صحیفه امام خمینی ره - مصاحبه - تبيين مواضع اسلام و سياستهاي آينده ايران - 18 دي 1357

عنوان : تبيين مواضع اسلام و سياستهاي آينده ايران
نوع : مصاحبه
تاریخ شمسی : 18 دي 1357
تاریخ قمری : 9 صفر 1399
جلد : 5

متن :
سئوال : [مايلم كه قدري درباره دوران كودكي شما و شغل شما در آن زمان بدانم و شايد هم مختصري ازدوران طفوليت شما و طريقي كه از آن طريق به اعتقاد كنوني راه يافتيد. كيفيتها و ارزشهايي كه براي شمامهم بوده و هستند چيست ؟ به عنوان يك مسيحي درباره فرهنگ شما زياد نمي دانم . از اين رو اولين سوالم اين است كه اعتقادات شما چيست ؟ كجا و چگونه اين اعتقادات را فرا گرفتيد؟ و چگونه آنها راعمل مي كنيد؟ و به عنوان سوالي تكميلي ، لطفا مختصري از شرح كار خود را بيان كنيد. ]
جواب : زندگي شخصي من هم مانند همه افراد، حادثه اي است جزئي از تمام حوادثي كه درجهان مي گذرد، كه نيازي به شرح و توضيح آن نمي بينم . ولي اعتقادات من و همه مسلمين همان مسائلي است كه در قرآن كريم آمده است و يا پيامبر اسلام "ص " وپيشوايان بحق بعد از آن حضرت بيان فرموده اند كه ريشه و اصل همه آن عقايد - كه مهمترين و با ارزش ترين اعتقادات ماست - اصل توحيد است . مطابق اين اصل ، مامعتقديم كه خالق و آفريننده جهان و همه عوالم وجود و انسان تنها ذات مقدس خداي تعالي است كه از همه حقايق مطلع است و قادر بر همه چيز است و مالك همه چيز. اين اصل به ما مي آموزد كه انسان تنها در برابر ذات اقدس حق بايد تسليم باشد و از هيچ انساني نبايد اطاعت كند مگر اينكه اطاعت او اطاعت خدا باشد؛ و بنابراين هيچ انساني هم حق ندارد انسانهاي ديگر را به تسليم در برابر خود مجبور كند. و ما از اين اصل اعتقادي ، اصل آزادي بشر را مي آموزيم كه هيچ فردي حق ندارد انساني و يا جامعه وملتي را از آزادي محروم كند، براي او قانون وضع كند، رفتار و روابط او را بنا به درك وشناخت خود كه بسيار ناقص است و يا بنا به خواسته ها و اميال خود تنظيم نمايد. و از ايناصل ما نيز معتقديم كه قانونگذاري براي بشر تنها در اختيار خداي تعالي است ، همچنان كه قوانين هستي و خلقت را نيز خداوند مقرر فرموده است . و سعادت و كمال انسان وجوامع تنها در گرو اطاعت از قوانين الهي است كه توسط انبيا به بشر ابلاغ شده است وانحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادي او و تسليم در برابر ساير انسانهاست و بنابراين بنا، انسان بايد عليه اين بندها و زنجيرهاي اسارت و در برابر ديگران كه به اسارت دعوت مي كنند قيام كند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا همگي تسليم و بنده خدا باشند. و ازاين جهت است كه مبارزات اجتماعي ما عليه قدرتهاي استبدادي و استعماري آغازمي شود و نيز از همين اصل اعتقادي توحيد، ما الهام مي گيريم كه همه انسانها در پيشگاه خداوند يكسانند. او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند. اصل برابري انسانهاو اينكه تنها امتياز فردي نسبت به فرد ديگر بر معيار و قاعده تقوا و پاكي از انحراف وخطاست ؛ بنابراين با هر چيزي كه برابري را در جامعه بر هم مي زند و امتيازات پوچ وبي محتوا را در جامعه حاكم مي سازد بايد مبارزه كرد. البته اين آغاز مسئله است و بيان يك ناحيه محدود از اين اصل و اصول اعتقادي ما؛ كه براي توضيح و اثبات هر يك ازبحثهاي اسلامي ، دانشمندان در طول تاريخ اسلام كتابها و رساله هاي مفصلي نوشته اند.
