صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - خطر مثلث مقدس نماها، روشنفكرمابها و نفاق پيشگان - قبل از ظهر 23 آذر 1358

عنوان : خطر مثلث مقدس نماها، روشنفكرمابها و نفاق پيشگان
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : قبل از ظهر 23 آذر 1358
تاریخ قمری : 24 محرم 1400(1)
جلد : 11

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
كميته امداد و رسالت امدادرساني
من از شما خواهران و برادران كه امروز تشريف آورديد و از كميته امداد هستيد، ازمجاهدات شما تشكر مي كنم ، و به همه شما دعا مي كنم . شماها مي دانيد كه ما خرابيهاي زيادي از هر جهت داشتيم و محتاج به امداد هستيم . و ملت ما از جهات مختلفه محتاج به امداد است . براي اينكه از ابعاد مختلفه به اين مملكت و به اين كشور و به اين امت خسارت وارد شده است كه جبران اين خسارتها محتاج به امداد است . يك امدادهايي در مقابل خسارتهاي مادي است . خسارتهاي جسماني است كه شما آقايان ، خواهران وبرادران مجاهده مي كنيد براي امداد به اينها كه در اين طول مدت در فقر بودند. جراحات بر آنها وارد شده است . صدمات بر آنها وارد شده است . اعضايشان نقص شده است . وخانه هايشان از بين رفته است . زندگيهايشان خراب شده است . اينها يك خرابيهايي بوده است كه از رژيم سابق بوده است و محتاج به مرمت است كه بحمدالله شما برادرها وخواهرها و ساير اهل خير كمك كردند و مي كنند و جبرانش اميد است كه آسان باشد وزود. و يك خسارتهاي معنوي بر اين مملكت وارد شده است ، يك خسارتهاي روحي بر اين مملكت وارد شده است ، يك خسارتهاي فرهنگي بر اين مملكت وارد شده است كه آن بيشتر محتاج به امداد است تا اين خسارتهاي مادي ، و اين جراحاتي كه بر اين افرادوارد شده است ، و اين نقص اعضايي كه وارد شده است ، و اين فقرهايي كه هست در اينمملكت . آن خسارات معنوي بيشتر محتاج به امداد است و ديرتر قابل جبران است .
سياست بازان كاسب كار
جبران خسارات معنوي محتاج به مطالعات است كه مطالعه كنند كارشناسهايي كه واقعا دلسوز بر اين ملت هستند، نه آنهايي كه اظهار دلسوزي مي كنند. چون امروز اين معنا كه هر كسي انقلابي خودش را مي داند، هر كسي ملي خودش را مي داند و هر كسي دلسوز خودش را براي ملت مي داند، امروز يك كسب رايجي شده است ، جز كسبهاست اين الان . كاسبها يك وقت در دكان مي نشينند و اجناس مي فروشند، يك وقت درجاهاي ديگر مي نشينند و آن حرفهايي را كه خودشان مي دانند، براي استفاده تحويل مي دهند تا استفاده كنند. امروز وضع اين طور شده است . اشخاصي كه در زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند، بلندگوي طاغوت بودند، پشتيبان طاغوت بودند، امروز طرفداراسلامند به حسب ظاهر. مخالف با طاغوت مي گويند هستيم . مي گويند مخالف با رژيم سابق هستيم . اينها اشخاصي هستند كه هر روزي نان را به نرخ آن روز مي خورند. اگرهمين امروز هم مسئله خداي نخواسته برگردد، خواهيد ديد كه همين قلم به دستها. . .- بعضيشان البته ، بعضيشان هم متعهدند - همين بعضي از روشنفكرها، همين بعضي از قلم به دستها، همين بعض چيزنويسها، خواهيد ديد كه همان مسائل سابق ، و باز دعاگو وثناگوي همان رژيم هستند. امروز چون اينجا بيشتر مردم به آن توجه دارند، آنها براي يك كسب اعتبار به اينجا متوجه شده اند، ولي قلوبشان اينجا نيست . فردا چنانكه يك ورقي ديگر پيش بيايد، آنها پاي آن بيرق سينه مي زنند. اينها سينه زنند! بيرق اسلام بلندبشود پايش سينه مي زنند، لكن به اسلام كار ندارند. بيرق كفر هم باز بلند بشود پايش سينه مي زنند براي استفاده . امروز اگر امريكا غلبه پيدا كند، آنها سينه براي امريكا مي زنند. الان كه من اينجا ايستاده ام اشخاصي هستند كه روابط با امريكا دارند. روابط دارند با كساني كه با امريكا روابط دارند. اينها سينه زنند. پاي هر علمي سينه مي زنند. به نظرشان فرقي نيست مابين علم اسلام يا علم كفر. آن كسبش را مي خواهد بكند. او مي خواهد اسم بلند كند. اومي خواهد مردم او را به روشنفكري بشناسند. او مي خواهد مردم او را به آن چيزهايي كه پيش ملت رايج است بشناسند.
