عنوان : تشريح مقام و اهميت قضا در اسلام
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : ساعت 15: 10 بامداد 10 فروردين 1359
تاریخ قمری : 13 جمادي الاول 1400
جلد : 12
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اهميت امر قضا در اسلام
قضا در اسلام از حيث اهميت شايد در رديف اول مسائل اسلام ، و تعبيراتي هم كه درلسان ائمه شده است ، كشف از اهميت بسيار مي كند. و اميرالمومنين - عليه السلام - به شريح مي فرمايند كه : يا شريح ! قد جلست مجلسا لا يجلسه الا نبي اووصي نبي اوشقي . (1) يا نبي بايدمتكفل قضا باشد و يا وصي نبي . يعني كسي كه نبي به او سفارش كرده باشد، از اين دو كه گذشت شقي است . يا مثلا گفته شده است ، اگر كسي نسبت به دو درهم قضاوت ناحق كندكافر است . قضاوت در اسلام كه حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق الله ،دو صورت دارد: يك صورت قضاوتي كه قاضي مستقل در قضاست . يعني قاضي كه دراسلام استقلال قضايي دارد، شرايط سنگيني دارد كه من در ايران افراد كمي را سراغ دارم كه حائز چنين شرايطي باشند. مجتهد عادل بر جهات قضا كه در همه جهات بيطرف باشد.پيش او رئيس جمهور و يك كارگر ساده فرق نكند. اين از اموري است كه قاضي مطلق بايد دارا باشد. و من هم كم سراغ دارم . يعني در حوزه هاي علميه هم كم سراغ دارم .
نصب قاضي توسط فقيه
يك قسم از قضاوت هم در شرع هست كه قضاوت قاضي مستقل نيست ، و قاضي راجعل مي كنند. در قسم اول ، قاضي مجتهد جامع الشرايط است ، و لازم نيست كه هيچ كسي او را نصب كند. ولي در قسم دوم ، در بعضي از احوالي كه قضاوت زياد است و افرادبه آن زيادي نيستند كه بتوانند همه مراكز قضاوت را قاضي واجد همه شرايط گذارند، وقاضي واجد شرايط كم است ، در اين صورت فقيه مجتهد عادل اشخاصي را كه مورداطمينان هستند، كه اجتهاد را نمي دانند ولي از روي كتابهايي كه در اين باب نوشته شده است مي توانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمينان هم هستند و ظاهرا عدله هم هستند،اينها را فقيه نصب مي كند كه قضاوت كنند. اين قضاوت هم در اسلام از اين جهت ، اين آقايان بعد از آنكه اشخاص را پيدا كردند مورد اطمينان و مطلع بر موازين قضا، ولو از راه تقليد باشند، آن وقت جعل قضاوت برايشان مي كنند، و از طرف من هم مجازند كه جعل قضاوت بكنند تا قضاوت شرعي بشود.
ضرورت تحول دادگستري طبق موازين اسلامي
در قضيه اي كه در قانون اساسي مي گويد كه اين دو مقام ، كه مقام دادستان كل و رئيس ديوانعالي كشور باشد، بايد رهبر با مشورت قضات اين كار را انجام دهد، از دو جهت موضوع دارد: يك جهت اينكه مشورت در وقتي است كه شبهه باشد. در اموري كه شبهه نيست مشورت هم نيست . هر امري كه مورد شبهه باشد بين چند نفري كه مثلا بخواهنددادستان كل باشند، و اين چند نفر مورد اشتباه ، كه هر كدام چطورند، در مورد اين اشتباه بايد با قضات مشورت كنند، ولي اينجا موضوع ندارد. از باب اينكه مورد اشتباه من هم نبود. من اين دو نفر آقايان را منصوب كردم به اين دو مقام عالي با سوابق طولاني وادراك اينكه همه جهات در آنها هست . و در خيلي از افرادي كه من سراغ دارم همه اين جهات يا وجود ندارد و يا اينكه اگر باشد شغلهايي دارند كه نمي توانند بيايند و مشغول كار شوند. از اين آقايان خواستم كه اين كار را بكنند، و در مركزي كه در اسلام جز طرازاول مراكز با اهميت اداري است حاضر شوند. وضع اين اداره را از سابقش بيرون بياورندو به يك قضاوت اسلامي متحولش كنند. مي دانيد كه جمهوري ما اسلامي است . و اگرقضاوتش كه در راس آن تقريبا واقع است اسلامي نباشد، ما نمي توانيم به جمهوري مان ،جمهوري اسلامي بگوييم ، و اين باز جمهوري غير اسلامي مي شود. جمهوري اسلامي بايد همه نهادهايي كه دارد اسلامي باشد. و از همه مهمتر قضا و قضاوت است ، كه بايدروي موازين اسلام باشد. اميدوارم آقايان با كمك همه اقشاري كه در اين امر اطلاع دارند، مشغول كار شوند و اين كار را بكنند.
