عنوان : اهميت امر قضا و بيان مشكلات آن - پاسخ قاطع به گروهك مجاهدين خلق "منافقين "
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 21 ارديبهشت 1360
تاریخ قمری : 6 رجب 1401
جلد : 14
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
لزوم هوشياري در مقابل توطئه ها
مجلس ، مجلس علماي اعلام است ، آن هم علماي آذربايجان و در اين مجلس - كه بركات خداي تبارك و تعالي اميد است به آن نازل شود - لازم است به آقايان معظم آذربايجان ، بلكه علماي اعلام همه كشور، بعض تذكرات را عرض كنم .
آذربايجان و علماي آذربايجان در طول تاريخ پاسداران اسلام و كشور بوده اند وان شاءالله ، خواهند بود. ما در اين مدتي كه بوديم و حاضر بعضي واقعه ها بوديم ، از قيام علماي بزرگ آذربايجان مطلع بوديم و حاضر در صحنه اي بوديم كه علماي بزرگ آذربايجان با قيام خودشان در مقابل رژيم پهلوي تكليف الهي خودشان را ادا كردند ومنتهي به تبعيد آنها شد و مع ذلك ، پيروزي با آنان بود و هست ان شاءالله . ما از آذربايجان و خصوصا علماي آذربايجان ، همان توقعي را داريم كه از علماي سابق آذربايجان ،خصوصا، در اين پنجاه سال اخير، داشتيم و ما اميد آن را داريم كه همان طور كه علماي آذربايجان در مقابل ظلم و ستمكاري رژيم سابق قيام كردند و نهضت كردند، ولو اينكه گرفتار بعضي از چيزهايي كه نبايد بشوند، شدند، ما اميدواريم كه علماي آذربايجان درصحنه باشند و همه نابسامانيها را توجه داشته باشند و در حل مشكلاتي كه امروز گرفتارآن هستيم و هستند كوشا باشند. و توجه داشته باشند كه دستهاي ناپاكي و گروههاي فاسدي بالخصوص در مقابل روحانيون و در مقابل جمهوري اسلامي ايستاده اند و بايد باهشياري همه ملت و خصوصا، علماي آنها و خصوصا، آذربايجان كه در آنجا توطئه هاشايد بيشتر باشد، علماي آذربايجان و ساير قشرهاي مومن آذربايجان دين خودشان را به اسلام و جمهوري اسلام ادا كنند. ما امروز گرفتار قلمهايي هستيم و گرفتار زبانها هستيم وگرفتار بعض گروههايي كه مسلح هم هستند. ما گرفتار بعضي اشخاص هستيم كه كنارنشسته اند و به اشخاصي كه در ميدان هستند، چه ميدانهاي جنگ ، چه ميدانهاي مبارزه بافساد و چه ميدانهاي بازسازي كشور، در خارج آنها نشسته اند و قلمها را در دست گرفته اند و اشكال مي كنند و كارشكني مي كنند. من مي خواهم به قشر روحانيون يك كلمه عرض بكنم كه قضيه قضاوت ، محول به آنها به حسب شرع هست . من به آن آقاياني كه نشسته اند و به قضاوتي كه در ايران مي شود اشكال مي كنند يك عرض دارم و يك عرض هم به قضاتي كه در سرتاسر كشور هر جا هستند.