خطر فرصت طلبان و منافقان
امروز مردم متوجه به اسلامند، آنها هم به اسلام روي آورده اند. مردم انقلابي شده اند. يك دسته ديگر جوانهايشان را دادند، يك دسته ديگر اموالشان از بين رفته ،يك قشر ديگر فرياد زدند، و اينها توي خانه ها نشسته بودند. اگر كمك نمي كردند، لااقل كاري نداشتند. تماشا مي كردند ببينند كي جلو مي افتد. در خارج نشسته بودند؛ در خارج ايران . در داخل ايران نشسته بودند و نظر دوخته بودند كه ببينند كدام طايفه اي كه با هم دارند جنگ مي كنند غلبه مي كنند. هر كدام غلبه كردند بروند زير علم آنها. حالا مسلمانهاغلبه كردند، آمده اند زير بيرق مسلمان ها. لكن شيطنتشان را دست برنمي دارند. زير[پرده توطئه مي كنند] در ظاهر فرياد مي كنند و اسلام را ترويج مي كنند و رژيم سابق را"طاغوت " مي گويند و رژيم فعلي را "جمهوري اسلامي " مي گويند. لكن در زير پرده مخالفت مي كنند با اسلام . مخالفت مي كنند با جمهوري اسلامي . اگر امروز كارتر پيش بيايد، اينها سينه زن براي كارترند، حالا هم در زير دارند سينه مي زنند برايش . الان هم روابط با امريكا، هم مستقيم هست هم مع الواسطه . هر كس پيش بيايد آن طوري است .منافقين اين طورند. اصلا اين صفت منافقين است . در زمان رسول الله هم آن گرفتاريي كه اسلام براي منافقين داشت و از دست منافقين داشت ، از دست كفار نداشت . كفار ايستاده بودند در مقابل هم و جنگ هم مي كردند و تو سر هم مي زدند و پيش مي بردند و يا عقب مي نشستند. لكن با منافقين چه بكنند؟ منافقي كه آمده و مي گويد من براي اسلام هستم واسلام آوردم ؟ و مثل اسلام ابوسفيان و دارودسته او، با او چه بكنند؟ اين كه دارد مي گويدمن مسلمانم ، با مسلمان كه نمي شود كاري كرد، اين كه ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم مي خواند و جماعت هم مي خواند و پاي منبر رسول الله هم مي نشيند و اشك هم مي ريزد، با اين كه نمي شود كاري كرد. امروز هم مسلمانها مبتلاي به دسته اي از منافقينهستند كه كار اين مسلمانها با اين منافقين مشكلتر است ، تا كارشان با محمدرضا.محمدرضا ايستاده بود و مي زد و مي كشت . و تكليف ملت با او معلوم بود. ملت مي رفت به جنگش . اما يك دسته اي كه در ظاهر اظهار اسلام مي كنند، در ظاهر براي اسلام دعوت مي كنند، در ظاهر حرف اسلام مي زنند، قلمهايشان و قدمهايشان براي اسلام است ، لكن زير پرده با اسلام مخالف اند. مخالفت با اسلام مي كنند در زير پرده . با اينهابايد چه بكنيم ؟ كار با اينها بسيار مشكل است . و حل مسئله منافقين [دشوار است ] پيغمبراكرم هم نمي توانست حل بكند. حضرت امير هم گرفتار اينها بود و حلش نمي شد بكني .حلش مشكل است .
