صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - ماموريت استعماري رضاخان در سركوبي روحانيت و عشاير - توطئه انحلال ارتش - 22 دي 1359

عنوان : ماموريت استعماري رضاخان در سركوبي روحانيت و عشاير - توطئه انحلال ارتش
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 22 دي 1359
تاریخ قمری : 5 ربيع الاول 1401
مکان : تهران ، حسينيه جماران
جلد : 13

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
سركوب عشاير در راستاي چپاولگريها
اين عكسهايي كه از شهدا، از جوانهاي نيرومند ملت ما، در دست شما مردان و زنان هست ، غرورآفرين است و موجب تاثر و تاسف . من براي آنها رحمت و براي معلولين سلامت و براي شما و بازماندگان شهدا، عافيت و سلامت و صبر از خداي تبارك و تعالي خواستارم . اين مصيبتهايي كه بر شما وارد شده است ، بر همه ملت ، بر همه ما وارد است .اينها فرزندان ملت هستند و برادران ما.
اين مطلبي كه بايد عرض كنم و تنبه بدهم اين است كه اين قدرتهاي بزرگ از زماني كه رضاخان آمد به ايران و رضاخان را فرستادند براي ايران تا اين زماني كه نهضت شماملت اسلامي تحقق پيدا كرد، حسابهايي كرده بودند پيش خودشان و آن حسابهاي روي موازين دنيا و ماديت بود. و بعض حسابها را نكرده بودند؛ يعني نمي توانستند بعضي ازمطالب را توجه پيدا كنند و حساب رويش بكنند. در زمان رضاخان كوششهاي زيادي براي راه باز كردن به اين ملتها و خصوصا ايران ، و [براي ] راه باز كردن براي تحت سلطه قرار دادن ملت ما و چپاولگريهاي بيحساب ، راههاي مختلفي را داشتند. يك راه اين بودكه عشاير اين كشور را سركوب كنند، و آنها را از حال عشايري بيرون بياورند و به اصطلاح خودشان تخته قاپو كنند. (1) براي اينكه مي ديدند كه اين عشاير براي ايران يكپشتوانه است . اين عشاير مختلفي كه در ايران هست ، در همه جاي ايران عشاير هستند، درخوزستان هست ، در كردستان هست ، در كرمانشاه هست ، در فارس هست ، در سيستان وبلوچستان و آذربايجان و همه جا از اين عشاير زياد هستند. و اينها يك پشتوانه اي بودنداز براي ايران ، و آنها كوشش داشتند به اينكه عشاير را سركوب كنند، و لهذا همه عشاير راتقريبا سركوب كردند به وسيله رضاخان . و حالا ما مي فهميم كه عشاير چه نقشي دارند درايران . در عين حالي كه الان بعض عشاير ايران وارد جنگ هستند، ولي اين بعض عشايركارهاي شجاعانه مي كنند. و عشاير ديگر از قبيل عشاير بختياري ، عشاير قشقايي فارس وعشاير امثال اينها، همه اينها به اسلام وفا دارند. و داوطلب اند از براي اينكه به جبهه هابروند، و اميد است كه احتياج نباشد به اينكه همه عشاير ايران وارد جبهه ها بشوند. و ماامروز مي فهميم كه آنها به واسطه مطالعاتي كه داشتند براي عشاير چه قدرتي قائل بودند.آنها ضربه اي از تنگستاني (2)ها خورده بودند و در صدد اين بودند كه عشاير را بكلي ازبين ببرند. اين يك نقشه اي بود كه در آن وقت اينها كشيدند. چنانچه سركوبي روحانيون نيز همان طور بود. آنها از روحانيون در طول تاريخ صدماتي ديده بودند. و خصوصاانگلستان در باب قضيه قرارداد تنباكو(3) صدمه ديده بود. از اين جهت يكي از نقشه ها هم اين بود كه اين قدرت را از ملت بگيرند و اين را سركوب كنند و ملت را از آنها و آنها را ازملت جدا كنند. و مسائل ديگري كه در زمان رضاخان بود از قبيل اين منع كردن به دستجاتي كه در همه ايران در ماه محرم و صفر اين دستجات بيرون مي آمدند. اين هم قدرتي بود و آن را هم ممنوع كردند در آن وقت و امثال اينها كه زياد است . تا نوبت رسيدبه پسر خلف (4) او كه همان طور كه او جنايتكار و خائن بود اين از پدر در آن جهت جلوافتاد. و او هم آن كرد كه شما همه مي دانيد و تفصيلش را لازم نيست عرض كنم ، تا وقتي كه انقلاب شد.
