صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - عامل اصلي در جنايات - 4 آبان 1357

عنوان : عامل اصلي در جنايات
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 4 آبان 1357
تاریخ قمری : 23 ذي القعده 1398
مناسبت : چهارم آبان ، روز تولد شاه
جلد : 4

متن :
[بسم الله الرحمن الرحيم ]
لباس سياه در روز تولد شاه
امروز كه چهارم آبان بود، در ايران ، آنطوري كه حتي راديوي خود ايران اطلاع داد،بسياري از شهرها را ذكر كرد كه تظاهرات و ناراحتيها بوده ؛ و از قراري كه نقل شد مردم در قم و در شمال تهران و در بعضي جاهاي ديگر لباس سياه پوشيده بودند؛ علمهاي سياه در بعضي جاها بوده .
ولادت پيامبر "ص " مبداء بركات
ولادتها مختلف است : يك تولدي است كه مبداء خيرات است ، مبداء بركات است ،مبداء كوبيدن ظالم است ، مبداء خاموش شدن آن بتكده ها و آتشكده هاست ، مثل ولادت رسول اكرم كه گفته شده است كه "آتشكده پارس " خاموش شد و كنگره هاي طاق كسري ريخته شد - حالا ريخته شدن و خاموش شدنش با تاريخ ، گفته شده - لكن مطالب اين است كه دو قوه بوده است آن وقت كه يكي قوه حكومت جائر بوده است ؛ و يكي هم قواي روحاني آتش پرست ؛ و به آمدن رسول اكرم [اين دو قوه شكست ]؛ تولد ايشان مبداء شكست اين دو قوه است . يكي طاق كسري كه كنگره هايش ، كنگره هاي ظالمانه اش ريخت . اينكه مي گويند "انوشيروان عادل " اين از اساطير است ! يك مرد ظالم سفاكي بوده است ، منتها شايد پيش سلاطين ديگر وقتي گذاشتند، به او گفتند عادل ! والاكجايش انوشيروان عادل بوده است ؟! به تولد رسول اكرم ، اين پايه ها؛ يعني مبداء ريختنپايه هاي ظلم و خاموش شدن آتشهاي دوگانه پرستي و شرك و آتش پرستي [فرو ريخت ] ؛ آن دو قوه اي كه در آن وقت بوده است ، با آمدن ايشان هر دو مبداءشكست ، اين دو اصل ؛ يعني توحيد، در عالم به واسطه رسول اكرم توحيد بسط پيدا كرد وان شاءالله مي كند. و نبوت اصلا آمده است ، نبي اصلش مبعوث است براي اينكه قدرتمندهايي كه به مردم ظلم مي كنند پايه هاي ظلم آنها را بشكند؛ و اين كنگره هاي ظلم كه به زحمت اين بيچاره ها، به خون دل اين بيچاره ها، به استثمار گرفتن اين مردم ضعيف ،اين پايه هاي قصر بالا رفته و كنگره هايش كنگره هايي بوده است كه [پايه هاي ظلم ] بوده است ، آمدن پيغمبر اكرم براي شكستن اين كنگره ها و فرو ريختن اين پايه هاي ظلم بوده است ؛ و از آن طرف ، چون بسط توحيد است ، اين جاهايي كه مبداء ستايش غير خدا بود وآتش پرستي بوده است ، آنها را منهدم كرده است و آتشها را خاموش كرده است .
