صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - نصرت الهي در پيروزي - انتخابات شوراها - اهميت ويژه ولايت فقيه - 12 مهر 1358

عنوان : نصرت الهي در پيروزي - انتخابات شوراها - اهميت ويژه ولايت فقيه
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 12 مهر 1358
تاریخ قمری : 12 ذي القعده 1399
جلد : 10

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اراده برتر خداوند منشاء پيروزي ملت
من وقتي مواجه با اين چهره هاي اسلامي ، انساني و خواستني مي شوم احساس غرورمي كنم . من شما را همچو مي يابم كه براي اسلام در همه جا حاضر هستيد. آيه اي را كه آقاقرائت كردند: ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم (1) اگر ياري بكنيد خدا را - ياري خدا؛ ياري احكام خداست ، ياري قرآن كريم است ، و ياري جمهوري اسلامي است - چنانچه ياري كنيد خدا را، خدا هم شما را ياري مي كند. اين يك قضيه كه ياري مي كند و شما اين قضيه را در عين ديديد. كه شما ياري كرديد اسلام را و ياري كرديد احكام اسلام را و ياري كرديد نهضت اسلامي را، جمهوري اسلامي را؛ و خداوند ياري كرد شما را. اگر ياري خداوند تعالي نبود، چه طور امكان داشت شماي بدون اسلحه ، بدون ساز و برگ جنگي و بدون يك نظام ، غلبه كنيد بر آنهايي كه خودشان همه چيز داشتند و همه قدرتها دردست آنها بود، و قدرتهاي شيطاني خارجي هم پشت سرشان ايستاده بود و تاييدشان مي كرد، لكن شما را خدا نصرت داد. آنهايي كه غفلت دارند از اين معنا كه يك اراده بزرگ در عالم هست و همه چيز تحت آن اراده است ، آنها برايشان معماست ، يك معماي حل نشدني ، كه چه طور شد اين مطلب كه يك ملت با هيچ و هيچ ساز و برگ بريك همچو قدرتهاي بزرگ غلبه كرد و همه را بيرون راند. اينها غافل اند از اينكه يكاراده اي فوق همه اراده ها هست . و خداي تبارك و تعالي وعده كرده است به مردم كه چنانچه نصرت كنيد خدا را، خدا هم نصرت مي كند شما را. آنهايي كه به ماورا طبيعت اعتقاد ندارند، براي آنها اين مسائل معماست . اما براي ما كه قائل به يك همچو قدرتي هستيم - و با برهان قوي ثابت كرديم يك همچو قدرتي را - هيچ معما نيست ، معما پيش مانيست اين مسائل . خداوند ياري كرد شما را؛ و ياري خداوند كافي است .
اگر ياري خداوند نبود، چه طور در ظرف يك مدت كوتاهي يك ملتي كه هر كدام يك خيال خاصي براي خودشان داشتند، هر طبقه اي يك آمال و آرزو و يك برنامه اي داشتند، يكدفعه همه مجتمع شدند در يك امر. اگر نصرت خدا نبود، چه طور يك ملتي كه از يك پاسبان مي ترسيد، يك پاسبان اگر در بازار مي آمد اجازه به خودش نمي داد كه بگويد ما امروز مثلا بيرق نمي زنيم بالاي دكانها، هيچ همچو چيزي در ذهنش نمي آمد،به خودش همچو اجازه اي نمي داد، اگر ياري خدا نبود، چه طور همين ملت به همين وضع يكدفعه ريختند بيرون ، گفتند ما اصلا سلطنت نمي خواهيم ! سلطنت رژيم دوهزار وپانصد ساله را ما نمي خواهيم ؛ اين نصرتهاي اين خداست . شما شايد گاهي غفلت كنيد ازآن .
نصرت الهي در گرو نصرت اسلام
اگر نصرت خدا نبود، چه طور ذهن اينها را منصرف كرد از اينكه مقابله با همه قدرتهاپيدا كند. اگر اينها با آن قدرتي كه در دست داشتند مقابله مي كردند و همان طور كه الان در افغانستان براي برادرهاي مسلم ما اين طور مسائل پيش آمده است . اينها را خداي تبارك و تعالي منصرف كرد. و يك رعبي در دلشان انداخت ، يك انصرافي برايشان حاصل شد كه مقابله اصلا نكنند، مقابله هم بكنند، مقابله هاي خيلي جدي نباشد. اين انصرافي بود كه خدا در قلب اينها ايجاد كرد؛ و رعبي بود كه ايجاد كرد، ترسيدند؛ يعني يك قدرت بزرگ شيطاني از يك ملت بي ساز و برگ ترسيد و نتوانست مقاومت بكند.اينها نصرتهاي الهي است ، كه به حسب نظر كسي كه يك قدري تامل در اطراف قضايابكند، واضح است كه همه نصرت خدا بود. همه اين پيشرفتها، نصرت خدا بود.
