خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - اهميت علم و دانش در اسلام - رسالت دانشگاه در جامعه اسلامي و وظيفه انجمنهاي اسلامي دانشگاه - صبح 4 خرداد 1360

عنوان : اهميت علم و دانش در اسلام - رسالت دانشگاه در جامعه اسلامي و وظيفه انجمنهاي اسلامي دانشگاه
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 4 خرداد 1360
تاریخ قمری : 20 رجب 1401
جلد : 14

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
ارزش والاي علم و دانش در اسلام
اشكال ما اين است كه مواجه هستيم با اشخاصي كه بدون توجه به مشكلات و بدون توجه به خواستهاي ملت ، به مجرد اينكه گفته مي شود كه فلان مركز بايد اسلامي باشد،آنها مي گويند يعني تخصص نباشد. اينها مي خواهند كه به دنيا ارائه بدهند كه اسلام با علم و تخصص مخالف است ، در صورتي كه آيات قرآن كريم آن قدر راجع به علم و راجع به دانش سفارش فرموده است كه شايد در سراسر كتب ديگر نباشد. اسلام با تخصص ، باعلم ، كمال موافقت را دارد، لكن تخصص و علمي كه به خدمت ملت باشد؛ در خدمت مصالح مسلمين باشد. يك صحبت اين است كه ما متخصص نمي خواهيم ، اين را به طورتبليغات نسبت مي دهند به بعضي - مثلا - مسلمين كه وقتي مي گويند بايد در دانشگاه ،انقلاب فرهنگي بشود و بايد دانشگاهها اسلامي باشد، اينها از اين فورا منتقل مي كنندمطلب را به اينكه دانشگاهها ديگر طبيب لازم ندارد، متخصص طب نمي خواهد،متخصص صنعتهاي پيشرفته نمي خواهد، فقط بايد بروند آنجا و مسائل و احكام اسلامي را بگويند. اين از شيطنتهايي است كه شايد از بعضي از افراد و گروهها نسبت به اسلام وانجمنهاي اسلامي كه گفته مي شود و در خصوص انقلاب فرهنگي ، اين طور تبليغات مي شود. اينها نمي دانند كه مقصود ما كه مي گوييم بايد تمام گروهها، تمام نهادها و بهخصوص دانشگاهها كه مركز علم است و مغز متفكر جامعه است ، ما كه مي گوييم بايداينها اسلامي باشد، نمي گوييم كه ما احتياج به متخصص نداريم . تا آنجا اسلام كوشش دارد براي متخصص كه در احكام عادي هم ، در احكام شرعي هم ، متخصص تر را ميزان قرار داده است ، راي متخصص تر را ميزان قرار داده است .
تبليغات منفي عليه اسلام در جهت وابستگي به قدرتها
ما مسئله ديگر مي گوييم ، درد ما يك درد ديگري است . درد اين است كه كشور ما رادر اين سنين زيادي كه خارجيها پا باز كردند به آن و خصوصا، در اين پنجاه سال دوره سياه پهلوي ، آن طور تبليغات كرده بودند و كردند كه آنها مي خواهند در ذهن ملت ما وجوانهاي ما متمركز كنند كه ايران ، اسلام ، از عهده اينكه يك علمي را، يك تخصصي را،يك صنعتي را ايجاد كند عاجز است ؛ ما حتما، بايد دستمان را در همه چيزها به طرف شرق و كمونيست دراز كنيم يا دستمان را به طرف امريكا و ممالك غربي سرمايه داري .