تولد شاه ، مبداء ظلمت و تباهي
و بعضي از تولدها هم مبداء عكس اين مطالب است ، مثل تولد چهارم آبان . البته من ازرسول اكرم عذر مي خواهم كه ذكر تولد ايشان را مي كنم و ذكر تولد اين شقي را، لكن مقابله نور و ظلمت است ، مقابله انسان و لا انسان است . اين تولد ناميمون كه منتهي شد به اينكه شما مي بينيد. هر دوي اين قضيه ها را كه رسول اكرم تشريف آوردند و منهدم كردند آثار شرك را و ظلم را، اين هر دو قضيه در تولد اين آدم بعكس شد؛ يعني منتهي شد به اينكه هم ترويج از آتش پرستي و آتش پرستها شد، و هم پايه هاي ظلم مستحكم شد؛ خصوصا در ايران ما. در ايران ما از آن طرف اين آتش پرستهاي اطراف يزد و اين حدود تقويت شدند، به طوري كه همين گبرهاي امريكا به شاه كاغذ نوشتند - به حسب آن چيزي كه در روزنامه ها بود - و از ايشان تشكر كردند و نوشتند كه تاكنون كسي پيدانشده است كه به اندازه شما از مذهب ما تجليل كند و پشتيباني كند. اين خدا خواست كه ملت ما زود بيدار شد ولو دير بود؛ ولي باز زود بيدار شد كه نگذاشت دنبال كند اين آدم اين مقاصدي را كه داشت و گبرهاي امريكا و ثروتمندان آنها به او مي خواستند تحميل كنند، يا خودش هم موافق بود، والا بيشتر از اين مسائل بود در [اين ] باب ، و مطالب خيليدقيقتر و بيشتر بود.
خيانت شاه در تقويت آتش پرستي و تغيير تاريخ هجري
ابتداي كار اين بود كه بعض آتشكده ها را تقويت كرد و تاريخ اسلام را عوض كرد به تاريخ گبرها؛ و خدا مي داند كه اين خيانت كه اين به اسلام كرد و اين اهانت كه به پيغمبر اكرم - صلي الله عليه و آله - كرد، اين خيلي جنايتش بالاتر از اين كشتارهايي است كه كرده است . كشتارها [را] موازنه اگر بكنيم با اين يك كاري كه تغيير تاريخ رسمي اسلام را، نشانه توحيد را، نشانه انسانيت را، اين تبديل كرد به اين چيزهاي آتش پرست ،به تاريخ آتش پرست ، گبرها؛ از همه خيانتهايي كه به ما كرده است ، اين بالاتر است . اين حيثيت اسلام را مي خواست از بين ببرد؛ اين علامت اسلام را مي خواست از بين ببرد.نفتهاي ما را فرستاده و برده و داده است به آنها؛ اينها امور مادي است ، البته خيانت است ،خيانت به يك ملتي است كه ذخاير را به اجانب بدهد، لكن قضيه تغيير تاريخ يك اهانت به حيثيت اسلام است . و اين آدم ، اين كار را كرد. و اگر اين مشتي كه ملت به دهن اين زدكه ملزم شد به اينكه تاريخ را دوباره برگرداند، تاريخ اسلام كند و تاريخ گبرها را كناربگذارد، اگر اين كار نشده بود، دنباله داشت اين مسائل . اينها مي خواستند كه اصل ورق رابرگردانند به همان زمان قبل از پيغمبر اكرم ؛ به همان زمان سلاطين گبر متعدي آدمكش قهار؛ و آنطور رفتار كنند و بساط هم همان بنا باشد. "پان ايرانيسم "! (1) ايران بايد همان شئون ايرانيتش را حساب بكنيد! شئون ايرانيت ! ! شما همه چيزتان شاهان باستان بوده است ؟ شما ببينيد آنها چه كردند با مردم . يك دسته هم آن "مغان "(2) و امثال ذلك بودند؛ببينيد اينها چه جور رفتار مي كردند با مردم ايران .