مقدس نماها، روشنفكر مابها و منافقان ، مثلث تزوير و ريا
آن كه ما امروز مبتلاي به آن هستيم و آن دسته منافقيني كه اظهار اسلام مي كنند و كمراسلام را مي خواهند بشكنند. كار مسلمانها با اينها مشكل است . حل مسئله اينها بسيارمشكل است . اين غير از آني است كه "نصيري " است ، كه مطلبش معلوم است . و "هويدا"است كه مطلبش معلوم است . "هويدا" معلوم بود دشمن اسلام و مسلمين است . و "نصيري "هم معلوم بود كه مردم را چه كرده و تكليف مردم با او معلوم بود. و گرفتند آنها را و به جزاي خودشان رساندند. اما آن آدم مقدس مابي كه تسبيح هم دستش گرفته است ومي گويد به اسلام هم من خدمت مي كنم . اين مقدس ماب را چه بايد بكنيم . . . ؟ اين طايفه منافقين هم كه نمي شود با آنها كاري كرد. اسلام از صدر، از اولي كه اسلام پيدا شده تاحالا، مبتلاي به اين جمعيت هست . و حل مسئله اينها مشكلتر از هر مسئله اي است براي اسلام و مسلمين . اشخاصي كه فرياد براي اسلام مي زنند و مي زدند. و از مليت و ازاسلاميت و از اينها مي گفتند. بعد معلوم شد كه اين آقا كه اين قدر اسلام ماب است واينقدر ملي است رابطه دارد با امريكا. بعضي از اين روشنفكرهاي ما اين طوري اند؛منافق اند. اگر صاف مي ايستادند، مردانه مي ايستادند، مثل آن فرض كنيد آدمي كه مي ايستد، مي گويد كه من طرفدارم . در بين اينهايي كه كشتند، يكيشان ايستاد گفت كهنخير من طرفدار شاه هستم (2). حالا هم طرفدار شاهم . كشتندش . اين مردانه ايستاد ومردانه هم مرد. به جهنم هم رفت .
مشكل منافقين از بزرگترين مشكلات اسلام
اما آنهايي كه الان ما مبتلا به آنها هستيم كه مردانه نمي آيند به ميدان بگويند كه آقا مااسلام را نمي خواهيم . مردانه نمي آيند به ميدان و بگويند كه اسلام براي سابق بوده ، حالاديگر به درد نمي خورد! با اينها بايد ما چه بكنيم ؟ كميته امداد شما نمي تواند حل اين رابكند. شما كميته امدادتان مي تواند يك آدم مجروحي را، يك آدم ضعيفي را، يك آدم بينوايي را نجات بدهد و خداوند ان شاءالله شما را سلامت بدارد براي نجات اين طايفه . امانه كميته شما و نه ساير قشرهاي ملت مي توانند حل اين مسئله را بكنند. حل مسئله منافقين از اعظم مشكلاتي است كه براي ملت ما و براي اسلام از اول بوده . با معاويه بايد چه كردكه امام جماعت است . و براي خدا - به قول خودش - براي اسلام ، براي خودش مي خواهد هم جنگ بكند براي اسلام و هم [خدمت ] بكند و اينها! منافق است . به مردم شام حالي كرده است كه من يك آدم مسلماني هستم ، و مخالف اميرالمومنين هم كه اصلامسلمان نيست . اين كه اميرالمومنين را آنجا مي گويد مسلمان نيست . به طوري كه وقتي مي گويند به اهل شام كه علي را كشتند در محراب عبادت ، مي گويند مگر او نمازمي خواند؟ تو مسجد چه مي كرد علي ؟ با اينها بايد چه كرد؟ جز پناه به خداي تبارك وتعالي . و جز افشاگري ؟ ملت بايد افشا كند.