جمله دوم : و يثبت اقدامكم شما توجه كنيد كه تا حالا شما با قدرت و قوه ايمان آمديد، ونصرت خدا را كرديد. اگر چنانچه خدا هم نصرت كرد شما را و پيش برديد، لكن اگرنصرت خدا را بكنيد، يك چيز ديگر هم دنبالش هست ؛ و آن اين است كه قدمهاي شمارا ثابت نگه مي دارد. اگر خداي نخواسته نصرت را شما فراموش كنيد و گمان كنيد مطلب تمام است ، گذشت ديگر، و برويد سراغ كارهاي خودتان هر كسي مشغول گرفتاريهاي خودش بشود و از اين نصرت الهي كه بايد بكند، از نصرت به اسلام و احكام اسلام ،غفلت كند - آن نصرت سابق چون كرديد، نصرت هم داد - لكن اگر نصرت از آنجا قطع بشود؛ يعني نصرت شما قطع بشود، قدمهاتان ديگر ثابت نمي ماند. بخواهيد قدم ثابت بماند، تعقيب كنيد اين برنامه اي كه تاكنون داشتيد، تعقيب كنيد، مابين راه هستيم .
هشدار درباره نفوذيها
الان ملاحظه مي كنيد كه يك مسئله مشكلي كه پيش ما هست ، و بايد آگاه بشويد همه و آگاه كنيد همه را، و علماي اسلام آگاه كنند همه را، قضيه شوراهاست . قضيه شوراها رايك امر سطحي و يك امر كوچك نشمريد. اين شوراها اختياراتي دارند كه به واسطه آن اختيارات مي توانند مسائل ما را ضايع كنند؛ و مي توانند مسائل اسلامي را جلو ببرند.بدانيد كه الان دنبال اينكه اعلام اين شده است كه شوراهاي شهر را بناست تشكيل بدهند، دستجاتي كه مخالف با نهضت اسلام هستند و از اسلام مي ترسند، از احكام اسلام مي ترسند، اينها در صدد توطئه هستند كه يك افرادي را جا بزنند به ملت . آنها مي دانندكه خودشان ندارند اين قدر جمعيت ، عددشان اين قدرها نيست كه بتوانند ببرند، لكن افرادي را جا بزنند، افرادي كه از خودشان است ، از حزب خودشان است ، جا بزنند به ملت ، و ملت را اغفال كنند براي راي دادن به آنها.
ويژگي هاي اعضاي شوراي شهر
روزي است امروز كه بايد هم علماي اسلام و هم مردم متفكر و هم همه طبقاتدرست اين چشمهاشان را باز كنند، و افرادي كه انتخاب مي كنند افرادي كه شناسايي ازقبل داشته باشند. هركس در هر شهري هست افرادي را از سابق مي شناسد، در زمان رژيم افرادي را مي شناسد؛ مي داند كه اينها اهل توطئه نبودند؛ اسلامي بودند، و روشن بودنددر امور اسلامي ؛ و خائن نبودند؛ چپگرا نبودند؛ راستگرا نبودند؛ به صراط مستقيم اسلامي بودند. هركس در هر شهري هست افراد را مي شناسد. از افرادي كه درست نشناسيد كه اينها چه مردمي هستند، چه اشخاص بازاري و چه اشخاص اداري و چه اشخاص روحاني ، هيچ فرقي نمي كند بايد بشناسيد كه اين آدم در اين مدتي كه زمان طاغوت بود چكاره بود. اگر شناختيد او را و درست هر كسي در محيط خودش شناسايي كرد اشخاصي را، آن وقت علمايي كه آنجا هستند، در بلاد هستند، و اشخاصي كه ازبازاريها و معتمدين بازار و عرض مي كنم ، اينها هستند، دانشگاهيها، دانشجوها، اين افرادرا معرفي كنند به مردم . افراد بايد اولا مسلمان باشند؛ و ثانيا معتقد به نهضت باشند؛ امين باشند در كارهايشان ؛ ايمان حقيقي داشته باشند؛ متعهد باشند نسبت به احكام اسلام ؛سوابق خلاف و سوء نداشته باشند. از روحانيين هم بايد تعيين بشود. از اهل بازار هم بايدباشد. از آن صنفهاي ديگر هم بايد باشد. لكن ، همه بايد در اين معنا شركت داشته باشندكه مسلم [باشند]. و البته آنهايي كه غير مسلم هستند براي خودشان شوراهايي ممكن است تعيين كنند، لكن مسلم و متعهد به اسلام متعهد به اين نهضت ؛ معتقد به اين نهضت ؛مخالف با طاغوت ، انحراف چپ و راستي نداشته باشد. نه به طرف آن گروه سرمايه داري برود؛ نه به طرف چپ باشد، مستقيم ، اسلامي ، دلسوز براي اين ملت . اگرمسلمان باشد و متعهد باشد، آن براي ملت دلسوز است ؛ خيانتكار نيست ؛ با امانت كارش را انجام مي دهد؛ هر كاري بخواهد براي آن شهر خودش انجام بدهد، به مصلحت افرادآن شهر، به مصلحت خود آن شهر، به مصلحت اسلام عمل مي كند.