سلوك پيامبر "ص " و علي "ع " در حكومت
از آن طرف ، وقتي كه پيغمبر اكرم آمد و ملت خودش را دعوت به توحيد كرد،چه جور رفتار مي كرد با مردم ؛ حتي با ذميها؛ حتي با آنهايي كه خلاف مذهب بودندچطور رفتار مي كرد. حضرت امير - سلام الله عليه - مي فرمايد كه شنيدم كه يك لشكرمي آمدند - ظاهرا لشكر معاويه بوده است - آمدند در كجا و يك خلخال از پاي يك ذميه ربودند، چه كردند؛ يك خلخال از پاي يك ذميه ، از پاي يك زن يهودي يا نصراني ربوده اند؛ بعد نقل است كه ايشان فرمودند اگر انسان بميرد براي اين ، چيزي نيست . يك همچو انساني ، ما يك همچو حاكمي مي خواهيم . ما دنبال يك همچو رژيمي مي گرديم كه حاكم آن ، سلطانش - من جسارت مي كنم كه حضرت امير را بگويم سلطان - حاكمش ،امامش ، آنكه سلطه اش بر مملكتها، از حجاز گرفته تا ايران ، تا مصر، تا كجا بوده است ،نسبت به رعيت - آن هم آن كسي كه خارج از مذهبش بوده - اينطور عواطف داشته است ؛و خودش وقتي همان روزي كه با ايشان بيعت كردند به سلطنت ، به اصطلاح ، و به امامت و خلافت ، همان روز، بعد از اينكه اين كار را كردند، آن كلنگش را برداشت رفت سراغ كارش ، كه كار مي كرد خودش با دست خودش . آن وقت مي كرد براي چي ؟ آن قنات راوقتي كه درآورد، يك كسي گفت كه مثلا مبارك است ، چه است ، فرمود كه مبارك براي ورثه است . بعد گفت : [قلم ] بياوريد، وقف كرد آنجا را براي مستمندان (3). ما يك همچوحاكمي ، طالب يك همچنين حاكمي هستيم كه وقتي محاسبه حساب بيت المال را نشسته است و مي كند، يك چراغ ، آن چراغهاي آن وقت نفتي بوده است يا چه بوده يا پيه [سوز] بوده است ، هر چه بوده است ، اين روشن بود و حضرت داشت حساب مي كردبيت المال را؛ يك كسي آمد آنجا با حضرت خواست بنشيند صحبتي ديگر بكند،حضرت آن چراغ را خاموش كرد فرمود كه تا حالا من حساب بيت المال را مي كردم ، اين چراغ مال بيت المال است ؛ از بيت المال براي خودش صرف مي كردم ، حالا تومي خواهي با من صحبت كني ، صحبت ديگري است ربطي به بيت المال ندارد، خوب چراغش را چرا ما روشن كنيم . البته كسي قدرت ندارد مثل حضرت امير عمل كند، هيچ كس در عالم نمي تواند اينطور [باشد]، لكن ما يك حاكمي مي خواهيم كه دزد نباشد! مااينقدر حالا راضي شده ايم كه لااقل اينقدر دزدي نكند، اينقدر مال اين ملت را چپاول نكند، اينقدر ظلم به اين ملت نكند.
حركات مذبوحانه
عرض كردم در ولادت آن آقا، حضرت رسول - سلام الله عليه - آتشكده ها خاموش شد، يا كنايه از اينكه اين مبداء خاموش كردن آتشكده هاي ظلم است ، و ايشان (4)مي خواست اين را روشنش كند. در اطراف يزد تاييد كرده است ، از قراري كه گفته اند،بعض آتشكده ها را. تاريخ را هم تغيير داد؛ و بنا داشت كه اين كارها را يكي بعد ازديگري بكند كه ملت به داد ما رسيد و پايه هاي كنگره هاي قصر كسري فرو ريخت ، كنايه از اينكه ظلم بايد بريزد. ايشان را مي بينيد كه با اين ملت چه كرد؟ چه ظلمها به اين ملت كرد و دارد مي كند؟ حالايي كه اين نفسهاي آخر هست و حركات مذبوحانه است ، حالاتازه يك فكرهايي به كله اش افتاده است ! به اسم كوليها، در كرمان ، و از قراري كه مي گويند به اسم كوليها به اسم بيابانگردها، يك دسته اي آورده اند، حالا اگر يك چيزي به آنها داده باشند و آورده اند نمي دانم ؛ اما نظير مدرسه فيضيه و آن سال كه ديگر ماحاضر بوديم و در قم بوديم كه اين سازمان امنيتيها و اين كماندوها را به اسم "دهقان "هاريختند در مدرسه فيضيه و قرآن آتش زدند، عمامه ها آتش زدند، اشخاص [را] از پشت بام انداختند پايين و از بين بردند با كماندوها، به اسم اينكه دهقانها، دهقانها نمي خواهند؛ديگر آخوند نمي خواهند! اينها ديگر قرآن نمي خواهند! آخوند نمي خواهند! دهقان اينجور است ؟ دهقان هر وقت هم از او بپرسي ، هم قرآن را مي خواهد و هم اسلام [را]؛[آنها] عاشق اسلامند.
