صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - خيانتهاي دوران رضاخان - توطئه هاي امريكا و ابرقدرتها - 29 ارديبهشت 1358

عنوان : خيانتهاي دوران رضاخان - توطئه هاي امريكا و ابرقدرتها
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 29 ارديبهشت 1358
تاریخ قمری : 22 جمادي الثاني 1399(1)
جلد : 7

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
ماموريتهاي رضاخان در ايران
اين عشاير ايران يكي از بهترين خزائن ملت است ؛ رضاشاه ، به امر اجانب مامور شدعشاير را در هر جا كه هست سركوبي كند. براي اينكه اجانب مطالعاتي كه كرده بودنديكي از چيزهايي كه ممكن بود جلوي اجانب را بگيرد و نگذارد كه اينها در ايران رخنه بكنند، عشاير بود. آنها با هر احتمالي يك سدي درست مي كردند كه جلوي آن محتمل را بگيرند، [چون ] احتمال مي دادند روحانيون از مقاصد آنها جلوگيري كنند، رضاخان راواداشتند به اينكه با روحانيون . . . و آنطور كه ديديد. يعني شايد شماها اكثرا يادتان نباشد،وليكن من يادم است ، و پيرمردها يادشان است ، ديديد كه با روحانيين چه كردند. به طوري كه در همين مدرسه فيضيه نمي توانستند طلبه ها روز توي حجره هاي خودشان بمانند. اينها مجبور بودند كه قبل از آفتاب بروند به باغات ، و آخر شب برگردند! براي اينكه اگر در مدرسه بودند، مي آمدند پاسبانها مي ريختند مدرسه و مي بردند اينها را ياخلع لباس مي كردند؛ يا حبس مي كردند؛ و از اين با بزرگان از روحانيين هم مخالفتهاي زياد شد. گرفتاريهاي زياد آنها داشتند. خيلي به حبس رفتند؛ [و] بعضي را كشتند. روي همين احتمال كه روحانيون يك سدي باشند در مقابل اجانب .
عشاير هم يك سد ديگر بود. اينها خيال اين را مي كردند كه عشاير اگر در ايران باشد- همين طور هم بود - قدرت عشاير باشد، از باب اينكه اينها توجه به اسلام دارند، ممكناست كه جلوي مقاصد آنها را بگيرند؛ از اين جهت ، عشاير را يكي پس از ديگري خلع سلاح كردند؛ و از محال خودشان بيرون كردند، و به قول خودشان تخته قاپو كردند(2) واين مسائلي كه براي همه عشاير پيش آوردند. هر چه توانسته اند اين ذخاير ملت ما را، اين ذخاير انساني را، هر چه توانستند اين ذخاير را چپاول كردند؛ از بين بردند. مي ديدند كه مجالس ، مجالسي كه در ايران تشكيل مي شد، مجالس وعظ و خطابه ، مجالس روضه ،احتمال داشت كه براي اينها ضرر داشته باشد، جلوي آن را گرفتند. ما يكوقت ديديم كه در تمام ايران ديگر مجلس روضه اي نبود. در قم بعضي از آقايان ، آقاي صدوقي يزدي (3) مجلس روضه اي قبل از اذان صبح داشت كه اول اذان ديگر [بايد] تمام شده باشد. مجالس را بكلي از بين بردند. مساجد و ائمه مساجد و مراجع و هر چه بود، اينها ازبين بردند. يعني نگذاشتند ديگر اين قوه فعاله قوه داشته باشد. مع الاسف آن روز ملت راهم جوري بار آوردند، تبليغاتشان طوري در ملت تاثير كرد، كه ملت هم بسياري از آنها -البته نه همه - بسياري از قشرهاي ملت هم مخالف شدند با روحانيت . تبليغات آنها تاثيركرد [و روحانيون ] را معرفي كردند به اينكه اينها انگليسي هستند! همان خود انگليسهااينها را اين جور معرفي مي كردند!