آن طور تبليغات كرده اند كه مي گويند بايد ما در تمام چيزها از سر تا به پا غربي بشويم ياشرقي باشيم . من در تركيه كه بودم ، مجسمه آتاتورك (1) را كه در بعضي ميدانها گذاشته بودند ديدم كه دستش را بلند كرده بود، گفتند كه اين دست را طرف غرب بلند كرده ومي خواهد بگويد كه ما بايد هر چه داريم از غرب بيايد. در ساير ممالك اسلامي هم تبليغات را طوري كرده بودند كه ما در هر امري بايد مستشار از غرب يا از شرق بياوريم واصلا، مغز ايراني لايق اين نيست كه يك كار مثبتي بتواند انجام بدهد، حتي كشاورزي هم نمي تواند. اين يك برنامه اي بوده است كه ريخته شده بوده است و تبليغاتي كه در دنبال اين برنامه به وسيع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسياري از افراد ما را، به اينكه ماهيچي نداريم و نمي توانيم هم داشته باشيم ؛ ما بايد حتما، برويم يا به طرف غرب و دربلوك غربي واقع بشويم تا آنها به ما ترحم كنند و حاجتهايي كه ما داريم آنها برآورده كنند و يا بايد به طرف شرق كمونيست برويم تا آنها اين عمل را انجام بدهند. و الان هممغزهايي هست ، كه خود را مغز متفكر مي دانند، باز باورشان نشده است كه خود ما هم مي توانيم آدم باشيم . آنكه ما اصرار داريم به اينكه دانشگاه كه مغز متفكر يك ملت است ، بايد از وابستگيهاي به شرق و غرب كنار برود و نمي شود كه كنار برود الا اينكه فرم اسلامي پيدا بكند، آن اين نيست كه دانشگاه ما نبايد علم و صنعتي تحصيل كند، بلكه بايدفقط همين آداب صلوه را به جا بياورد! اين يك مغالطه اي است كه تا صحبت "دانشگاه اسلامي " مي شود و اينكه بايد انقلاب فرهنگي پيدا بشود، فرياد مي زنند آنهايي كه مي خواهند ما را به طرف شرق و عمدتا، به طرف غرب بكشانند، كه اينها با تخصص مخالف اند، با علم مخالف اند. خير، ما با تخصص مخالف نيستيم ؛ با علم مخالف نيستيم ؛با نوكري اجانب مخالفيم . ما مي گوييم كه تخصصي كه ما را به دامن امريكا بكشد ياانگلستان يا به دامن شوروي بكشد يا چين ، اين تخصص ، تخصص مهلك است ، نه تخصص سازنده .
دانشگاه در راستاي استقلال كشور و خدمت به ملت
ما مي خواهيم متخصصيني در دانشگاه تربيت بشوند كه براي ملت خودشان باشند، نه براي كشاندن دانشگاه به طرف شرق يا طرف غرب . ما مي خواهيم كه تمام اداراتي كه دراين كشور هست و تمام جاهايي كه صنعت مي خواهند ايجاد كنند و مي خواهند اين مملكت [وارد] در صنعت بزرگ بشود و در علم ، ما مي خواهيم اين علم و صنعت و همه چيزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب . تخصصي كه در خدمت اجانب است ضررش از همه چيزها بالاتر است . علمي كه ما را بكشد به طرف امريكا يا شوروي آن علم علم مضر است ؛ آن علمي است كه براي ملتها هلاكت مي آورد. اشخاصي كه دردانشگاه سابق تربيت شدند - الا قليلي از آنها - اينها براي كشور ما اگر ضرر نداشتند كه داشتند، نفعي نداشتند. ما مي خواهيم يك دانشگاهي داشته باشيم در خدمت خودمملكت ، در خدمت خود ايران ، نه دانشگاهي داشته باشيم كه در شعار اين باشد كه مامي خواهيم كه ايران متمدن آباد داشته باشيم و رو به دروازه تمدن برويم و وقتي كهواقعش را ديديم و ديديد از همه جهات وابسته بوديم . ما با دانشگاهي كه ما را وابسته به خارج بكند - هر خارجي مي خواهد باشد - ما با آن دانشگاه از اساس مخالفيم .