مسئوليت خطير امر قضاوت در نظام اسلامي
عرض من به قضات اين است كه توجه كنند به اينكه اگر با كوشش آنها مسئله قضاوت حل نشود، تا آخر، قضيه قضاوت به زمين خواهد ماند. كوشش كنند كه اولا علما واشخاص دانشمند را معرفي كنند و ثانيا آنها كه متصدي امور قضايي هستند، توجه كنند به اينكه مسئله بسيار مشكل و مهمي و پرمسئوليتي بر عهده آنهاست . حتي مسئوليت قضيه قضا از همه مسئوليتهايي كه در يك كشور هست بالاتر است ؛ براي اينكه قاضيان ،متصدي اموري هستند كه جان مردم ، مال مردم ، نواميس مردم ، در گرو كارهاي آنها وقضاوت آنهاست . و القاضي علي شفير جهنم . (1) بايد توجه كنند كه - خداي نخواسته - جاني به واسطه فتواي آنها و يا قضاوت آنها بدون مجوز شرعي از بين نرود، مالي از بين نرود،حيثيتي ، آبرويي از بين نرود كه بسيار اهميت دارد اين مطلب و امروز اهميتش بيشتر ازسابق است . سابق قضيه اين نبود كه اگر قاضي تخلف مي كرد، اصل اسلام را مشوه كند.امروز قلمهايي هست كه چنانچه يك قاضي يا چند قاضي ولو اشتباها يك كاري انجام بدهد، يا - خداي نخواسته - عمدا انجام بدهد، اين را پاي روحانيت حساب مي كنند وپاي جمهوري اسلامي حساب مي كنند و بالاخره پاي اسلام حساب مي كنند و لهذا،قاضي امروز مسئول حيثيت اسلام است ؛ مسئول حيثيت جمهوري اسلام است و مثل قضات در طول تاريخ نيست كه فقط مسئول باشد نسبت به آن قضاوتي كه در موردشخصي مي كرد. امروز قضاوت علاوه بر آن بعدي كه هميشه داشته است ، يك بعدخاصي دارد و آن بعد خاص آن چيزي است كه بر مي خورد به حيثيت اسلام . اگر چندقاضي در چند محل اشتباه بكنند، يا بعضي از آنها مثلا - خداي نخواسته - عمدا يك كاري را انجام بدهند، اين اسباب اين مي شود كه قلمهايي كه مي خواهند اين جمهوري اسلامي را از بين ببرند يكي را چند و چند را صدها جلوه مي دهند و با قلمهاي خودشان به اصل جمهوري اسلامي و به اسلام حمله مي كنند. بنابراين ، اگر سابق شغل قضا يك شغل در عين حال بسيار مهم و پرمسئوليتي بود، امروز مسئوليت او بسيار زيادتر است ؛ بايدبگوييم صدچندان است . اين يك [مطلبي ] است كه به متصديان قضا، چه در حال و چه بعدها كه تصدي مي كنند، عرض كردم .
اشكال تراشيهاي بيجا در امور قضايي
و يك عرضي هم دارم به اينهايي كه كنار نشسته اند، توي حجره ها نشسته اند، توي خانه ها نشسته اند و وارد صحنه ها نيستند، لكن اشكال مي كنند، يك عرضي به علمايي است كه در اين مسائل اشكال مي كنند، مصاحبه مي كنند، چيز مي نويسند؛ اشكال امرآساني است ، انسان مي تواند يك جايي بنشيند و فكر خودش را جمع بكند و اشكال بكند، آنچه مشكل است حل اشكال است . ما امروز چندهزار قاضي در اين كشور لازم داريم ، قاضي اي كه قاضي شرع باشد. اين آقايان بايد يكي از چند امر را قبول بكنند؛ ياقبول بكنند كه اصل قضا را در اين جمهوري اسلامي حذف بكنند، اصلا قضاوت هيچ نباشد، هرج و مرج باشد، هر كس مال هر كس را برد و ناموس هر كس را تجاوز كرد و هركس را كشت يك محل رسيدگي نباشد، اين يك فرض است . فرض دوم اينكه نه ، باشد،اما مثل سابق باشد؛ مثل زمان رژيم پهلوي باشد؛ يعني ، قاضي لازم نيست مسلمان باشد. از قراري كه به من گفتند، در اين قاضيها كمونيست هم بوده ، در اين قاضيها