خاطره اي از خنثي كردن يكي از توطئه ها در سال 42
دهقانهاي ما اين كماندوها و اينهايي است كه شما تربيت كرديد براي اينكه اسلام رابكوبيد؟ آن وقت آن كار را كردند كه ما بوديم و حاضر وقعه (5) بوديم ؛ حتي منزل ما همآمدند منتها من با يك ضربه مقابل نگذاشتم كه آن كارهايي كه مي خواهند بكنند. يك اجتماع بود آنجا، اوايل اين قضايا بود و اجتماع بود، و بعضي صحبت مي خواستند بكنندو خود من هم شايد صحبت كردم يا مي خواستم بكنم ؛ به من گفتند كه ، ديدم خودم هم كه يك صلواتهاي بي مورد [فرستاده ] شد، من به يكي از رفقا گفتم كه برو بگو اگر در اينجايك شلوغي بكنيد، من مي روم در صحن حضرت معصومه آنجا مي روم منبر و حرفهايم را آنجا مي زنم . اينها مامور نبودند يك همچنين كاري را كه همچو عكس العملي داردبكنند؛ نمي دانستند كه بايد چه بكنند، ترك كردند. و همان روز در مدرسه فيضيه ريختندو همان بساط را درست كردند و عرض مي كنم كه همان جنايات را؛ همان عصرش درمدرسه فيضيه ، آن جنايات را كردند.
آن روز به نام "دهقان "، امروز به نام "كولي "!
آن روز با صورت دهقان ، آن بساط و آن رسواگريها را كردند، حالا شروع كرده اند به اينكه كوليها چيز كرده اند. در آنجا به اسم كوليها و در جاهاي ديگر هم مي ريزند در شهرو عرض مي كنم كه همدان را آنطور با وضع فجيع به مردم حمله كردند؛ و زنجان هم همين طور نقل مي كنند. در قم هم دو - سه روز است كه تشنجات است و تيراندازي است و آدمكشي است . در تهران هم بعضي جاهايش تشنجات بوده است ؛ و راديوي همين امروز ايران - كه آوردند پيش من و يك مقدارش را گوش كردم - خيلي جاها را اسم برده بود كه تشنجات است و اينها. روز چهارم آبان و روز تولد ايشان ، اين جشن مردم است !سياهپوشي است . بله ، اينها هم مي گويند كه يكي دو جا را اسم بردند، مراغه ، ظاهرا مثل اينكه مراغه بود، كجا بود، آنجاها چه كردند، چه كردند، يك مشتي هم حرف مي زنند.حالا كي چه كرده ، آن را من نمي دانم كه تا چه اندازه راست مي گويند و آن اشخاص كي بوده اند؛ اما از آن طرف خودشان بسياري از شهرها را اسم بردند و آني كه اينهامي گويند، اين نيست ؛ تنها اينها نيست ، بعد بايد اطلاع به شما برسد.
آتش زدن مردم در سينما
هم آن قضيه در ولادت رسول اكرم - اين دو قضيه مهم مبداش بوده است : خاموشكردن جهات شركي و آتش پرستي ، و فروريختن كنگره هاي ظلم . در تولد ايشان هم مبداءبرافروخته شدن اساس آتش پرستي ، اگر مهلت به او مي دادند؛ كه نمونه اش تغيير تاريخ بود و بر پا كردن كنگره هاي ظلم همه جانبه كه از آن ظلمها، اين آتش سوزيها[ست ].خوب يك دسته مردم بيچاره كه رفتند توي سينما(6) البته سينماي ايران جاي رفتن نيست ،اين يك - چيزي است كه - مصيبتي است كه بر ايران وارد است كه جوانهاي ما را اين سينماها ضايع مي كنند، خراب مي كنند، لكن يك عده مردمي كه رفتند در آنجا، اينجا چه كرده بودند كه لايق اين بودند كه بايد در آن را شهرباني بيايد ببندد، و بخواهند مردم بازكنند، اجازه باز كردن ندهند؟ موارد معلومي كه با نقشه ، چيزهاي آتش سوزي را گذاشته بودند آتش بزنند؛ يك مردم بيچاره اي را در آنجا بسوزانند، خاكستر كنند. تمام مقصداين بود كه بگويند اينها را خرابكارها مي كنند؛ خوب ، خرابكاري آخر حدي دارد كه شما خرابكاري بكنيد و گردن خرابكارها بگذاريد؛ يك همچو مردمي اند اينها.