-[مي خواهم كه توانايي آن را بيابم كه اين تناقض مشهود بين نقش شما به عنوان يك رهبر مذهبي ونقشي را كه به عنوان محور مخالفين به عهده داريد توجيه كنم ! مشي رژيم شاه چگونه منجر به تبعيد شماگرديد؟ و دولتهاي اين رژيم چه كرده اند كه شما را به مخالفت واداشته است ؟ من شما را به عنوان صخره اي مي بينم كه مستحكم در ميان جريان حوادث كوبنده ايستاده ايد، پايگاهي هستيد در ميان حوادث گذرا. و از اين رو من فكر نمي كنم كه صحيح باشد كه شما را به عنوان يك شخصيت انقلابي توصيف كنم . اهميت شخص شما در حوادثي كه مي گذرد چه اندازه است و فكر مي كنيد چه اندازه نفوذشخصي بر اين حوادث داشته باشيد؟]
-اگر شما بتوانيد مفهوم مذهب را در فرهنگ اسلامي ما درك و دريافت كنيد به روشني خواهيد ديد كه هيچ گونه تناقضي بين رهبري مذهبي و سياسي نيست بلكه همچنان كه مبارزه سياسي بخشي از وظايف و واجبات ديني و مذهبي است ، رهبري و هدايت كردنمبارزات سياسي گوشه اي از وظايف و مسئوليتهاي يك رهبر ديني است . كافي است شمابه زندگي پيامبر بزرگ اسلام "ص " و نيز زندگي امام علي - عليه السلام - نگاه كنيد كه هم يك رهبر مذهبي هستند و هم يك رهبر سياسي . و اين مسئله در فرهنگ شيعه از مسائل بسيار روشن است و هر مسلمان شيعي وظيفه يك رهبر مذهبي و ديني مي داند كه درسرنوشت سياسي و اجتماعي جامعه مستقيما دخالت كند و هدايت و نقش تعيين كننده خود را انجام دهد. مفهوم مذهب و رهبر مذهبي در فرهنگ اسلامي بسيار تفاوت دارد ازمفهوم آن در فرهنگ شما كه مذهب صرفا يك رابطه شخصي و معنوي است بين انسان وخدا. و از اين رو مذهب اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظامهاي حاكم در جامعه بوده و خود داراي سيستم و نظام خاص اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي بوده است كه براي تمامي ابعاد و شئون زندگي فردي و اجتماعي قوانين خاصي وضع كرده است و جز آن رابراي سعادت جامعه نمي پذيرد. مذهب اسلام همزمان با اينكه به انسان مي گويد كه خدارا عبادت كن و چگونه عبادت كن ؛ به او مي گويد چگونه زندگي كن و روابط خود را باساير انسانها بايد چگونه تنظيم كني ، و حتي جامعه اسلامي با ساير جوامع بايد چگونه روابطي را برقرار نمايد. هيچ حركت و عملي از فرد و يا جامعه نيست مگر اينكه مذهب اسلام براي آن حكمي مقرر داشته است . بنابراين طبيعي است كه مفهوم رهبر ديني ومذهبي بودن ، رهبري علماي مذهبي است در همه شئون جامعه ، چون اسلام هدايت جامعه را در همه شئون و ابعاد آن به عهده گرفته است . و اما اينكه چرا امروز تمامي علماي مذهبي عليه رژيم شاه و دولتهاي او قيام كرده اند بسيار واضح است . امام علي "ع "مي گويد: "خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است كه بر سيري ستمگر و گرسنگي مظلوم سكوت نكنند. (1)" و اين شاه ستمگر و دارو دسته اوست كه با همه فقر طاقت فرساي مردم ما، ميلياردها دلار ثروت كشور را به خود اختصاص داده است . و نيز: "اگر بدعتها در دين ظاهر شود، بر علماست كه دانش خود را آشكار كنند و نگذارند فريبها و نيرنگها ودروغهاي بدعت گذاران در دين و در مردم اثر كند و منحرف سازد. " و اين شاه است كه باانواع دروغها و حيله ها، هم دين خدا را تحريف كرده و خواسته هاي شيطاني خود واربابانش را به عنوان قوانين منطبق با اسلام بر ملت مظلوم ايران تحميل مي كند، و هم حقايق و واقعيات را وارونه جلوه مي دهد. بر علماي ديني و مذهبي است كه چهره واقعي او را به ملت معرفي كنند. مثلا ببينيد شما، شاه كشاورزي ما را نابود كرد و كشور را در موادغذايي وابسته به خارج نمود و هنوز هم به اصلاحات ارضي خود افتخار مي كند؛ آيا اين يك تحريف نيست ؟ و يا مثلا نفت ايران را تا آنجا كه مي تواند استخراج مي كند و با پول آن براي اجانب پايگاه نظامي تاسيس مي كند. و يا به بهانه صنعتي كردن كشور- صنايع مونتاژ - آن هم اكثرا با سرمايه هاي خارجي و بدون هماهنگي با شرايطاقتصادي كشور، ايران را بازار مصرف اجناس تجملي خارج ساخته و از اين طريق ثروت كشور را به هدر مي دهد و بعد ادعاي مدرنيزه كردن كشور را دارد. و صدها تحريف وخيانت ديگر كه بر هر مسلماني و در درجه اول بر علماي ديني و مذهبي واجب است كه قيام كنند و خود و ملت را از اين ستمگريها نجات دهند.