مبتلاي به مشروبات هم بوده . اين علماي اعلام يا اين را قبول كنند كه نه ، لازم نيست كه قاضي معمم و ملا باشد و اهل علم باشد، به همان ترتيب سابق باشد و قضاوت به دست همان اشخاصي كه سابق بودند باشد، اين هم يك فرض است . فرض ديگر اين است كه نه ، بايدقاضي به دست همين طبقه اي كه شرع معين كرده است باشد. آقايان مي دانند كه حوزه هاي علميه در ايران و در خارج ، از باب اينكه قضاوت از آنها بكلي سلب شده بود،مهيا نبودند براي اينكه قاضي تربيت كنند و ما امروز چندهزار قاضي لازم داريم و كمبودداريم . آقايان به جاي اينكه بنشينند و بگويند بچه طلبه ها دارند قضاوت مي كنند،خودشان هم بيايند قضاوت كنند، كي جلويشان را مي گيرد؟ معرفي كنند هر عالمي در هراستاني كه هست ، علمايي كه لايق اند، براي قضاوت و حاضرند براي قضاوت ، معرفي كنند، شوراي قضا قبول مي كند. آن آقايي كه مي فرمايد كه اين قضاوت قضاوت شرعي نيست ، خوب ، ايشان خودشان بيايند در راس قضاوت قرار بگيرند و در هر جايي كه هستند معرفي كنند اشخاصي را كه لياقت براي قضاوت دارند، تا آنها را قاضي قراربدهند، تا وقتي كه وارد در عمل شدند، بفهمند كه مسئله ، مسئله آساني نيست ، مسئله اي است كه حالا از صفر شروع شده است . اگر كمك كنند همه علماي بلاد و آنهايي كه دلسوزند براي اسلام و در امر قضاوت مي بينند كه يك اشخاص غير لايق هستند، آنهابيايند خودشان متكفل قضا بشوند يا معرفي كنند اشخاص لايقي كه مي توانند قضاوت كنند. هر كس در هر جا هست پيدا كند قاضيهاي شرعي اسلامي را و معرفي كند. بهترنيست اينكه همه آقايان كمك كنند تا اينكه قضاوت به آن طوري كه در اسلام است درست بشود؟ اين بهتر از اين نيست كه بنشينند و بگويند كه بچه طلبه ها دارند قضاوت مي كنند؟ خير، بچه طلبه ها نيستند، لكن قضاوت كار آساني نيست ، تازه كارند. البته قضاوت به آن ترتيبي كه در شرع مقرر شده و با آن شرايط به اين آساني نمي شود او راپيدا كرد و قاضي پيدا كرد، لكن بهتر نيست كه آقايان براي اينكه تا يك حدي اين قضاوت به صورت واقعي شرعي درآيد كمك كنند، نه اشكال كنند؟ اشكال را همهمي توانند بكنند، اما كمك بكنند. اين علماي بلاد، اينهايي كه براي اسلام دلسوز هستند،اينها بنشينند و پيدا كنند افراد را، تربيت كنند افراد را. همان طوري كه در قم الان مشغول اند براي پيدا كردن قاضي و تربيت كردن قاضي ، آقاياني هم كه در بلاد ديگرهستند و خارج هستند از صحنه و نمي دانند كه مسئله چه مسئله مشكلي است ، كمك كنندبر اين مشروع و بر اين امر شرعي . كمك كردن به امر شرعي تكليف آقايان است يافحاشي تكليف آقايان است ؟ كمك كردن به اينكه قضاوت به طور شرعي انجام بگيرديك تكليف شرعي است يا اينكه به باد فحش گرفتن قضاوت را و جمهوري اسلامي را؟اين امري است كه من به علماي اعلام بلاد عرض مي كنم كه هر جا هستند و در هرناحيه اي كه هستند كمك كنند به اين جمهوري نوپاي اسلامي ؛ با هم همكاري كنند. اگرقاضيهاي خوبي را در هر استاني پيدا كردند و معرفي كردند و شوراي قضايي قبول نكرد،آن وقت حق اين دارند كه [بگويند] شما قاضي خوب را قبول نكرديد و قاضي بد به جاي او گذاشتيد. بهتر اين است كه آقايان ، كساني كه اشكال دارند، بنشينند و رفع اشكال بكنند.