يعني عمال انگليسي توي مردم مي افتادند كه اين آخوندها انگليسي اند! اين آخوندهاكذا هستند. درباريند! انگليسي هستند، كه مردم را از اينها جدا بكنند. در هر صورت ، همه اقشار ملت را اينها از هم جدا كردند با اسماي مختلف : عشاير از اشرار هستند و بايدسركوب بشوند و بايد چه بشوند، اينها چه ، دزدند اينها! عشاير مردم محترم . فرض كنيددر هر جايي چهار تا هم [خلافكار] هست . لكن اينها غرضشان اين حرفها نبود. غرض اين بود كه كاري كه مي كنند و عشاير را خلع سلاح مي كنند، اين را در نظر ملت يك چيزصحيحي جلوه بدهند چنانچه عمامه اهل علم را كه برمي داشتند، در نظر ملت يك كارصحيحي جلوه بدهند: اينها انگليسي هستند، بايد بروند سراغ كارشان ! اينها كردند اينكارها را، و همه اقشار را از هم جدا كردند. قشر روحانيين را از دانشگاهها جدا كردند. به روحانيون مي گفتند كه دانشگاهيها يك مردم بي ديني هستند؛ يك دسته فكلي بي دين مضر! به [دانشگاهي ] مي گفتند آخوندها درباريند؛ يك دسته مردم درباري هستند كه هميشه كار مي كنند براي ديگران ! و اينها را از هم جدا مي كردند.
ايجاد نارضايتي بواسطه تبليغات سوء
والحمدلله اخيرا اين انفصالها كم شد. و اميد است كه تمام بشود، اگر بگذارند. در اين نهضت كه ملت ما پيروز شد، براي اين بود كه اين اختلافات يك قدري منسي شد، (4)همه توجه به يك مطلب پيدا كردند كه بايد يك جمهوري اسلامي يك حكومت اسلامي باشد. قشر روشنفكر و قشر متقدم و متجدد و بازاري و ساير اقشار همه با هم دست برادري دادند تا اين كار را انجام دادند. همه هم با هم توجه به اسلام بود. لكن الان ما احتياجمان به اين وحدت كلمه بيشتر از آن وقتهاست . آن وقت يك نارضايتيهايي ازدستگاه بود كه مردم را مجتمع كرد. حتي آنهايي هم كه خيلي علاقه به اسلام نداشتندلكن نارضايتي داشتند از دستگاه ، آنها هم با آنهايي كه علاقه داشتند با هم دست به هم دادند. و چون همه اقشار ناراضي بودند، آن نارضايتي اسباب اين شد كه يكوقتي [كه ]صدايي بلند شد همه جمع شدند. و الان احتياج به اين وحدت كلمه بيشتر است ؛ براي اينكه آن نارضايتيهايي كه از دستگاه بود، خوب ، دستگاهي الان نيست ؛ حالا ديگر هرچه باشد آن فروكش كرد[ه ] حالا به واسطه تبليغات سوئي كه باز شروع شده است ، همان دستگاههايي كه سابقا شروع مي كرد(5)، حالا نارضايتيها را آوردند روي دولت فعلي . آن نارضايتيها كه پيشتر داشتند و آنهمه مردم زجر كشيدند. ديگر حساب اين را نمي كنند كه آن زجرها تمام شد، اين حبسهايي كه ابرار را مي گرفتند و حبس مي كردند تمام شد؛ آن گرفتاريها الان نيست ؛ حالا آمدند اطراف دوره مي گردند مي خواهند نارضايتي ايجادكنند از اين نهضت ، خوب ، "اين نهضت چه كرد! يكي از حرفهايش . . . [عملي ] شد؟!خوب ، اين دولت چه كرد براي شما؟ چه مي كند براي شما؟ اين هم دولت اسلامي ! بازهم شما همان وضع سابق را داريد! " نه اينكه اينها ندانند مسئله را، مي دانند مسئله را،غرض دارند. مي خواهند نشود مطلب مي دانند كه تا حالا چه شده . اين چيزي كه شده است [در] دنيا سابقه نداشته است . قدرتي را شكست داده اند كه امكانش پيش مردم ،پيش دولتهاي خارج ، پيش متفكرين خارج [نبود] برايشان تصورش نمي شد كه همچوچيزي بشود؛ همه غيرممكن مي دانستند.