ما دانشگاهي مي خواهيم كه ما را از وابستگيها بيرون بياورد؛ ما را مستقل كند، تمام كشور ما را مستقل كند و از وابستگيها خارج كند. ما متخصص مي خواهيم و اسلام باتخصص موافق است . اسلام در راس ادياني است كه از علم و تخصص تمجيد كرده ومردم را دعوت كرده است ، حتي دعوت كرده است كه هر جا يافتيد علم را، حتي از هركافري يافتيد، آن را بگيريد، اما بايد بگيريد و در خدمت اسلام و كشور باشد، نه علم رابگيرد و بر ضد كشور خودتان استعمال كنيد. ما مي خواهيم يك دانشگاهي داشته باشيم ويك كشوري داشته باشيم كه اين وابستگي مغزي ما را كه مقدم بر همه وابستگيها وخطرناكتر از همه وابستگيهاست ، نجات بدهد. ما اساتيد دانشگاهي را مي خواهيم كه آن اساتيد بتوانند مغزهاي جوانهاي ما را مستقل بار بياورند، غربي نباشند، شرقي نباشند، روبه غرب نايستند، آتاتورك نباشند و تقي زاده (2) نباشند. ما مي خواهيم يك دانشگاهي داشته باشيم كه بعد از چند سال ديگر تمام حوايج خودمان را خودمان تحصيل كنيم . ما باتخصص هيچ مخالفتي نداريم و آن چيزي كه ما با آن مخالفيم وابستگي مغزهاي جوانهاي ما را به خارج ، شرق و غرب ، است . دانشگاههاي ما الا عده معدودي ، يا درصدد نبودند كه اين وابستگي را بردارند يا در صدد بودند كه وابسته كنند اين مغزها را به خارج . ما مي خواهيم كه اگر بيماري پيدا [شد] اين طور نباشد كه بگويند كه بايد حتمابرويد به انگلستان ، حتما برويد به امريكا. ما مي خواهيم كه همانطوري كه يك امريكايي اگر مريض شد به ايران نمي آيد و يك انگليسي اگر مريض شد به ايران نمي آيد، يك ايراني هم اگر مريض شد، جاي ديگر نرود. ما يك همچو تخصصي مي خواهيم كه جوري بار بياورد كشور را و جوانهايي كه در راس امور كشور هستند كه اينها مغزهايشان وابسته نباشد و فكري جز اسلام و ايران در سرشان نباشد. ما با تخصص مخالف نيستيم ، انجمنهاي اسلامي هم همين طور. كدام انجمن اسلامي مي تواند با تخصص مخالف باشد؟ كدام انجمن اسلامي نمي خواهد كه تمام جوانهاي ما در رشته هاي مختلف متخصص باشند و خودكفا باشند؟ همه مي خواهند، لكن دانشگاههاي زمان سابق راديديد كه ما بعد از چندين سال ، سالهاي طولاني ، كه دانشگاه داشتيم ، آن وقت يك كسي كه به عنوان رئيس مملكت خودش را جا زده بود، آن شاه مخلوع ، براي آپانديس يكي ازبستگان خودش از خارج آدم آورد و طبيب آورد كه عمل كند! براي اينكه او در مغزپوكش مي دانست اين معنا را كه جوري اين ايران را وابسته كرده كه خودشان از عهده اين معنا برنمي آيند و اگر برآيند هم ، بايد كاري كرد كه به همه ملتها فهماند كه ما هيچ نيستيم .ما حتي عمل آپانديس هم بعد از مدتها دانشگاه [داشتن ] نمي توانيم انجام بدهيم ! مامي خواهيم اين فكر را از توي كله ها بيرون كنيم . انجمن اسلامي بايد در صدد اين معناباشند كه اين فكر را از اذهان بيرون كنند و خودشان را بيابند، بعد از اينكه قرنها تقريبا،خودشان را گم كرده بودند. ما مي خواهيم طوري باشد و افرادي تربيت بشود [مانند ابن سينا] كه كتاب قانون (3) او در اروپا الان هم مورد استفاده است ، نه اينكه اشخاصي باشندكه الفباي مسائل اسلامي را نمي دانند و تا صحبت مي شود مي گويند اسلام نمي تواند! مايك همچو دانشگاهي مي خواهيم همطراز با حوزه هاي علميه كه وابستگي هيچ روزنداشته اند با خارج و اگر يك كس ، يك نفر، دو نفر، وابستگي داشتند، رسوا هستند. مامي خواهيم دانشگاهي باشد كه همفكر باشد با دانشگاههاي علمي قديمي كه آنها هيچ روز وابسته به خارج نبودند و اگر فردي يا افرادي از آنها منحرف بودند در بين آنها رسوابودند. ما مي خواهيم يك همچو مطلبي تحقق پيدا بكند.