-[و اما درباره موقعيت كنوني كه بايد اقرار كنم كه ممكن است خيلي سريع پيش از آنكه من بتوانم شاهدآن باشم تغيير كرده باشد؛ نخست وزير جديد(2) از شما دعوت كرده است كه به ايران برگرديد؛ درتحت چه شرايطي شما چنين خواهيد كرد؟]
-نخست وزير و هر دولتي كه با وجود شاه به سر كار بيايد غير قانوني است و از نظر ملت ايران اعتبار ندارد؛ و بازگشت من به ايران متوقف بر اين است كه در آنجا بهتر بتوانم به وظايفم در زمينه خدمت به اسلام و نهضت اسلامي ملت ايران عمل كنم و دعوت يا عدم دعوت آنان در تصميم من هيچ گونه نقشي ندارد.
-[شما از كاركنان صنعت نفت خواسته ايد كه توليد نفت را متوقف كنند. آيا اين خواسته شما با يك پاسخ رضايت بخش مواجه شده ؟]-بله ؛ طبق گزارشات حتي يك قطره نفت هم استخراج نمي شود؛ و بعد ما براي تامين مصرف داخلي ، هياتي اعزام نموديم و به اين مسئله رسيدگي كرديم و عده اي از كاركنان را براي تامين همين مقدار دعوت كردند كه به سر كار خود برگردند.
-[آيا نگران اين نيستيد كه مردمي كه با انگيزه هاي سياسي وارد اين نهضت شده اند در پس آنچه كه شمابه خاطرش قيام كرده ايد پنهان شده و از موقعيت شما براي مقاصد خود استفاده كنند؟]
-امروز هركس كمي مطالعه در ماهيت نهضت ايران كند خواهد ديد كه نهضتي است صد درصد اسلامي ، و هركس بخواهد در اين حركت شركت كند بايد خود را با آن تطبيق دهد كه در غير اين صورت مطرود ملت خواهد بود. البته اشخاصي هم هستند كه عليه شاه مبارزه مي كنند و مسلمان هم نيستند ولي تعداد آنان خيلي كم است .
-[آيا هيچ گونه شرايطي وجود خواهد داشت كه شما در تحت آن بتوانيد وجود شاه را و يا جانشينان وي را بر تخت قبول كنيد؟]
-با وجود شاه و جانشينانش هيچ راه حلي براي بحران ايران وجود ندارد و شاه جز كناررفتن چاره اي ندارد.
-[چه نوع حكومتي را مايليد در ايران ببينيد؟ آيا شما خواستار چنين حكومتي هستيد كه اكنون در ايران روي كار آمده و يا مايليد در چنين حكومتي شركت كنيد؟]
-ما جمهوري اسلامي را اعلام كرده ايم و ملت با راهپيماييهاي مكرر به آن راي داده است .حكومتي است متكي به آراي ملت و مبتني بر قواعد و موازين اسلامي .
-[و بالاخره درباره آينده فكر مي كنيد چه اتفاقي خواهد افتاد؟ آيا جنگ داخلي راه حل كم ضررترخواهد بود؟ و آيا واقعا احتمال صلح وجود دارد؟ وقتي كه زندگي در ايران به حالت عادي برگردد،زندگي يك فرد متوسط را چگونه مجسم مي كنيد؟ اميد شما و آنچه كه مي خواهيد بدان برسيد چيست ؟و آيا به چنين چيزي در خارج از ايران نايل خواهيد آمد؟]
-به خواست خداي تعالي ملت ايران راه خود را يافته و به پيش مي رود. و ما معتقديم كه پس از پيروزي ملت ، با اجراي قوانين اسلامي جامعه اي به وجود آيد كه الگو و نمونه باشد براي ملتهاي جهان ، براي نجات و سعادت خود. جنگ داخلي صورت نخواهدگرفت . دير يا زود ارتش به ملت خواهد پيوست ؛ و اصولا به غير از تني چند از ارتشيان بقيه معتقد به راه ملت هستند و من از طرز تفكر خيلي از آنان آگاهي دارم . بارها سياسيون ايران مرا از ارتش بيم داده اند ولي آنان اشتباه مي كنند؛ براي آنان جو كاذب به وجودآورده اند.