مي دانند كه آن دستگاه ظلم كه همه جا، در اعماق مملكت ما اينهمه دستشان درازبوده و همه ظلم مي كردند. مي دانند اين را كه آن ظلمها تمام شد؛ الان كسي نيست كه به مردم ظلم بكند. آنكه هست اين است كه ظالمها را مي گيرند، آنهايي كه ظلم كرده اندمي گيرند، محاكمه مي كنند. اما كسان ديگر را الان كاري ندارند. آزادند. ما الان در اين مجلس آزاد نشسته ايم با هم صحبت مي كنيم ، در صورتي كه قبلا امكان نداشت . يك همچو مجلسي هيچ امكان نداشت . اينها مي دانند كه خيلي كار شده ، لكن نمي خواهندبعدها بشود. متاسفند از اينكه شده است . تاسفشان براي اين است كه دست اربابها كوتاه شده است .
توقع بيجا از امريكا
در يكي - دو روز پيش از اين ، در روزنامه بود كه سناي امريكا به اتفاق آرا اين اعدامهايي كه در ايران شده است محكوم كردند. آن هم كه طرح داده يكي از دوستان اسرائيل است و خودش هم از صهيونيستهاست ! (6) خوب ، معلوم است كه سناي امريكابايد محكوم كند ما را؛ شكي ندارد! ما مي دانيم كه اينها ما را محكوم مي كنند. دولت امريكا هم ما را محكوم مي كند، منتها حرفش را نمي زند. مجالس امريكا هم ما را محكوممي كنند. براي اينكه آن داغي كه به دل امريكا وارد شده است به واسطه اين نهضت به دل هيچ كس وارد نشده است ! هيچ كدام از ممالك به اندازه اين استفاده نمي كرد. بايد مامحكوم باشيم ! توقع اينكه سناي امريكا موافق با ما باشد، اين توقع بيجايي است . توقع اينكه خير، اعدامهاي ما را محكوم نكنند، اين توقع بيجاست . ما همچو توقعي از امريكانداريم . خصوصا كه خوب ، دولت ايران از اسرائيل نفت را قطع كرده و تا آخر هم به آن ديگر؛ نمي دهد آن هم از دوستان نزديك امريكاست و سناي امريكا. ما توقع نداريم .
در آرزوي قطع رابطه با امريكا
دولت امريكا ما را [تهديد] كرده بود كه اگر چنانچه اين اعدامها ادامه پيدا بكند، درروابط ايران با امريكا يك قدري خطر مي افتد، اي الهي كه به خطر بيفتد! ما روابط باامريكا را مي خواهيم چه بكنيم . روابط ما با امريكا روابط يك مظلوم با يك ظالم است ؛روابط يك غارت شده با يك غارتگر است . ما مي خواهيم چه كنيم . آنها ميل دارند كه باما روابط آنها احتياج دارند كه با ما روابط داشته باشند؛ ما چه احتياجي به امريكا داريم .امريكا آن طرف دنياست . آنها مي خواهند كه بازار داشته باشند اينجا. آنها باز طمع دارندكه نفت ما را بخورند. ما كه ، اسلام كه ، بنا ندارد كه ظلم به ديگري بكند، مظلوم هم نخواهد شد. البته سناي امريكا ما را محكوم مي كند. مجالس انگلستان هم ما را محكوم مي كنند. مجالس شوروي هم ما را محكوم مي كنند. ما محكوم همه [قدرتها] هستيم . آن كاري كه در ايران واقع شد كاري است كه همه قشرهاي ظالم و مستكبر با آن مخالفند. ماهيچ توقع نداريم كه دولت امريكا يا ساير دول ابرقدرت ، آنهايي كه مي خواهند منافع مارا ببرند، حالا كه ما دست آنها را كوتاه كرده ايم بيايند تشكر هم بكنند! البته نبايد هم بكنند. خيلي هم اظهار تاسف بايد بكنند. اگر از كشتن هويدا امريكا اظهار تاسف نكندخوب ، اين از يك نوكر پانزده سال يا بيشتر خودش كه از دستش رفته است اظهار تاسف [نكند]، اين بيوفايي است به نوكر! اگر از اينكه شاه را مي خواهيم محاكمه كنيم ،مي خواهيم محكوم كنيم يا اعدامش كنيم ، اينها اظهار تاسف نكنند و اظهار تاثر نكنند، ازيك نوكرشان قدرداني نكرده اند. قدرداني از يك نوكري كه همه ذخاير ما را تقديم امريكا كرده اين است كه اظهار تاسف بكنند.