لزوم قضاوت منصفانه مخالفين داخلي نظام اسلامي
و آنهايي كه به حكومت اشكال دارند و اصلا در مقابل جمهوري اسلامي ايستاده اندو حكومت اين جمهوري را قبول ندارند، من به آنها هم عرض مي كنم كه شما سراغ داريد يك دولتي كه اگر اين دولت از بين برود به جاي اين دولت آن دولت بيايد، بعد ازچند روز اين مملكت گلستاني بشود؟ شما سراغ داريد يك جمعيتي را كه بتوانند چندميليون جمعيت آواره ، يك مقدار آواره جنگي ، يك مقدار آواره از عراق ، يك مقدارآواره از افغانستان ، شما سراغ داريد يك مبديي را كه اين دولت آن مبداء را مخفي كرده است و اشخاصي هستند كه اگر بيايند آن مبداء را پيدا مي كنند و همه اينها را صلاح مي كنند؟ آيا شما يك همچو حكومتي را سراغ داريد؟ آيا مي دانيد شما داريد چه مي كنيد؟ شما داريد كاري مي كنيد كه اگر اين حكومت از بين برود و اگر اين جمهوريبرود، به جاي او امثال ازهاري (2) خواهد آمد. آنها در خارج نشسته اند، در پاريس نشسته اند و نقشه مي كشند براي اينكه بيايند و جاي حكومت اسلامي را بگيرند وخودشان حكومت كنند. شما داريد يك اشخاصي را كه اگر اين حكومت از بين رفت ،آنها را بياوريد و فورا به طور اعجاز همه كارها را انجام بدهيد؟ شما داريد حكومتي را كه در اين حالي كه ما در جنگ هستيم و در محاصره اقتصادي به حسب واقع هستيم - ولواينكه لفظا گفته اند نه ، لكن عملا هست - و طلبهاي ما را خارجي نمي دهند، چيزهايي كه ازشان خريده اند دولت ، به آنها نمي دهد و همه جا در مخالف با اين جمهوري اسلامي مشغول فعاليت هستند، شما يك حكومتي داريد كه اگر اين جمهوري اسلامي كه همه جايش را مي گوييد خراب است ، اين خراب برداشته بشود، يك حكومت اسلامي زمان رسول الله جاي او بنشيند؟ اگر سراغ داريد معرفي كنيد، معرفي كنيد كه اينها افرادي هستند كه اگر اين حكومت از بين برود، تمام كارهايي را كه حالا زمين مانده است يا اينكه نتوانسته است اين دولت انجام بدهد، آنها انجام مي دهند، آنها همه آواره ها را مسكن برايشان با يك روز يا ده روز يا يك ماه درست مي كنند و همه چيزشان را اصلاح مي كنندو جنگ را هم به پايان مي رسانند و صلح ايجاد مي كنند به طوري كه شرافتمندانه براي ايران باشد و همه امور را اصلاح مي كنند، فورا كشاورزي را به راه مي اندازند و بازرگاني را به راه مي اندازند و دانشگاهها را دانشگاه اسلامي مي كنند و همه جا را سرتاسر ايران راگلستان مي كنند. خوب ، شماها اگر سراغ داريد معرفي كنيد. خوب ، مي خواهيد كه اين ازبين برود، به جاي او حكومت سابق بيايد. اگر نمي توانيد معرفي كنيد و معرفي نكنيد،معلوم مي شود كه شما با جمهوري اسلامي به نام اينكه اسلامي است مخالف هستيد؛ اين "اسلامي " نباشد، هرچه مي خواهد باشد. شما مي خواهيد اين مطلب باشد كه جمهوري اسلامي نباشد، هر كس ديگر مي خواهد باشد. آن كه مي گويد حالا از زمان شاه ملعون بدتر هست ، مي فهمد چه مي گويد؟ مي فهمد دارد چه ضرري به اسلام وارد مي كند؟مي فهمد كه در زمان شاه ملعون سابق ، بر اين ملت ، بر اين بانوان ملت ما، بر اين اشخاص ملت ما، بر اين روحانيت ، چه گذشت و چه رنجها بردند، و يك كلمه نتوانستند حرف بزنند؟ آقايان مي بينند كه حالا شكايتها زياد است ، پيشتر لابد شكايت نبوده است ! پيشتركه مال مردم را بزور مي گرفتند و جان مردم را آن طور تلف مي كردند لابد شكايت نبوده !شكايت بوده ، جرات اظهار نبوده .