همه آقايان احساس اين را بكنند كه امروز با زمان رژيم سابق فرق دارد. چون امروزيك مملكتي است كه نه يك نفري است كه زورگويي بكند و فشار بياورد كه يك كاري به ملت تحميل بكند. ما يك چنين مقامي اصلا نداريم . يعني ملت ما هم ديگر تحمل چنين مقامي را نمي كند. وضع ملت طوري است كه اگر يك مقام بخواهد چيزي راتحميل كند، جلويش مي ايستند و مشتشان را گره مي كنند و مانع مي شوند. اين يك نعمت بزرگي است براي يك ملتي كه يك مقامي نتواند ظلم كند. البته ظالم را سر جاي خودش مي نشانند. با قدرت هم مي نشانند. اشخاص متخلف را مقامات عالي با قدرت هم سرجايشان مي نشانند. اما اگر بخواهند كاري بكنند، نظير كارهاي زمان سابق كه همه كارهايشان از اين قبيل بود، ما چنين مقامي نداريم . بنابراين ، مملكتي است مال خود شما،و بايد شما همان طوري كه به منزل خودتان علاقه منديد كه مرتب باشد و جرياناتش درست باشد، به مملكت خودتان بيشتر بايد علاقه مند باشيد. براي آنكه ، مملكت خودتان هم منزل خودتان است و هم منزل دوستان و همكيشان خودتان . از اين جهت دراين امر سستي نكنيد و نگذاريد كم كاري بشود و نكنيد، و همه با هم همراهي بكنيد.
نفسانيات منشاء اختلافات
اختلاف نداشته باشيد در امور. اختلاف هميشه ناشي از جهات نفساني است . اگر همه انبيا الان در اينجا جمع بشوند، اختلاف ندارند. براي آنكه ، آن جهات نفساني را ندارند.آن وقت كه يك طرف جهت نفساني دارد و يا هر دو طرف جهت نفساني دارند،آن وقت اختلافات پيدا مي شود. كوشش كنيد كه آن جهات نفساني بازي تان ندهد كهمنشاء مناقشه و اختلاف شود. و در روزنامه ها اين اختلافات منعكس شود و يا در جاهاي ديگر صحبت شود. يك مملكتي كه گرفتار است در مقابل اجانب و در معرض خطراست و بايد با همت خود مردم اين مملكت مستقر شود و اساسش درست شود، اگراشخاص بخواهند با تفرقه و تشتت اين مملكت را از باطن پوسيده كنند، قهرا به چنگ ديگران خواهد افتاد. همان طوري كه ملاحظه كرديد، مردم با هم مجتمع شدند و همه باهم فرياد "الله اكبر" زدند، و اين موانعي را كه در مقابلشان بود همه را كنار زدند.
ناتواني قدرتها در مقابله با ملتهاي بيدار
و الان وضع جوري شده است كه هيچ قدرتي نمي تواند كاري بكند. يعني نمي شود بريك ملت مطلبي را تحميل كرد، ولي ممكن است زورگويي بيايد و زوري بگويد، و مثلاوبايي وارد مملكت شود. لكن نمي تواند يك ملتي كه همه ايستادند و مي خواهند نشود،چنين مطلبي شود. هيچ قدرتي نمي تواند تحميل كند. نه امريكا مي تواند تحميل كند، نه شوروي ، هيچ كدام تحميل نمي توانند بكنند.