ملتهاي جهان در كنار انقلاب ايران
بايد ديد كه مظلومها چه مي گويند. بايد ببينيم كه ملت امريكا چه مي گويند. دولت امريكا معلوم است : شكست خورده و زخمي است ، مار زخمي است و شكست خورده ،سناي امريكا شكست خورده ، آن اظهار تاسف مي كند؛ بايد ديد كه خود ملت امريكا چه مي گويند. آنها هم همين منطق را دارند؟ آنها ندارند اين منطق را. ملتها اين جور نيستند.بايد ديد كه ملتهاي مظلوم چه مي گويند نظر ملت مظلوم نسبت به اشخاصي كه اعدام شده چه است . [براي ] سناي امريكا كه تا حالا قتل و غارتي واقع نشده بود، همه اش نفع بود،در مقابل اينكه همه اش براي او نفع بود و حالا آنهايي كه نفع رسان هستند و از بين رفته اندالبته [جاي ] تاسف است ؛ اما بايد ديد كه آنهايي كه تحت ظلم واقع شده اند، ملتهايي كه تحت ظلم و ستم واقع شده اند، يا از ناحيه امريكا يا از ناحيه شوروي يا از ناحيه انگلستان و يا از ناحيه حكومتهاي خودشان كه دست نشانده آنهاست ، اينها در اين مسائل چه مي گويند. بايد ديد مظلوم در اين مسائل چه مي گويد، نه ظالم . ظالم هميشه مي خواهد كه ظلم بكند؛ عمالش ظلم بكنند. مظلومهاي عالم يا آنهايي كه انسانند چه مي گويند. آن دست نشانده هاي آنها - البته اقشار مختلفه دست نشانده هست : سنا از يك طرف هست ؛و نمي دانم ، آن جمعيات حقوق بشر از يك طرف هست ؛ و اين جمعيتهايي كه خودشان درست كرده اند براي بازي دادن مردم آنها همه متاسفند. ما مي دانيم كه همه متاسفند.آنها بايد عزا بگيرند براي اينكه مي دانند چه از دست داده اند. نوكرها را از دست داده اند،چه نوكرهايي ! در كشتن هويدا اظهار تاسف زياد بود. بايد ديد كه كي اظهار تاسف كرده .آنهايي كه اظهار تاسف كردند با چه منطق اظهار تاسف زياد كرده اند. يك كسي كه سيزده سال نخست وزير ايران بود و همه كارها با امر نخست وزير بايد بشود، و همه اين كشتار با امر نخست وزير شده است ، آن وقت يك ملت مظلوم دستش به اين آدم رسيدهو يك نفر آدم فاسد [به جبران ] چند صد نفر، چندين هزار نفر اشخاص صحيح ، كشته شده است ، باز هم آنها البته بايد اظهار تاسف كنند.
