عنوان : مسائل عمومي ايران
نوع : مصاحبه
تاریخ شمسی : 15 دي 1357
تاریخ قمری : 6 صفر 1399
جلد : 5
متن :
سئوال : [اكنون كه شاه قبول كرده است كه برود - گر چه براي مدتي نامشخص - آيا دعوت بختيار را درمورد بازگشتن به ايران قبول خواهيد كرد؟]
جواب : من هر وقت مقتضي بدانم خودم به ايران خواهم رفت و رفتنم متوقف به دعوت كسي نيست ؛ چه دعوت بشود يا نشود.
-[آيا از نظر شما نقش قابل قبولي در آينده براي شاه وجود دارد؟]
-هرگز او نقشي ندارد.
-[نقش آتي شما در امور كشور چيست ؟]
-من همان كسي كه قبلا بودم بعدا هم هستم . من مردم و حكومت را هدايت مي كنم .
-[شما از بازسازي ايران و تاسيس جمهوري اسلامي صحبت كرده ايد. براي ما مشكل است مقصود شمارا درك كنيم . عملا چگونه به اين هدف دسترسي پيدا خواهيد كرد؟ و زندگي مردم ايران چگونه عوض خواهد شد؟]
-قضيه ، تغيير زندگي نيست ؛ قضيه اين است كه تاكنون مردم تحت فشار شاه بودند ومملكت هم استقلال نداشته است . ما مي خواهيم كه مملكت را مستقل كنيم و به مردم هم آزادي بدهيم . و حكومت جمهوري اسلامي هم يك جمهوري است مثل سايرجمهوريها ولكن قانونش قانون اسلامي است .
-[بعضي از منتقدين ادعا مي كنند كه شما مسائل مدرن و پيچيده و مسائل جامعه صنعتي آينده ايران را - كه به سوي صنعتي شدن مي رود - به خوبي در نمي يابيد و همچنين انتقاد مي كنند كه شما مدت زيادي ازايران دور بوده ايد. به اين انتقادات چگونه پاسخ مي دهيد؟]-البته ما براي قضاياي پيچيده كارشناس داريم ؛ ولي ما آنچه را درك مي كنيم اين است كه شاه ظالم است و خائن ، و به مملكت و ملت خيانت كرده است ؛ اين ديگر يك مطلب واضحي است كه همه مي دانند. ما مي دانيم كه مملكت ما استقلال ندارد و اجانب در همه امور مملكت ما دخالت مي كنند؛ اين هم كه مطلب معلومي است . ما براي استقلال وآزادي مبارزه مي كنيم .
-[غير مسلمانان تصويري مملو از بي رحمي از جامعه اسلامي دارند؛ تنبيهاتي براي جرايم نسبتا كوچك و يا قطع يد، چنانكه نمونه اي از آن را در پاكستان و عربستان مي بينيم ، گفته مي شود كه اين قوانين وحشيانه هستند؛ نظر شما چيست ؟]
-آنهايي كه نظر سوء نسبت به اسلام دارند از باب اين است كه اسلام را درك نكرده اند.حكومت اسلامي تاكنون در كار نبوده ؛ حكومت اسلامي در صدر اسلام بود و هيچ وحشتي هم در زمان حكومت علي بن ابي طالب - سلام الله عليه - نبود و مردم در امان بودند. اين حكومتهاي فعلي است كه مردم را به وحشت انداخته و هيچ گونه امنيتي در آن نيست و مردم را دسته دسته مي كشند. ذائقه تلخي كه مي گوييد، از اين حكومتهاست نه ازحكومت اسلامي كه رفتاري عادلانه و منصفانه دارد.
-[بسياري از زناني كه در ايران به سطحي از آزادي و تحصيل رسيده اند، ترس اين را دارند كه به يك رژيم مذهبي مرتجع بازگشت داده شوند. شما براي اطمينان خاطر آنان چه مي گوييد؟]
-اسلام به زنان آزادي داده است و اين دولت و شاه است كه آزادي را از آنان سلب كرده است و آنان را از هر جهت به بند كشيده است .
-[سوالي كه مجبورم بكنم اين است كه بسياري از منتقدين غربي شما مي گويند كه شما رهبر مذهبي اي هستيد كه دستتان به خون بسياري از مردم رنگين است . آيا شما هيچ از اين بابت احساس پشيماني وندامت نمي كنيد كه هزاران نفر در خيابانهاي ايران به واسطه فرمانهاي شما مبني بر اعمال مستقيم عليه رژيم ، جان خود را از دست داده اند؟ و يا فكر مي كنيد كه هيچ راه حلي جز اين وجود نداشت ؟]
-اين دست شاه است كه تا مرفق به خون ملت ما رنگين است . ما دفاع از حق خودمان مي كنيم و هر انساني حق دارد كه از حق خود دفاع كند. بنابراين ما طالب آزادي واستقلال هستيم ؛ و اين شاه است كه مردم را وحشيانه مي كشد.
-[وقتي كه به ايران برگشتيد، نظرتان راجع به تامين نفت اسرائيل و آفريقاي جنوبي چه خواهد بود؟]
-اسرائيل در حال جنگ با مسلمين است و غاصب سرزمينهاي برادران ماست ؛ ما به آن نفت نخواهيم داد. كشورهاي ديگري كه روش عادلانه اي با ما داشته باشند از نفت برخوردار خواهند شد.
پانویس :
بزرگتر