هشدار به طبقات مختلف ملت
و اگر خداي نخواسته در اين مسئله غفلت بكنيد، يا روحانيين غفلت بكنند، يا خطباغفلت بكنند، يا فضلا غفلت بكنند، يا دانشگاهيهاي متعهد غفلت بكنند، يا بازاريهاغفلت بكنند، يا كشاورزان و كارگران غفلت بكنند، و يك اشخاصي كه برخلاف مسيرملت است ، برخلاف مسير اسلام است پيدا بشود، ممكن است كه يك شهري را به فسادبكشد؛ و ممكن است بعد از او يك مملكتي به فساد كشيده بشود. بايد با تمام قوا با تمام قدرت غفلت نكنيد از اين معنا؛ و علماي بلاد غفلت نكنند از اين امر؛ اهل منبر غفلت نكنند؛ فضلايي كه در اطراف هستند، اهل علمي كه در اطراف هستند، دانشگاهيها،دانشجوها، همه غفلت از اين نكنند. كه يك افرادي كه بايد سرنوشت يك شهر را شمامي خواهيد به يك عده بدهيد، سرنوشت همه چيز شهر را به يك عده مي خواهيدبدهيد، بايد يك كسي باشد كه هم سررشته داشته باشد از امور؛ و هم امين و معتقد به نهضت باشد. اين يكي از مسائل بزرگ است كه ما الان مواجه با آن هستيم فعلا، و بعدش هم مسائل ديگري پيش مي آيد، و مابين راه هستيم الان . ما الان مسائلي پيش داريم كه يكي يكي بايد درست بشود، و تا اين مسائل درست نشود، ما نرسيديم به آن مطلبي كه جمهوري اسلامي است .
الان شما ملاحظه كنيد كه در همين مجلس خبرگان ، كه آقايان اهل علم و علما و عده ديگري هستند، بعض افراد هستند كه فكرشان فكر اسلامي نيست . يا اگر فكر اسلامي باشد، اسلام را درست نمي دانند چيست . اينها الان در مسائلي اشكالتراشي مي كنند، ولومواجه با اين است كه اكثريت مخالف با آنها هستند؛ لكن در عين حالي كه اكثريت مسلم و طرفدار اسلام و اسلام را مي دانند چي است ، مع ذلك ، يكي دو نفر وقتي كه در يك محلي باشد كه همه شان هم چه هستند، الا يكي دو نفر، اشكالتراشي مي كنند و چوب لاي چرخ مي گذارند. و لهذا من بايد به آقايان ، هم به آقايان اهل خبره ، مجلس خبره ، عرض كنم كه تحت تاثير قلمها و قدمهايي كه برخلاف اسلام دارد برداشته مي شود واقع نشويد.شما مسائل را آن طوري كه فهميديد كه براي اسلام است ، اسلام را تقويت كنيد. خداناصر شماست . خداوند ياري مي كند: ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم نصرت خدا رابدهيد، خدا ناصر شماست . اهميت ويژه ولايت فقيه
به حرفهاي آنهايي كه برخلاف مسير اسلام هستند و خودشان را روشنفكر حساب مي كنند و مي خواهند ولايت فقيه را قبول نكنند [اعتنا نكنيد] اگر چنانچه فقيه در كارنباشد، ولايت فقيه در كار نباشد، طاغوت است . يا خدا، يا طاغوت ، يا خداست ، ياطاغوت . اگر با امر خدا نباشد، رئيس جمهور با نصب فقيه نباشد، غير مشروع است . وقتي غير مشروع شد، طاغوت است ؛ اطاعت او اطاعت طاغوت است ؛ وارد شدن در حوزه اووارد شدن در حوزه طاغوت است . طاغوت وقتي از بين مي رود كه به امر خداي تبارك وتعالي يك كسي نصب بشود. شما نترسيد از اين چهار نفر آدمي كه نمي فهمند اسلام چه است ؛ نمي فهمند فقيه چه است ؛ نمي فهمند كه ولايت فقيه يعني چه . آنها خيال مي كنند كه يك فاجعه به جامعه است ! اينها اسلام را فاجعه مي دانند، نه ولايت فقيه را. اينها اسلام رافاجعه مي دانند، ولايت فقيه فاجعه نيست . ولايت فقيه ، تبع (2) اسلام است .