ملتها قربانيان قدرتها
آنهايي [را] كه اينها كشتند اصلا به حساب نمي آورند! براي اينكه يك ملتي است ،بگذار كشته بشود تا ما نفتش را ببريم ! آنها كشتاري كه اينها كردند به حساب نمي آورند.حساب نمي كنند كه يك بشري كشته شده است ؛ مي گويند يك عده اي كه مانع ازاستفاده هاي ماست بگذار كشته بشود. انسان را در مقابل منافع خودشان هيچ مي دانند. دريك جايي كه من بودم راجع به اوضاع ايران [صحبت ] مي شد كه اوضاع ايران چطوراست ، و سفارتخانه ها ممكن است كه آن وقت چه بشود يكي كه صاحب يك سفارتخانه اي بود مي گفت كه ما به اينكه سفير يا اشخاصي كشته بشود اهميتي نمي گذاريم ، ولي مبلهاي ما خيلي اهميت دارد! اين مبلهايي كه ما آنجا داريم آنها اهميت دارد! يك نفر آدم رسمي ، يك نفر آدم رسمي ، اين حرف را زد كه ما اهميت نمي دهيم ؛مبلهايمان بيايد! وضعشان اين است ديگر، آدم مادي جز به ماديگري فكر نمي تواندبكند، نمي تواند فكر بكند. اصلا شرف را اينها نمي توانند بفهمند يعني چه ! همه شرف رابه اين مي دانند كه مبلشان خيلي خوب باشد! شرافت را، به اين مي دانند كه چندين دستگاه مثلا عمارت داشته باشند. عمارت چه جوري باشد. انسانيت اصلا فكرش رانمي كنند؛ تو خط اين نيستند. اگر اينها در خط اين مسائل بودند، خوب ، اينهمه آدم ازايران كشته شد، اينهمه متفكرين ، روحانيين ، ابريا، مظلومها، زن و بچه ، كوچك و بزرگ ،توي اين خيابانها خونشان ريخته شد، اين اهميتي نداشت ! هيچ وقت تاسفي [نبود].تاسف ندارد اينكه ! خوب ، يك دسته را كشتند [كه ] اينها مانع از استفاده هاي ما بودند. اماهويدا وقتي كشته مي شود صدايشان درمي آيد؛ تاسف مي خورند!
ملت ايران ادب اسلامي دارد
اينهايي كه كشته شده اند، بيايند مطالعه كنند اينها چه كساني هستند كه كشته شده اند. ببينند اينها چه كساني هستند. اينها هر كدام چند نفر را كشته اند؛ هر كدام وادار كردند به قتل چند نفر آدم . چه بيچارگي براي اين ملت درست كردند اينها. ملت ما نجيب است ،ملت ما اسلامي است ؛ والا همان روز اول همه اينها را با هر چه بود غارت كرده بودند و ازبين برده بودند. ولي ملت ما ملتي است كه ادب اسلامي دارد. آنهايي هم كه همه خيانتهارا كردند باز با آنها آن خشونتهايي كه آنها با بشر مي كنند اينها نكردند. وقتي آمدندحبسهاي ايران را ديدند، رفتند گفتند حبسها خوب است ؛ مطابق با تمدن است ؛ مطابق با[جوامع ] دمكراتيك است . براي اينكه منطق ، منطق انساني است . يك منطق انساني ،يك منطق اسلامي ، نمي تواند غير از اين باشد. اگر آنها غلبه كرده بودند بر ما، هيچ يك ماالان نبوديم ! اگر هويدا به ما غلبه كرده بود، ديگر ما اينجا ننشسته بوديم ؛ شما هم نبوديد.
