتر داشت ، غلبه كنند بر تقريبا تمام معموره دنيا در آن وقت ؛ بر آن قدرتهاي بزرگ سلطنتي ايران و روم . اين نبود الا قدرت الهي و تاييدات غيبي . اين را از تاييدات الهي و غيبي بدانيد، نه از شخص ؛ نه از مثل من كه حقير هستم وخدمتگزار شما. استقلال ، آزادي هديه اي الهي
اين معنايي كه حاصل شده است بايد بگويم يك عنايتي از خداي تبارك و تعالي به اين ملت شده است ، اين هديه خداي تبارك و تعالي را حفظ كنيد. اين يك هديه غيبي بود كه به ما داد. اين آزادي كه الان به ما داده است و دست ستمكارها را كوتاه كرده است و اين استقلالي كه خداي تبارك و تعالي به ما داده است و دست اجانب را كوتاه كرده است ، اين براي خاطر آن قدرت ايمان و وحدت كلمه و توجه به خداي تبارك و تعالي بود كه دست عنايت حق تعالي بر سر اين ملت سايه افكند و اين پيروزي حاصل شد. اين هديه خداي تبارك و تعالي را حفظ كنيد، حفظ به اين است كه همان طوري كه با هم بوديد، دلها با هم يكصدا بودند، همان طور از حالا به بعد هم اين معنا را حفظ كنيد. وقتي كه شما دلهايتان با هم صاف باشد، قلبها يك قلب باشد، دستها دست واحد باشد، دست خدا هم با شماست : يدالله مع الجماعه . اين دست مبارك الهي كه بر سر شما و عنايت حق تعالي كه بر شما سايه افكند اين را قدر بدانيد و حفظ كنيد. اگر حفظ شد، در همه مراحل پيروزيد. همان طوري كه در وقتي كه انقلاب حاصل شد و همه رو به پيروزي رفتيد وتوجه به يك مقصد داشتيد و آن نبود رژيم فاسد و تحقق رژيم الهي ، و توجه به چيزديگر نبود، توجه به اينكه من گرفتاري دارم ، وقتي منزل مي روم شام چه دارم ، آيا من فرض كنيد فلان گرفتاري دارم ، هيچ توجه به اين معاني نبود، نه زارع به فكر زراعت بود ونه كاسب به فكر كسب ، و لهذا ديديد كه كسبها را رها كردند و بازارها را تعطيل كردند وكارها را تعطيل كردند و همه با هم توجه به يك معنا و آن خدا، توجه به دين خدا، آن توجه عمومي به دين خدا موجب اين شد كه خداي تبارك و تعالي هم توجه فرمود و اين معجزه حاصل شد.
انقلابي فوق محاسبات مادي و طبيعي
آن چيزي كه همه حسابهاي ماديين را فاسد كرد و غلط از آب درآمد، آني كه دولت امريكا هم ، كارشناسان آنها هم ، تصديق كردند به اينكه مسائل فوق فكر ما بود وحسابهاي ما درست نبود و حق هم داشتند، براي اينكه حسابهاي آنها حساب مادي وطبيعي بود، ماوراي طبيعت را نديده بودند؛ طبيعت را ديده بودند. روي موازين طبيعت همان طور است كه آنها مي گفتند كه نبايد يك ملتي كه هيچ ندارد اين غلبه كند بر يك قدرتهايي كه پشتيبانش قدرتهاي همه عالم بود. نه قدرتها، تقريبا - عرض مي كنم - نه فقطابرقدرتها. همه ممالك اسلامي دنبالش بودند. اينكه ما را نگذاشتند عبور كنيم از كويت - از اين طرف كويت به آن طرف كويت هم اجازه عبور ندادند - براي اين بود كه پشتيبانش بودند. اينكه عراق فشار آورد كه شما فعاليت سياسي نكنيد، ما تعهدات داريم .و ما هم فشار آورديم كه ما تا هستيم فعاليت سياسي تكليف شرعي ماست ، مي كنيم . وبالاخره ما را تهديد كردند به اينكه بر فرض اينكه به شما كار نداشته باشيم ، اصحاب شما،و رفقاي شما را خواهيم چه كرد. و من ديدم كه ديگر نمي شود. اين براي اين بود كه آنهامي گفتند ما تعهد داريم با دولت ايران . و من فهميدم كه همه اين دولتهاي اسلامي ، به اصطلاح "اسلامي "، وضع همين است كه نگذارند ما وارد بشويم و هر كجا برويم ردمان بكنند. ما هم رفتيم به خارج كه اينها ديگر نفوذ نداشتند آنجا. و آنها هم پشيمان شدند ازاين معنا.