اگر يك روز مردم ، آزادي امروز را داشتند، آن وقت مي فهميديد كه شكايات در آن زمان چه بوده ؛ روحانيون چه شكايتهايي داشتند، بازاريها چه شكايتهايي داشتند. امروزو آن روز فرقش اين است كه امروز مردم شكايت مي كنند اگر يك چيزي واقع بشود وشما شكايات را چند برابر جلوه مي دهيد؛ آن روز مردم خفقان داشتند، اختناق در كاربود، جرات نفس كشيدن نداشتند. حكومت سابق نفسها را قطع كرده بود و [حالا] شما به آنجا رسيديد كه صاف در مقابل حكومت مي ايستيد و مي گوييد كه اين كار خطاست .شما جرات مي كرديد كه در حكومت سابق يك همچو كلمه اي يا يك همچو مقاله اي بنويسيد؟ فرق ما بين حالا و آنجا اين است كه شمايي كه قلمهايتان - خداوند آن قلمها رابشكند - آن طور آزاد است كه [عليه ] همه چيزها و مقدسات اسلام مي نويسيد و پخش مي كنيد و جلوي شما گرفته نمي شود - با اينكه بايد گرفته بشود - فرق حالا و سابق اين است كه در سابق شما تسليم بوديد، اگر هم در دلتان چيزي بود در زبانتان نمي شد اظهاركنيد و امروز در زبان و قلم و قدم ، كارهايي مي كنيد و جلوه مي دهيد اين جمهوري اسلامي را به اينكه اين از زمان سابق بدتر است ! به اين نعمت خدا تشكر كنيد، خوبهاي اين را ببينيد. آن مقداري كه در اين دو سال خدمت شده است به اين ضعفا و به اين مستمندان و به اين مستضعفين آنها را نگاه بكنيد؛ نه اينكه يك جايي يك فساد مي شود،شما تمام مسائل كه انجام گرفته است ناديده بگيريد، فقط آن را بگيريد. اين انحراف است ، اين بي انصافي است ، اين خلاف رضاي خداست . كساني دارند شب و روز به اين مملكت خدمت مي كنند؛ لكن آن قدر فساد زياد است و آن قدر خرابي زياد است كه نمي توانند به اين زودي اين كارها را انجام بدهند. و مع ذلك ، در اين دو سال به قدر پنجاهسال سابق كار انجام داده اند. شما ناشكري نكنيد. خداي تبارك و تعالي - خداي نخواسته - يك وقت از شما عنايتش را برمي دارد و گرفتار همان مي شويد كه در طول پنجاه سال گرفتار بوديد.
پاسخ قاطع به گروهك منافقين "مجاهدين خلق "
آنهايي كه اين طور هم با قلمهايشان ، علاوه بر تفنگهايشان ، با ما معارضه دارند ما به آنها كرارا گفته ايم و حالا هم مي گوييم كه مادامي كه شما تفنگها را در مقابل ملت كشيده ايد، يعني در مقابل اسلام با اسلحه قيام كرده ايد، نمي توانيم صحبت كنيم ونمي توانيم مجلسي با هم داشته باشيم . شما(3) اسلحه ها را زمين بگذاريد و به دامن اسلام برگرديد، اسلام شما را مي پذيرد و اسلام هوادار همه شماها هست . فقط گفتن به اينكه ماحاضريم [كافي نمي باشد] و در آن نوشته اي كه نوشته ايد، در عين حالي كه اظهارمظلوميتهاي زياد كرده ايد، لكن باز ناشيگري كرديد و ما را تهديد به قيام مسلحانه كرديد.ما چه طور با كساني كه قيام مسلحانه بر ضد اسلام مي خواهند بكنند مي توانيم تفاهم كنيم ؟ شما اين مطلب را، اين رويه را، ترك كنيد و اسلحه ها را تسليم كنيد و اگر مي گوييدما به قانون ، در عين حالي كه راي نداده ايم ، لكن سر به او مي سپاريم و قبول داريم او را، به قانون شما، عمل كنيد و قيام بر ضد دولت ، كه بر خلاف قانون است و قيام مسلحانه كه برضد قانون است و اسلحه داشتن كه بر ضد قوانين كشور است ، به اينها عمل كنيد، ما هم باشما بهتر از آن طوري كه شما بخواهيد عمل مي كنيم . ما مي خواهيم با آغوش باز همه گروههايي كه هستند، بپذيريم و همه منحرفين را ميل داريم كه به استقامت برگردند.