ضرورت هوشياري انجمنهاي اسلامي دانشگاهها
و البته راجع به انجمنهاي اسلامي هم من يك تذكري كه دايما داده ام ، لازم است بازهم بدهم و آن اين است كه چشم و گوش خودتان را باز كنيد كه در انجمنهاي اسلامي همممكن است كه از اين غربزده ها و شرق زده ها وارد بشوند و به شما بگويند، اين طور ارائه بدهند كه ما صد درصد اسلامي هستيم و شرقي و غربي نيستيم ؛ در صورتي كه شرقي باشند يا غربي باشند. بايد شما توجه بكنيد كه انجمنهاي اسلامي طوري باشند، اشخاصي باشند، كه آزمايش شده باشند، سوابق آنها معلوم باشد، كارهائي كه قبل از انقلاب مي كردند معلوم باشد، كارهائي كه بعد از انقلاب كرده اند معلوم باشد كه - خداي نخواسته - در انجمنهاي اسلامي يك وقت يك وضعي پيش نيايد كه توجه شما سلب بشود ازواقعيت و يك وقت ببينيد كه انجمن اسلامي هم گرايش پيدا كرده است به شرق ياگرايش پيدا كرده است به غرب . در همه انجمنهاي اسلامي اين سفارش را من كرده ام مكرر. و در انجمنهاي اسلامي دانشگاهها، علم و صنعت ، اهميتش از همه جا بيشتر است و بايد با تمام قدرت ، با تمام توجه و با تمام بررسي ، اين معنا را شما پيگير باشيد كه درانجمنهاي اسلامي شما، اشخاص منحرف نباشد و بدانيد كه امروز چون نمي توانند به اسم غير اسلام يك مسئله اي را عنوان كنند، با اسم اسلام درست مي كنند. همان منحرفين هم با اسم اسلام مي خواهند مسائل خودشان را پخش كنند. همان اشخاصي هم كه اسلام راسد راه خودشان مي دانند و با اسلام صد در صد مخالف هستند با اسم اسلام وارد ميدان مي شوند، نه اينكه وارد بشوند و بگويند ما مسلمان نيستيم ، نه ، خطر آنها خيلي زيادنيست . خطر آنهايي كه با اسم اسلام در ادارات ، در دانشگاه ، در ساير ارگانهاي ديگر، بااسم اسلام وارد مي شوند و به اسلام اعتقاد ندارند بيشتر از خطر آنهايي است كه اسلام رامي گويند ما قبول نداريم و چهره شان واضح است ؛ مردم از آنها احتراز مي كنند و آنهانمي توانند يك خطر مهمي داشته باشند. بايد انجمنهاي اسلامي و خصوصا، انجمنهاي اسلامي دانشگاهها، توجه به اين معنا را داشته باشند.
و بايد اشخاصي كه مامور "انقلاب فرهنگي " هستند بايد در كار خودشان دقيق باشندو كوشا باشند كه اشخاصي متعهد را پيدا بكنند و با مشورت آنها زودتر كارها را انجام بدهند كه ان شاءالله ، بتدريج اين دانشگاه باز بشود و دانشگاهي باشد كه براي خود ما باشد؛نه دانشگاهي كه ما را گرايش بدهد به خارج ، چه در طرف چپ يا در طرف راست . و من اميدوارم كه اين آقاياني كه مامور اين معنا هستند كه "انقلاب فرهنگي " بكنند كمك بشوند از اشخاصي كه توجه به مسائل دارند؛ اشخاصي كه به اسلام و به كشور خودشان عقيده دارند و گرايش غربي و شرقي ندارند به اينها كمك كنند. آنها هم ، همان طوري كه قبلا، به آنها تذكر داده ام ، دعوت كنند از اينها كه ان شاءالله ، بزودي اين مطلب حاصل بشودو ما يك دانشگاه اسلامي [داشته باشيم ] كه در فكر اين باشد كه اين ملت را از اين [مشكلاتي ] كه تاكنون پيدا كرده است نجات بدهند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- "آتاتورك " نخستين رئيس جمهور تركيه كه شخصي غرب گرا و لائيك بود. 2- سيد حسن تقي زاده ، سناتور و رئيس مجلس سنا در زمان محمدرضا پهلوي ، و از مناديان غرب زدگي درايران . 3- كتاب "القانون في الطب " كه دائره المعارفي در دانش پزشكي بوده است .



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 165,050,724