-[اگر چپيها از نارضايتيهاي عمومي استفاده كنند و قدرت را تصاحب كنند، آيا شما فكر مي كنيد بتوانيدكه چنان اثري روي آنها بگذاريد كه آنچه را كه شما برايش ارزش قائليد رعايت كنند؟ و آيا با توجه به اين همه كار كه شما بايد به انجام برسانيد آرزو نمي كرديد كه مرد جوانتري بوديد؟]
-چنين چيزي در ايران امكان ندارد. در يك كشور مسلمان كه مردم آن به نام قرآن و به خاطر خدا خون مي دهند ممكن نيست حكومتي سر كار آيد كه از اول پرچم ضد خدا وضد اسلام را در دست گرفته است . شاه با همه رياكاريها و تظاهر به اسلام ، بالاخره چهره واقعي او آشكار شد و ملت او را عقب راند. ملت ايران از نظر ايمان و عقيده محتاج نيست تا به مكتبهاي ضد خدايي پناه ببرد. ملت ايران خواستار عدالتند و آزادي واستقلال ؛ كه معتقدند جز در سايه اسلام و با قوانين اسلام به آن نمي رسند. اگر از چندبچه اي كه به علت نداشتن تجربه به چپ گرايش پيدا كرده اند بگذريم ، چپ به معني واقعي اش در افراد روشنفكر كه از جامعه ايران شناخت داشته باشند وجود ندارد. درايران اسلام حاكم است و بس .
-[شما نقش و وظيفه خودتان را در شرايط فعلي چه مي بينيد؟]
-ما نقش هدايت داريم . هميشه همين نقش بوده است . ما مسائلي را كه مي بينيم مفيد است براي ملت ايران طرح مي كنيم . چيزهايي را كه مضر است نفي مي كنيم و كوشش مي كنيم براي پيشبرد مقاصد اسلامي .
-[آيا آماده هستيد كه براي جهاد مسلحانه فرمان بدهيد - اگر تمام راهها بسته بشود؟]
-اگر تمام راهها بسته شود مورد مطالعه قرار خواهيم داد. ولي با شناختي كه من از ارتش دارم به اين مرحله نخواهد رسيد. -[شما شخصا به واسطه رژيم شاه رنجهاي بسيار برده ايد، تبعيد شده ايد، زنداني ديده ايد، پسرتان (3) به نحو اسرارآميزي كشته شده است . آيا با تمام اينها شما هيچ خصومت شخصي اي در مورد شاه احساس مي كنيد؟]
-ابدا! من به هيچ وجه احساس خصومت شخصي با شاه ندارم . براي مبارزه نه شخص خودم مطرح است و نه پسرم ؛ و من هيچ گاه احساس ناراحتي شخصي از او نكرده ام . من براي خيانتهايي كه شاه در اين پنجاه سال كرده ، جناياتي كه به ملت من وارد كرده مخالفم .
-[شما از "ملت من " صحبت مي كنيد و واقعيت اين است كه شما رهبر اين حركت عظيم شده ايد. آيا شمانگران اين نيستيد كه سياسيون ممكن است از اين موقعيت استفاده كنند و سعي كنند كه در پس پرده ازشما سوءاستفاده كنند و پس از پايان يافتن مسئله ظاهر شوند و بهره برداري كنند؟]
-ما تا بتوانيم كوشش مي كنيم كه مسائل را خودمان حل كنيم و آنچه در اختيار داريم عمل مي كنيم و ملت هم پشتيبان ماست . اميدوارم كه آناني كه امروز و يا اين روزها مبارزشده اند واقعا معتقد به مبارزه شده باشند و فرصت طلب نباشند. البته در هر مبارزه ، آن هم مبارزه ايران كه دامنه اش بسيار وسيع است ، فرصت طلبان در آينده كارهايي مي كنند كه امروز نمي توانند انجام دهند ولي ملت ما به اميد خدا بعد از پيروزي دير يا زود همه را سرجايشان مي نشاند، ان شاءالله .
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,246,579