شاه عامل همه ظلمهاست
ايراني ها مبتلا به يك همچو رژيمي هستند. حالا هم كه در كرمان آن فضاحت رادرآوردند؛ در مسجد ريختند مردم را يك دسته اي خفه شان كردند به واسطه گازها،يك دسته اي را كشته اند؛ بچه ، زن و مرد و بزرگ را، مسجد را، همه چيزش را آتش زدندمعبد مسلمانها را؛ بعد هم ريختند توي بازار و بازار را آتش زدند و غارت كردند. حالاتازه مي گويند كه بناست بفرستيم تحقيق كنند كه كي همچو كاري را كرده است ، كي بفرستد كه تحقيق كند؟ هماني كه فرستاديد تحقيق كردند در آبادان كه كي همچو كاري كرده ؟! آن ظالمي كه اين كار را كرده اند، "اعليحضرت " مي خواهند او را مجازات كنند؟!آن آقا خودت هستي ! مبداء همه ظلمها، مبداء گرفتاري مردم خود اين هستند.
اگر ملت ايران همت نكند . . .
اگر ملت ايران همت نكند و زود كلك اين را نكند، خيلي كارها اين مي خواهد بكند. بايد به داد اين ملت رسيد. بايد هر كس در هر جا هست كمك كند به اين ملت ؛ والا اين مرد اساس همه چيز را خواهد برد. حالا بعد از اينكه در كرمان آن فضاحتها را كردند و به اسم نمي دانم "كولي " و كذا - كولي تر از خودشان هيچ كس نيست - به اسم اين حرفها، حالاتازه ، بله ، فرستاده اند براي اينكه تحقيق كنند ببينند كه كي همچو كاري كرده و كي همچوظلمي كرده ! آقا، ديگر ملت باورش نمي آيد اين حرفهاي شما را. همان اولي كه درآبادان اين كارها شد، خود مردم آبادان ريختند بيرون ، فهميدند كه اينها خودشان كرده اند؛ براي اينكه شواهد بود كه اگر كسي و اگر يك آدم شلوغكاري مي خواست اين كار را بكند با اين نظم ، آتش سوزي را با اين نظم درست كند و مواد آتشزا را با آن نظم درست كند و بعد هم در آنجا را ببندد، اجازه ندهد كه بيرون بيايد كسي ؛ . . . از آنجا مردم صدايشان درآمد. حالا هم هر وقت كشف بشود، مردم خودشان مي گويند. در قبرستان هم كه رفتند، آنهمه تظاهر كردند برخلاف . (7) حالا هم قضيه كرمان همين طور است ،قضيه همدان همين طور است ، قضيه زنجان همين طور است . حالا ايشان تازه به فكر اين افتاده است كه با اين صورت ، مردم را بكوبد. همه مردم مي دانند كه همه ظلمها با دستوراوست . ممكن نيست كه يك شهرباني آتش به [طرف ] مردم روشن كند الا با اذن ايشان .مگر جرات مي كنند كه آدم بكشند اينها، اگر اذن اين نباشد؟ اگر امر اين ، امر اكيد اين نباشد؟
شاه ، فرمانده كشتار پانزده خرداد
در پانزده خرداد خود ايشان فرمانده بود، فرمانده قوا، از قراري كه نقل مي كنند، بود.همه اين جاها فرمانده اش خود اين آقاست . اين مبداء ولادتي است كه مردم ايران گرفتارش هستند و ان شاءالله خداوند رفع كند اين اساس ظلم را [آمين حضار]؛ اين بيرق را بخواباند ان شاءالله [آمين حضار]؛ و ان شاءالله نزديك است ، نزديك است اين كار.اينطور دست و پا زدن ، آن حيواني است كه سرش را بريده اند و حالا مي خواهددست و پا بزند.