بطلان وكالت نماينده مخالف با جمهوري اسلامي
چشم هايتان را باز كنيد! اهل خبره چشمشان را باز كنند. كساني كه با ولايت فقيه مخالفت مي كنند برخلاف اين چيزي كه ملت آنها را تعيين كرده است عمل مي كنند،وكالت ندارند در اين امر. من اولي كه مجلس بنا بود تاسيس بشود، و پيش بيني اين امور رامي كردم . اعلام كردم كه مردم جمهوري اسلامي مي خواهند، جمهوري غربي را[نمي خواهند] جمهوري كمونيستي نمي خواهند مردم . مردم ، جمهوري اسلامي مي خواهند. مردم شما را وكيل كردند كه جمهوري اسلامي درست كنيد. كسي كه مخالفت كند با احكام اسلام ، مخالف با جمهوري اسلامي است ؛ مخالف با راي موكلين هست ، آنها شما را وكيل نكردند براي اين امر. همه تان هم اگر چنانچه يك چيزي بگوييدكه برخلاف مصالح اسلام باشد، وكيل نيستيد؛ حرفتان قبول نيست ، مقبول نيست . ما به ديوار مي زنيم آن حرفي را كه برخلاف مصالح اسلام باشد. آن قدري كه شما اختيارداريد در اين مجلس ، اين است كه جمهوري اسلامي را بر طبق موازين اسلامي پياده كنيد. البته راجع به امور اداري اش و اينها نظر دادن هيچ مانعي ندارد. نظر دادن مانعي ندارد؛ اما اشكالتراشي و اين حرفها را به مردم القا كردن كه اگر چنانچه فقاهت در كاربيايد و فقيه باشد، اگر چنانچه ولايت فقيه باشد، يك بساطي لازم مي آيد و يك بساطديگري .
مخالفت دشمنان با اسلام و نهضت اسلامي
آقا ما مدتها زير بار طاغوت بوديم ، بس است ! ملت ما مدتها - پنجاه سال ، بلكه دوهزار و پانصد سال - زير بار طاغوت بود، بس است ! آقايان بگذاريد يك چند وقتي هم مردم الهي بشوند، تجربه كنيد. لااقل بفهميد اين معنا را، كه با تجربه بفهميد، كه يك ملتي كه تا حالا تحت بار طاغوت بوده است ، حالا هم تحت بار الله باشد، اين را تجربه كنيد. اگر از اسلام بدي ديديد، بگوييد چه بدي از اسلام تا حالا ديديد؟ تا حالا كه اسلامي در كار نبوده در مملكت ما نمي گذاشتند، حالا هم شماها نمي گذاريد. آن وقت دشمنها [نمي گذاشتند] حالا بعضي دوستهايي كه ملتفت نيستند، نمي گذارند. يا شايدبعضيشان هم دشمن باشند. چرا بايد شما بترسيد از اينكه يك نفر آدم در مثلا تو اتاق اش [نشسته ] و يك چيزي مي نويسد، در روزنامه هم درج مي كند. اينها نمي دانند اصلامعناي اسلام چه است . اينها مخالف نهضت اسلام هستند. اينها اگر مخالف با رژيم هم باشند، مخالف با اسلام هم هستند. اينها يك چيز ديگري مي خواهند، نه رژيم باشد و نه اسلام باشد؛ يك جمهوري دمكراتيك . دمكراتيك آن هم به آن معنايي كه غرب واردكرده اينجا؛ نه به آن معنايي كه حتي كه در غرب است . آن جمهوري كه در آن دمكراتيك كه در غرب هست حتي در ايران نيامده تا حالا، آن وارداتي است . اين دمكراتيك كه در ايران آمده ، آن آزادي و آن نمي دانم استقلال و آن مسائلي كه تا حالاآمده ، همانهايي بوده است كه آريامهر فرياد مي كرد "تمدن بزرگ "؛ و همان بود كه همه ديديد اين "تمدن بزرگ " پدر اين ملت را درآورد! بس است ! كافي است ! آريامهر كافياست براي ما تا قيامت . اين قدر تبعيت نكنيد از اين رژيم ، اين قدر تبعيت نكنيد از اين غربيها، از اين شرقيها. كافي است ظلمي كه به ما تاكنون شده است . باز هم بايد ما زير بارظلم برويم ؟ باز هم از زير بار اسلام مي خواهند خارج شوند؟ يك مسئله "تشريفاتي "!بله ، آقايان بعضيشان مي گويند مسئله ولايت فقيه يك مسئله "تشريفاتي " باشد، مضايقه نداريم . اما اگر بخواهد ولي ، دخالت بكند در امور، نه ، ما آن را قبول نداريم - حتما بايديك كسي از غرب بيايد دخالت بكند؟! - ما قبول نداريم كه يك كسي اسلام تعيين كرده او دخالت بكند. اگر متوجه به لوازم اين معنا باشند، مرتد مي شوند! لكن متوجه نيستند.
گرفتاري هاي دوستان جاهل و دشمنان عاقل
ما اين گرفتاريها را داريم . ما بين راه هستيم . ما بعد از اين هم گرفتاري راجع به رئيس جمهورش داريم : يكي مي گويد لازم نيست مسلمان باشد. يكي مي گويد لازم نيست شيعه باشد. يكي مي گويد لازم نيست نمي دانم چه باشد، طرفدار اسلام باشد. ما بعد ازاين گرفتاري داريم ، آقا. گرفتار همين يا دوستهاي جاهل ، يا دشمنان عاقل متوجه . ماگرفتاريم باز، مابين راهيم . آقا، سستي نكند ملت ما. اگر وكلاشان خواستند برخلاف اسلام عمل بكنند، مردم مختارند كه وكلا را عزلشان بكنند، بريزندشان دور. آنها خيال مي كنند كه نه ، اين خلاف آزادي است . شما داريد ديكتاتوري مي كنيد! شما داريد درمقابل ملت مي ايستيد. ملت اسلام را مي خواهد، شما مي گوييد لازم نيست ! ملت ولايت فقيه را مي خواهد، كه خدا فرموده است ، شما مي گوييد خير، لازم نيست ! و شمامي خواهيد چند نفر آدم را بر سايرين تحميل بكنيد. اين ديكتاتوري است ؛ نه اينكه اكثريت در آنجا كه با آنهايي است كه اسلام را مي دانند چه است و تبعيت اسلام را هم دارند. شما چند نفر ايستاده ايد در مقابل اسلام .
ولايت فقيه ، خواسته ملت
من از خداي تبارك و تعالي مي خواهم كه ما را از شر دوستهاي جاهل و دشمنهاي شيطان نجات بدهد. و در اين مراحلي كه داريم كه بعد آن پيش مي آيد، مجلس شورا، آن شوراها، كه نصيحت را عرض كردم كه بايد چه بكنيد - آنجا هم ان شاءالله در هرموقعش عرض مي كنم ان شاءالله اين راه را با قدرت و با قوه و با بينش كامل اين راه را طي بكنيد. و طي مي كند، اين ملت است ، ملت مي خواهد، ما چه بكنيم . شما فرض بكنيد كه خير، فاجعه است ، ما فرض مي كنيم كه فاجعه است ، اين فاجعه را ملت ما مي خواهد، شماچه مي گوييد اين ولايت فقيه را شما مي گوييد اين "فاجعه " است ! اين فاجعه را ملت مامي خواهد. بياييد، سئوال مي كنيم ، به رفراندم مي گذاريم ، كه آقا ولايت فقيه را كه آقايان مي فرمايند "فاجعه " است ، شما مي خواهيد؟ ببينيد "آري "اش چه قدر است "نه "اش چه قدر است . خدا همه تان را توفيق بدهد؛ مويد بكند.
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,247,830