بيخبري ماديگراها از معنويت و انسانيت
اينها فكر نمي كنند كه در دنيا يك معنوياتي هم موجود است . چيز ديگري هم ماداريم ، غير از عمارت و غير از اتومبيل و غير از اين مسائل . غير از اين قدرت حيواني يك چيزهاي ديگري هم در عالم مطرح است . اصلا فكر اين مسئله در ذهن امثال كارترنمي آيد. فكر نمي تواند بكند. اين سناتوري كه اعتراض كرده است به اين اعدامها اصلانمي تواند ادراك كند اين معنا را كه غير از اين حيوانيت يك چيز ديگري هم در عالم هست . اگر انسان فكر بكند كه يك مسائل ديگري هم در دنيا مطرح است ، اينهمه نظرش را به اين نمي كند كه حالا كه اين به ما نفت را به رايگان داده است ، به ما خدمت كرده است و آدمكشي اش هم خدمت به ما بوده است ، اين مطلب همين است ما چون منفعت بايد ببريم . اصلا مطرح نيست [چنين ] چيزي در اسلام . همچو مسائل اصلا مطرح نيست .مسئله ماديت به اين معنايي كه اينها مي گويند مطرح نيست . اسلام ماديت را تبع معنويت مي كند. مي خواهد ماديت را مهار كند، صورت معنوي به آن بدهد. لشكر اسلام قبل ازاينكه توجه به ماديات بكنند، به معنويات توجه مي كردند؛ روي معنويات شمشيرمي كشيدند؛ اشخاص فاسد را جلويش را مي گرفتند. جنگهاي اسلام را ببينيد كه با چهاشخاصي ، با چه قشرهايي بوده است . براي منفعت بوده ؟ آن وقتي هم كه در جنگ حنين بود، يا يكي ديگر از جنگها، وقتي هم كه غلبه كردند، هر چه بود حضرت رسول دادند به خود همان مشركين . اين هم مال شما. اصلا ماديت مطرح نيست در اسلام . خوب ، زندگي پيغمبر اسلام را، زندگي اميرالمومنين - سلام الله عليه - را مطالعه كنند، ببينند اينها چه جورزندگي كردند. حكومت هم كه كردند چه جور حكومت كردند؛ چه وضعي داشته حكومتشان . [توجهي ] كه اسلام به ماديت [دارد] توجه تبعي است . همه توجه ، معنويات است . در روايت هست كه ان الله تعالي مانظر . . . الي عالم الطبيعه - يا: الي الجسم - منذ خلقه نظر لطف .معنويات را ميزان گرفته اند.
محكوم بودن انسانيت در امريكا
البته آنهايي كه نمي فهمند، فقط همان چشم حيواني دارند، همه ادراك ، ادراك حيواني است ، چشم ، چشم حيواني است ، ادراك ، ادراك حيواني است ، نمي تواندادراك اين مطلب را بكند كه هويدا را كشتن تاسف ندارد. اين ، همه چيزش روي همين مسائل حيواني چرخ مي زند. طعمه است ! اين ممالك بايد طعمه امريكا باشد! هر كه بهتراين صيد را مي كند، در نظر سناي امريكا نشان مي گيرد. هر كه جلوگيري مي كند از اين طعمه ، در سناي امريكا محكوم است . غير از اين نمي توانند ادراك بكنند. اينجوري ازاول تربيت شده اند. آنها هم كه حقوق بشر را طرح مي كنند، آنها هم همين است . آنها هم غير از همين طبيعت و غير از همين ماديت ادراك ندارند. نمي توانند بفهمند. معنويات رااصلا نمي توانند بفهمند. البته آنهايي كه معنويات دارند در نظر آنها محكومند. آنهايي كه دفاع از مملكتشان مي كنند، آنهايي كه جانيها را كشتند [. . . ] آن هم هيچ زجر نبوده است ؛فقط يك قصاص بوده است . اين هويدا در آنجا كه بود روزنامه هم مي خواند! به من اطلاع مي دادند كه خيلي حالش خوب است . اگر يكي از ماها در حبس هويدا بوديم ، آن عمل را مي كردند كه با همه حبسيها مي كردند؛ آن زجرها را مي دادند كه به همه حبسيهازجر مي دادند، لكن وقتي مسلمان همين آدم جاني را مي گيرد و حبس مي كند، به دستوراسلام نبايد زجرش بكند. محاكمه اش مي كنند، جاني هست مي كشندش . ما يك آدم بري (7) را، اسلام يك آدم بري را نمي كشد. يك آن حبس قائل نيست اسلام براي كسي كه گناه ندارد؛ يك ساعت حبس قائل نيست . آنها هم كه گناهكارند، يك فحش نبايد به آنها بدهند؛ يك سيلي نبايد به آنها بزنند.