تكليف ما مبارزه با تبليغات دروغين شاه
لكن همه ما مكلف هستيم ؛ همه مان ، همه ما تكليف داريم در اينجا كه هريك ازشمايي كه مي تواند، مطلب مسائل ايران را برساند به روزنامه هاي اينجا، به مجلات اينجا،به رفقاي مدرسه اي شان ، به دانشگاههاي اينجا. برسانيد مطالب ايران را؛ بگوييد به مردم .الان تبليغات اينها، آن تبليغات دامنه دارشان ، الان هم باز شايد پيش يك اشخاصي مبهم باشد قضيه كه چيست . آيا آنطور است كه امريكا مي گويد كه اينها را چون آزادي داده اند؛ آزادي تند داده اند و زياد داده اند؛ اينها از آزادي صدايشان درآمده ! تخمه (8)كرده اند ملت ايران از آزادي اي كه به او داده است ؟! زيادي اش آمده آزادي ، كه فريادش درآمده ؟! خوب منطق آقاي كارتر اين است ! در روزنامه ها هم بود كه ايشان گفته اند كه يك دموكراسي تندي ، يك آزادي تندي داده است و همين منشاء شده است در روزنامه كيهان بود يا اطلاعات كه مردم با او مخالفت مي كنند! اينطور است ؟ اين آزادي داده ، و مردم چون آزادي داده باز فرياد مي كنند: [يا مرگ ] يا آزادي ؛ يا آزادي ؟!چون مستقل هست و "تمدن بزرگ " هست ؟! امروز هم اين مرد - من نمي دانم اينها چه جور، با چه جور ساختماني اند - همين امروز هم ، اين مرد مي گفت كه ايران كه مي بينيدچه آزاديهايي دارد! داريد همه شما مي بينيد ما چه آزادي داده ايم به اين ملت ! همين امروز داشت صحبت مي كرد، در چهارم آبان . من تعجب مي كنم ! خدا مي داند تعجب دارد كه اينها چه جور آدمي اند . . . .
شايعه كمونيست شدن ايران
و ثانيا يك رعبي در مردم مسلمان پيدا بشود كه به قول شاه "اگر من نباشم كمونيست هست "، دنيا اصلا به هم مي خورد! اگر ايشان نباشد، اصلا ايراني در كار نيست ! اصلا ايران يعني محمدرضا! اگر ايشان نباشد، ديگر ايران در كار نيست ! ايشان هم مي گويد كه خوب ، ما ايراني مي خواهيم تا در آن زندگي كنيم ، تا در آن اختلافات [را] چه كنيم ،خوب ايران نمي ماند ديگر! اين جوانهايي كه يك همچو شعارهايي (9) كه شعارهاي صحيح نيست مي دهند؛ اينها الان دارند كمك مي كنند به اين دستگاه . از يك جهتكمك كه مردم ايران كه ديگر از اين حرفها نمي ترسند، لكن خوب ، به خيال خودشان كه يك دسته اي از مردم بترسند كه مبادا اگر شاه برود اين كمونيستها بيايند. از يك طرف خود همين اختلاف مابين خود جوانها و دودستگي بين جوانها كمك به اين دستگاه است ؛ بنا عليه ، شمايي كه مي خواهيد اين آقا را به خيال خودتان سرنگون كنيد، پايه هاي ظلمش را مستحكم مي كنيد. من متاسفم كه اينها اينطور بدون اينكه ملتفت باشند چه مي كنند، دارند كمك مي كنند. آنهايي كه شما را دعوت مي كنند به اين شعارها، آنهاوابسته به خود دستگاه هستند. الان توده اي هايي كه عرض مي كنم كه اسمي بودند ورسمي بودند، در دستگاه ايشان نوكرند اين كمونيستها روسايشان . بچه هاي ما، جوانهاي ما، بازي خورده اند اگر چنانچه يك همچو كاري بكنند. اينها باز نور اسلام درشان هست ،منتها بازي خورده اند. اينها رها كنند اين جنايتكارها را. آنهايي كه دعوتشان مي كنند به اينها. آنها مي خواهند حفظ كنند شاه را و شما ملتفت نيستيد؛ چه در داخل اين مسائل باشد چه در خارج ، تبليغات براي حفظ اين آدم است با تشبث به هر چيز. تشبث به هرچيز كه مي توانند مي كنند كه اين آدم باقي بماند. تشبث به نمي دانم اين مسائل يكي چيزهايي است كه اينها مي كنند. بيدار بشوند اين جوانهاي ما. توجه كنند به مسائل روز.مسائل روز مسائل صحيح دقيق است .