من آن روزي كه سفير شوروي آمد پيش من ، گفت كه دولت افغانستان خواسته است كه شوروي ، نظامي به آنجا بفرستد، به او گفتم كه اين اشتباهي است كه شوروي مي كند.البته دولت شوروي مي تواند افغانستان را قبضه كند، ولي نمي تواند در آنجا مستقر شود.اگر شما خيال كرديد بتوانيد افغانستان را بگيريد و آن را آرام كنيد اين خيالي باطل است .ملت افغانستان مسلم است . ايستاده اند در مقابل حكومت افغانستان . شما هم اگر برويد وهر قدرت ديگري هم برود، آنجا را مي گيرد، اما نمي تواند آنجا را آرام كند، و بالاخره شكست مي خورد. حالا هم عقيده ام همين است كه در يك ملتي كه همه شان يكصداهستند، و بحمدالله ايران ديگر حكومتي نداريم مخالف با ملت ، ملت و دولت همه باهمند. در يك چنين مملكتي ، كسي نمي تواند بيايد و به اين مملكت مطالبي را تحميل بكند. و لهذا از خارج هي فرياد مي زنند كه چه خواهيم كرد و چه خواهيم كرد. اگر يادتان باشد، آن اولي كه اين جوانها رفتند و اين مركز جاسوسي را گرفتند، حرفهاي زياد آمدندو گفتند. و مثلا گفتند بنا دارند چتربازها را پياده كنند. بنا دارند جوانهاي مسلمان را بيهوش كنند و بعد وارد لانه جاسوسي شوند و جاسوسها را ببرند، كه اين حرف بي ربط است . بنادارند دخالت نظامي كنند و يا بريزند و همه را قلع و قمع كنند، همه اش حرف بود. حالاهم همه اش حرف است . از حرفها هيچ وقت نترسيد. عمل توي اين حرفها نيست كه يكوقتي مثلا اشغال نظامي بكنند. ما هم از آن نمي ترسيم . افغانستان هم اشغال نظامي شده و ما از افغانستان بهتر مي توانيم مبارزه كنيم .
همدلي همه افراد و توجه به وحدت كلمه
علي ايحال ، عمده اين است كه مبلغين آنها مع الاسف در بين خود ايراني ها هستند ومي خواهند كاري بكنند كه از داخل يك پوسيدگي پيدا شود، و افراد و سازمانهاي داخل را به هم بريزند. اگر توانستند بين رئيس جمهور و شورا اختلاف بياندازند. اگر اين مطلب را نتوانستند جناحهايي درست كنند براي ايجاد اختلاف و ايجاد شلوغي و از اين كارهاكه دارند مي كنند. بايد همه توجه به اين داشته باشيم كه يك مملكتي كه پنجاه و چندسال ، غير از آن 2500 سال كه بسياري از مردم شاهدش بودند، و همه شاهد بودند كه يك چنين گرفتاريهايي را داشته است و حالا بحمدالله از اين گرفتاري بيرون آمده است .خودشان دوباره كاري نكنند كه همان گرفتاريها برگردد. خود ما نبايد كاري بكنيم كه دوباره مبتلا بشويم به آن چيزهايي كه پيشتر به آن مبتلا بوديم . و اگر خداي نخواسته ما باهم اختلاف كنيم و آن جهت الهي را كه خداي تبارك و تعالي به ما امر فرموده است كه :واعتصموا بحبل الله (2) را فراموش كنيم ، يكوقت مي بينيد كه عنايت خدا كنار مي رود و ماهمان خواهيم شد كه بوده ايم . ما خودمان كاري نمي توانيم بكنيم . بايد ما آن مقداري كه مي توانيم الهيت مطلب را حفظ كنيم و اجتماع داشته باشيم و وحدت كلمه داشته باشيم .خداي تبارك و تعالي تاييد مي كند و كارها انجام مي گيرد. و من از همه آقايان ، از همهقشرهاي ملت اين مطلب را كرارا خواسته ام . و شما آقايان كه در راس قضا واقعيد توجه كنيد كه همه با هم همصدا، همدل و كمك كار هم باشيد، و بگذاريد دادگستري كه مدنظرشماست تصفيه شود. اشخاصي كه مفسد هستند و اشخاصي كه قضاوت نمي دانند ومي خواهند براي خودشان دكاني باز كنند، و يا اهل كار قضاوت نيستند، اين افراد تصفيه شوند و اشخاص صالح را جلب نكنند. و من از خداوند، سلامت همه آقايان را و سعادت همه ملت را و سعادت همه ملتهاي اسلامي را مي خواهم ، و از شماها متشكرم كه تشريف آورديد و از نزديك با هم آشنا شديم .
پانویس :
1- "اي شريح ! به تحقيق در مجلسي نشسته اي كه نمي نشيند در آن جز پيامبر يا وصي پيامبر و يا فردي شقي ".وسائل الشيعه ، "كتاب القضا" ج 27، ص 17، باب 3، ح 2. 2- بخشي از آيه 103 سوره آل عمران : "واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا" به ريسمان خدا چنگ بزنيد وپراكنده نشويد.
بزرگتر کوچکتر