ايستادگي ملت ايران در برابر امريكا
تبليغات الان زياد است در خارج . در روزنامه هايشان ، در مجله هايشان نوشته اند كه خميني همه زنها را گفته است سينه هايشان را ببرند! اين فقط سه مورد اتفاق افتاد، بعدمردم مخالفت كردند! اين تبليغات . البته آنكه خميني را مخالف با منافع خودش مي داندبايد او را خردش كند در خارج . اين حرفها را مي زنند. حالا فرض كنيد من هم خردبشوم ، ديگران هستند. همچو نيست كه ملت ايران حالا احتياج به خميني داشته باشد.احتياج به هيچ كس ندارد. خودش است . خودش الان ايستاده قائم است خودش ، بيخودآنها خيال مي كنند كه اگر ما هم از بين برويم ، بكشند يا منحط كنند، مسئله خوابيده است ودوباره آنها برمي گردند و نفت ما را مي برند و همه خزائن ما را غارت مي كنند. نخير،ديگر گذشته است اين مطلب . نمي توانند اين كار را بكنند. هر جا هر [صنف ] هم كه دراين ايران هستش ، الان ايستاده مقابل اينها. دانشگاهي ايستاده ؛ روحاني ايستاده ، بازاري ايستاده ؛ كاسب ايستاده - عرض مي كنم كه - دهقان ايستاده ؛ كارگر هم ايستاده . اگر حال يك اختلافي هم بين اينها پيدا بشود، همين از شيطنت اين قشري است كه منفعتش ازدست رفته است .
بانگ بيدارباش
و من حالا به شما آقايان عرض مي كنم كه الان تكليف براي ما زيادتر است تا تكليف سابق ، سابق تكليف اين بود كه همه بزنيم اين سد را بشكنيم . تكليف حالا اين است كه اين قشرهايي كه با شيطنت [. . . ] حالا يكوقت با سر نيزه آمده بودند، سرنيزه را مردمجلويش را گرفتند. اينها الان با شيطنت پيش آمده اند. مي خواهند با شيطنت قشرها را ازهم جدا كنند. اين متفقها را، اينهايي كه با هم اتفاق كردند و اينها را شكستند و از بين بردند، اينها را از هم جدا كنند. ما مكلفيم الان به اينكه قشرها را با هم جوش بدهيم .دانشگاهي و روحاني با هم باشند. بازاري و دهقان و كارگر همه با هم باشند. اگر اين وحدت كلمه از بين برود و اين توجه به خداي تبارك و تعالي از بين برود، خداي نخواسته شكست است . و شكست آن شكستي است كه ديگر برگشت ندارد. همه مامكلفيم . من طلبه كه اينجا نشسته ام ، آقا كه آقا هستند اينجا، آقا كه آقا هستند، شما آقايان كه آقا هستيد، آن آقايان عشاير، آن آقايان ترك ، عرب ، فارس - هر كه در ايران نفس مي كشد الان مسئول است . پيش خدا مسئول است . هيچ كس نبايد بگويد من نمي توانم . به اندازه خودت مي تواني . هر كسي به اندازه خودش . يكي بخواهد از زير بار شانه اش راخالي كند و بگويد كه از من كاري نمي آيد، اين خلاف مسئوليت كرده است . مسئول است . از همه آنها كار مي آيد. عشاير همه بايد با هم مجتمع بشوند بايستند در مقابل اينها.اينها اگر سلطه پيدا كنند، همان طوري كه سابق نقطه نظر به عشاير بود و به روحانيت . اگراينها ثانيا باز [قدرت پيدا] بكنند، همان مطلب است كه نقطه اصلي عشاير است ، كه خزائن اين مملكت است ، و قشر روحاني و قشر دانشگاهي . اينها بايد چشمهايشان را بازكنند؛ و همه با هم برادروار، بدون اختلاف كلمه ، همه با هم به پيش بروند، و اين نهضت را به آخر برسانند. وقتي كه به آخر برسانند و حكومت عدل اسلامي پيدا شد، آن وقت مشغول بشوند به ساختن يك ايراني با آزادي ، استقلال ؛ خودشان مشغول بشوند به ساختن ايران . خداوند ان شاءالله همه عشاير را حفظ كند؛ همه اهل خرم آباد - كه آقا وآقايان هم از آنجا هستند و آقا - همه ، همه شان را حفظ كند. موفق باشند. ما خدمتگزارهمه آقايان هستيم . خداوند به همه شان سلامتي عنايت كند.
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,247,830