شكست كمونيسم در ايران
و خود هزار و پانصد نفر - اگر راست باشد - هزار و پانصد نفر دانشجو دليل بر شكست كمونيست است در ايران ؛ براي اينكه هزار و پانصد نفر در مقابل سي ميليون جمعيت كه همه علم را بلند كرده اند و مي گويند قرآن مي خواهيم ، اين دليل بر اين است كه اينهاشكست خورده اند در ايران ؛ نه اينكه اگر ايشان بروند كمونيست در كار مي آيد. اگرايشان بروند كمونيست يك دانه هم پيدا نخواهد شد؛ براي اينكه اگر ما فرض كرديم يك هزار و پانصد نفر، پنج هزار نفر باشد، همين جوانهاي قم ما مي خورند اينها را؛ لازم نيست تهران هم دخالت بكند، همين جوانهاي قم ما مي خورند اينها را؛ كمونيست چه غلطي مي تواند بكند؛ بازي تان داده اند؛ اينها حرف است ؛ مي خواهند از شما يك چيزيبگيرند كه براي شاه مفيد باشد. شما را استثمار كرده اند الان ؛ استحمار كرده اند؛ شما را.
صداي توحيد را بلند كنيد
به اين حرفها گوش ندهيد. همه باهم هم صدا بشويد؛ همه با مسلمانها هم صدا. اگراين صداي توحيد را با هم بلند كنيد، اين تمام مي شود كارش . اختلاف نيندازيد هر كسي از يك گوشه اي بگيرد. امروز اختلاف ، انتحار مسلمين است . بايد همه باهم باشيد؛ همه يك صدا، همه با يك صدا و آن يك صدا اين است كه "مرگ بر اين شاه و بر اين سلطنت ! مرگ بر آنهايي كه پشتيباني از اين مي كنند، مثل كارتر و امثال اينها! " اين شعارماست و ملت پيش مي برد. نترسيد از اين حرفها و هياهوها. مگر يك ملتي كه پا شده ويك مطلب حقي را مي گويد، مي شود تحميلش كرد ديگر؟ ديديم كه حكومتهاي نظامي نتوانست هيچ كاري بكند. مگر قم حاكم نظامي نيست ؟ الان سه - چهار روز است در قم شعارها هست ، دعواها هست ، چيزها هست . تهران نيست ؟ تهران هم همين طور.
من از خداي تبارك و تعالي سلامت برادرهايي كه در داخل هستند و در خارج هستندو همه براي اسلام فداكاري مي كنند مي خواهم . خداوند همه شما را موفق كند؛ خدا همه شما را سلامت بدارد. همه بايد جديت كنيد كه اين ملتي كه الان بپاخاسته و خون داردمي دهد، جديت كنيد، همراهي كنيد، تا اينكه ان شاءالله پيش ببرند اينها. همراهي شما درخارج ، تبليغات است الان . شما الان در [اينجا]، آنها مواجه با كماندوها و . . . كوليها - به اصطلاح خودشان كه همان كماندوها هستند - هستند و خونشان را دارند مي دهند، شمادر اينجا هستيد و بايد هر طوري كه مي توانيد با تبليغات به آنها كمك بكنيد. [صلوات حضار].
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 181,599,999