تداوم انقلاب تا اجراي قوانين اسلام
اين قدرت الهي را از دست ندهيد. اين امانت الهي را حفظ كنيد. همان طوري كه آن وقت به فكر گرفتاريهاي خودتان نبوديد، و فكر يك فكر بود و آن اسلام ، و اين رمزپيروزي شد. شما الان پيروز نيستيد باز؛ براي اينكه آنچه شما مي خواهيد، آنچه ما همه مي خواهيم ، اين است كه اسلام به همه معنا در ايران ، و ان شاءالله در همه ممالك تحقق پيدا بكند. غرض اين نبود كه فقط ظالم از بين برود؛ مانع از بين برود؛ آن هم يكي بود؛ اماآنها مقدمه بودند. آنچه مقصد بود اسلام بود؛ آنچه مردم خونشان را در راه آن دادنداسلام بود؛ آنچه مردم جوانهايشان را دادند و زنها جوانهايشان را دادند، و بعد هم اظهارتشكر مي كردند، آن اسلام بود و اعتقاد به اينكه بايد اسلام تحقق پيدا بكند. ما تا حالا اين مطلب برايمان حاصل نيست . الان باز آن رنگهاي رژيم سابق هست . نتوانستيم ونتوانستند كه آن صبغه ها و رنگها را بزدايند. ما بين راه هستيم . ما بين راه هستيم . (1)
خيانتهاي بيشمار دودمان پهلوي
.. . ما بايد سازندگي كنيم ، چه سازندگيهاي مادي و چه معنوي . معنويات اين كشور رااينها از بين برده اند. نيروهاي انساني را از بين برده اند. كوشش كردند كه نگذارندروحانيت به شغل مقدس خودش آنطور كه مي خواهد ادامه بدهد. كوشش كردند كه نگذارند دانشگاه به آنطوري كه بايد دانشگاه باشد انجام وظيفه كند و همين طور همه قشرها را. هم معنويات را از ما گرفتند و قواي انساني را؛ و هم اقتصاد مملكت را از بين بردند و همه جهات مادي را. هم خيانت به ماديات كردند؛ و هم خيانت به معنويات وخيانتشان به معنويات عظيمتر بود از خيانتشان به ماديات . شما اكثرا يادتان نيست مصيبتهايي كه بر حوزه علميه در زمان رضاخان وارد شد. بعضي از اين آقايان عظيم كه اينجا تشريف دارند يادشان است ؛ و الا طبقه جوان يادش نيست كه چه كردند اينها باحوزه هاي علميه ؛ چه كردند اينها با اين ملت در آن زمان . در اين زمان هم كه شما يادتان هست ، ديديد كه چه كردند. تمام حيثيت ملي ، حيثيت انساني ، حيثيت اسلامي ما را اينهاتباه كردند. آن وقت مساجد ما را بستند؛ مدارس ما از بين رفت ؛ عمامه هاي اهل علم را ازسرشان برداشتند و آن فضاحتها و نسبت به خواهرهاي ما هم آن فضاحتها. در زمان اين (2)بدتر از زمان او شد. در آن وقت فشار بود و فشار امد(3) داشت ؛ در اين وقت حيله بود.حيله هاي زياد. فشار هم بود؛ اما حيله هم زياد بود. به اسم اسلام ، به اسم عدالت اجتماعي ، عدالت اسلامي ، به اسم اسلام ، احكام اسلام را از بين مي خواستند ببرند. به اسم اسلام لطمه بر حيثيت اسلام زدند و مي خواستند بزنند.
جنايات بيشمار شاه
بحمدالله اينها از بين رفتند و خواهند رسيد به جرايم خودشان در آنجايي كه آنجا دارجزاست . ما نمي توانيم يك نفر آدمي كه به اندازه محمدرضا ارتكاب جرايم كرده ، بشر باتمام قوايش نمي تواند او را اين جنايتهايي كه او كرده است جزا بدهد؛ براي اينكه بالاخره تا آخرش اين است كه يك نفر آدم مرده است . يك نفر آدم مقابل يك نفر آدم است . كسي كه هزاران جمعيت را - بسياري از اشخاص را خودش در 15 خرداد- آنطوري كه مي گفتند - خودش در هليكوپتر، از آن بالاها، خودش مرتكب اين قتال شده است ، و با امر او، اين ملت با امر او به اين قتلگاهها خيابانهاي ما مبدل شد، يك ملت را از بين برده است ، يك ملت را، ما چه جوري مي توانيم او را [به جرم ] ارتكاب اين جنايت ما عوضش را به او بدهيم . اين دليل بر اين است كه يك عالم ديگري است كه درآنجا همه اين معاني حاصل مي شود. يك عالمي كه ابدي است ؛ جهنمي كه خالد است ؛هميشه است . يك عذابي كه تصورش را ما نمي توانيم بكنيم . اين دليل بر اين است كه يك عالم ديگري بايد باشد تا اين مجرمها را در آن عالم جزايشان را بدهند. ما در اين عالم نمي توانيم جزاي اينها را بدهيم .
ان شاءالله خداوند تعالي به ما و شما كمك كند؛ و به روحانيت قدرت عنايت كند، به ملت ما قدرت عنايت كند، كه ما بتوانيم اسلام را آنطور كه هست پياده كنيم و متحقق كنيم .
و من بايد ثانيا از حضرات آيات عظام و حضرات فضلا و علماي اعلام و همه شماآقايان تشكر كنم . و من نسبت به همه شما خدمتگزارم . و اميدوارم كه همه ما نسبت به اسلام خدمتگزار باشيم ؛ و اين منزل را با همه سختيها كه هست طي كنيم ، و ان شاءالله به مقصد اصلي برسيم .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
بزرگتر کوچکتر