رسالت افشاگري بر ضد فريب كاران
اينها كه به صورت منافقين پيش آمدند و در ميدان مسلمين واقع شده اند و مي خواهندكارشكني كنند براي اسلام و مسلمين ، بايد هر چه از آنها پيدا كردند، هر پرونده اي كه ازاينها پيدا كردند اين را نشان بدهند تا معلوم بشود كه اينها جزو منافقين اند. و با آنها مبارزه كنند، تا معلوم شود، خوب با يك كاسبي كه خيلي هم آثار سجده در جبينش هست ، يايك نويسنده اي كه از اول كه وارد مي شود "بسم الله الرحمن الرحيم " در كلامش مي نويسد و بعد هم از "جمهوري اسلامي " شروع مي كند [ستايش ] كردن و [تمجيد]كردن ، تعريف كردن . لكن از زير لطمه بر اسلام وارد مي شود. با اين نمي شود الان كاري كرد. هر كاري بخواهيد بكنيد مي گويند او يك مسلمان است ؛ يك آدم حسابي است .نمي شود، اين تا افشا نشود. تا مشتش باز نشود توي مردم . اين مقدس مابي كه هر روزمي رود پشت سر فلان آقا نماز مي خواند و گاهي هم سهم امام مي دهد براي اغفال آن آقا، لكن در واقع مخالف با اين رژيم است و مي خواهد بزند اين رژيم را و از هم بشكند،مشكل است با او معارضه كردن . اين را جز افشاگري الان جور ديگر راه نداريم . راه اين است كه مطالب اينها و خيانتهاي اينها را هر كس پيدا كرد اين را بگويد كه اين طور شد.البته اعراض مسلمين محترم است و كسي حق ندارد كه همينطور بيخودي هر كس هرطوري دلش بخواهد، با هر كس دشمن است بگويد اين ساواكي است ، نمي دانم اين [وابسته ] است . اعراض مردم محترم است . مگر اينكه معلوم بشود كه اين عرض اسلام رامي خواهد ببرد. آن وقت ديگر محترم نيست .
دعوت به رعايت موازين اسلامي
با احتياط بايد عمل بشود. با ضوابط اسلامي بايد كارها عمل بشود. كميته هايي كه شمادر آن هستيد ضوابطش بايد اسلامي باشد. روي اغراض نباشد. كسي با يك كسي خوب نيست ، فرض كنيد كه از مي آيد يك چيزي مي گويد، كميته امداد هم فرض كنيد، اقدامي مي كند، اين طور نبايد باشد. بايد روي ضوابط اسلامي ، بطوري كه پيش خداي تبارك وتعالي ، روسفيد باشيم . اگر هم در اينجا به ما يك چيزي مي گويند، آنجا روسفيد باشيم . وهمينطور همه قشرهايي كه الان دارند خدمت مي كنند؛ از دادگاهها گرفته تا پاسبانها،ارتش ، ژاندارمري ، شهرباني و همه قشرهايي كه خدمت در جمهوري اسلامي مي كنند،بايد اسلامي باشند.
نمي شود يك كسي بگويد من در جمهوري اسلام دارم كار مي كنم و مع ذلك ربابخورد. اين با اسلام نمي سازد. يك كسي در جمهوري اسلامي ، پاسبان جمهوري اسلامي ظلم بكند. پاسدار جمهوري اسلامي كه بايد پاسداري از اسلام بكند، به بندگان خدا ظلم بكند. بايد خودتان را بپاييد. متوجه باشيد. همه قشرها را مي گويم . بايد متوجه باشند كه تخطي از احكام اسلام نكنند. توجه به اسلام داشته باشند. و اتكا به اسلام داشته باشند. و امروز كه ما با يك قدرت شيطاني مقابل هستيم ، و دنيا الان توجه به اينجا دارد،موج اين مخالفت شما با اين قدرت بزرگ در همه دنيا الان رفته است . بايد ما از اين مبارزه بين اسلام و كفر سرفراز بيرون بياييم . ما بر فرض اينكه شكست اقتصادي بخوريم ،شكست نظامي بخوريم ، لكن بايد سرفراز بيرون بياييم . يعني بايد مثل مجاهدين صدراسلام كه مي رفتند و مجاهده مي كردند و كشته مي شدند، ما هم بايد همينطور باشيم .خداوند ان شاءالله همه شما را حفظ كند و موفق . و من از همه شما تشكر مي كنم . و به همه شما دعا مي كنم . و خدمتگزار همه تان هستم .
پانویس :
1- تاريخ اين سخنراني در صحيفه نور 24/9/58 درج شده است . 2- مهدي رحيمي آخرين فرماندار نظامي تهران و حومه در روزهاي پاياني حكومت شاه .



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,245,420