اسلام براي همين آمده است . اسلام آمده است كه راه مستقيم انسانيت را به مردم ، به جهان ، ارائه بدهد و حتي الامكان هم خودش تعقيب كند براي برگرداندن منحرفين به راه راست اسلامي . اسلام ، بلكه تمام مكتبهاي توحيدي در طول تاريخ ، براي اصلاح بشرآمده است . پيغمبر اكرم براي اين مشركيني كه به جهنم خودشان را مي فرستادند، براياينها تاسف مي خورد، غصه مي خورد براي اينها. (4) اسلام دين رحمت است ، دين عدل است . ديانت قانون است ، شما به قوانين اسلام سربگذاريد، گردن فرو بياوريد. كشوراسلامي ما، همه شما را مي پذيرد و من هم كه يك طلبه هستم با شما حاضرم كه در يك جلسه ، نه در يك جلسه ، در ده ها جلسه ، با شما بنشينم و صحبت كنم ، لكن من چه بكنم كه شما اسلحه را در دست گرفته ايد و مي خواهيد ما را گول بزنيد. برگرديد و به دامن ملت بياييد و اسلحه ها را تحويل بدهيد و اذعان كنيد به اينكه ما خلاف كرده ايم . دعوي نكنيدكه ما در جبهه مشغول جنگ هستيم . دعوي اين را نكنيد كه ما از اول تا حالا هميشه طرفدار اسلام و يا طرفدار از مردم بوديم . اين را دعوي نكنيد؛ براي اينكه از شما پذيرفته نيست و شما قبل از اينكه اينجا به اين مطلب برسيد، مشت خودتان را باز كرده ايد. شماالان مي بينيد كه بعض احزابي كه انحرافي هستند و ما آنها را جز مسلمين هم حساب نمي كنيم ، مع ذلك ، چون بناي قيام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهاي سياسي دارند، هم آزادند و هم نشريه دارند به طور آزاد. پس بدانيد كه اين طور نيست كه ما با احزاب ديگري ، با گروههاي ديگري ، دشمني داشته باشيم . ما البته ميل داريم كه همه گروهها وهمه احزاب به اسلام برگردند و راه مستقيم اسلام را پيش بگيرند و همه مسلم بشوند. برفرض اينكه نشدند، مادامي كه آنها با ما جنگي ندارند و با كشور اسلامي جنگي ندارند ودر مقابل اسلام قيام مسلحانه نكرده اند، به طور آزاد دارند عمل مي كنند و به طور آزادحرفهاي خودشان را دارند مي زنند، لكن شما بناي بر اين مطلب نداريد. و من اگر درهزار احتمال يك احتمال مي دادم كه شما دست برداريد از آن كارهايي كه مي خواهيدانجام بدهيد، حاضر بودم كه با شما تفاهم كنم و من پيش شما بيايم ؛ لازم هم نبود شماپيش من بياييد. و حالا هم به موجب احكام اسلام نصيحت به شما مي كنم ؛ شما در مقابل اين سيل خروشان ملت نمي توانيد كاري انجام بدهيد. شما اگر يك وقت ملت قيام كند،مثل يك ذره اي در مقابل اين سيل خروشان هستيد. برگرديد به دامن اسلام ، بياييد آنچيزي را كه ديگران مي خواهند به شما بدهند و وعده آن را به شما مي دهند در اسلام براي شما مهياست . شما دست برداريد از قيام مسلحانه و آن چيزهايي كه به غارت برده ايد از بيت المال مسلمين برگردانيد و با مسلمين ديگر با هم باشيد. شما معزز و محترم هستيد، لكن مادامي كه اسلحه در دست شماست و شما در همين نوشته اظهار مظلوميت واظهار اينكه ما مي خواهيم كارها درست بشود و تفاهم بشود، وقتي در همين جا تهديد به قيام مي كنيد، ما نمي توانيم از شما اين طور مسائل را قبول كنيم ، لكن بهتر است كه شما بااين جمهوري مخالفت نكنيد. اگر شما واقعا، براي مردم و براي اين ملت و براي اين كارگرها و براي اين دهقانها دلسوز هستيد، اين را بدانيد كه اگر اين جمهوري اسلامي -خداي نخواسته - شكست بخورد، شكست مستضعفين در سرتاسر جهان است .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- قاضي بر لب جهنم است . مجمع الزوائد، ج 4، ص 193 و در آنجا آمده است : القاضي يوقف علي شفير جهنم . 2- غلامرضا ازهاري ، رئيس كل ستاد ارتش در زمان شاه و نخست وزير دولت نظامي . 3- سران گروهك تروريستي منافقين . 4- اشاره است به آيه 6، سوره كهف .
بزرگتر