حمله بيشتر دشمن به نهادهاي مفيدتر براي ملت
در وقتي كه انقلاب شد، شما ديديد كه آن سران ارتش كه فاسد بودند يا فرار كردند ياگرفتار شدند، لكن اصل ارتش كه به حسب طبيعتش وفادار به كشور و اسلام است بود. ازآن وقت شروع كردند به اينكه ارتش طاغوتي است نبايد باشد، دنبال اين مطلب تا حالاهم صحبت هست . اين ارتشي كه نشان داد در همين جنگهايي كه شده است ؛ مرتبه وفاداري خودش را و قدرت خودش را. آنها براي اينكه ديدند ارتش توجه به ملت پيداكرد و متصل به ملت شد او را هم يك خاري بر چشم خودشان حساب كردند. از اين جهت ، آن عناصري كه با آنها همدست هستند و خدمتگزار به آنها هستند، در مطالبي كه در طول اين مدت بعد از انقلاب مي گفتند همه اش راجع به اين بود كه اين قواي انتظاميه اي كه هست و اين قواي نظامي كه هست ، اينها همه طاغوتي هستند. نه ما بايدارتش داشته باشيم ، و نه ما بايد ژاندارمري داشته باشيم ، و نه ما بايد شهرباني داشته باشيم ،همه اينها بايد كنار گذاشته بشود از سر شروع كنيم . اين هم معلوم شد كه اين نقشه هم براي چه بوده . و امروز كه نقش مهمي ، بالاترين نقش را اين ارتش و اين ژاندارمري و اين شهرباني دارند، معلوم مي شود كه آنها از چه مي ترسيدند و مي خواستند چه بكنند.مي خواستند ما امروزي كه مبتلا هستيم به جنگ بين قواي بعثي كافر، ما هيچ نداشته باشيم و آنها همه چيز. و از آنها هم بيشتر راجع به پاسدارها بود كه پاسدارها هم تمام قدرت آنهاصرف اين مي شد كه پاسدار اصلا لازم نيست ، كافي است هماني كه بود. و مي خواستندكه پاسدارها را از معركه بيرون كنند. و ما ديديم كه نقش اين پاسدارها هم در جنگ چه بود. و الان بحمدالله پاسدار و پاسبان و ژاندارمري و ارتش و عشاير و ساير قواي مردمي و بسيج و همه اينها هماهنگ اند و قدرت باطل را در هم كوفته اند و خواهند كوبيد. اين نقشه ها بود كه اينها كشيده بودند، امروز هم در صدد همين نقشه ها هستند، و شما بايدغافل نباشيد از اين چيزهايي كه منتشر مي كنند. شما بايد توجه داشته باشيد كه هر گروهي كه بيشتر مورد حمله بود و اين اشخاص منحرف بيشتر به او حمله مي كردند و مي كنند؛بدانيد كه اين براي ملت مفيدتر است و براي اجانب مضرتر. اگر ديديد پاسدارها را بيشترمي كوبند، بدانيد كه آنها از پاسدار زياد مي ترسند. اگر ديديد ارتش را سركوب مي خواهند بكنند و با ملت جدا كنند، بدانيد كه از او هم مي ترسند، و همين طور. و اگرديديد كه روحانيون را مي خواهند از صحنه بيرون كنند، بدانيد كه آنها از روحانيون مي ترسند و ترسيده اند سابق هم .
غفلت دشمن از تاثير معنويت در پيروزي انقلاب
شما برادرهاي ما كه بازماندگان افتخار ايران هستيد، بازماندگان اشخاصي هستيد كه در تاريخ افتخار براي ايران اثبات كرد و ثبت كرد، و شما معلولاني كه افتخار براي ايران آفريديد، مطمئن باشيد كه در دنيا و در آخرت ، اسم شما ثبت است . شما تاريخ را عوض كرديد. ملت ما تاريخي را تاريخ ديگر كرد. جريان تاريخ را عوض كرد. آنها هم حساب همه چيز را مي كردند الا يك حساب و آن حساب معنويت . آنها از چشمهاي چپ نگاه مي كردند به دنيا كه چشم عمياست . (5) از چشم نابينا نسبت به معنويات كه چشم راست انسان است نظر مي كردند، هم چپيها و هم راستيها. آنها با آن چشم كج بين خودشان حساب عشاير را كرده بودند، حساب روحانيون را هم كرده بودند، حساب ارتش را هم بعد كرده بودند، حساب قواي نظامي و انتظامي را هم كرده بودند، حساب پاسدارها را هم كرده بودند. لكن يك حساب را نكرده بودند و آن حساب معنويت بود. آنها توجه به اين نداشتند كه ملت ، همه با هم علاقه به خدا دارند و علاقه به اسلام ؛ آن علاقه اي كه پيشقدم مي شوند به واسطه آن علاقه براي فداكاري و براي شهادت . ما هر روز مي بينيم اشخاصي كه مي آيند با من صحبت مي كنند، مصافحه مي كنند. مي بينيم كه اشخاص مي آيند و گريه مي كنند مي گويند كه براي ما دعا بكن شهيد بشويم . من دعا مي كنم كه پيروز باشند وثواب شهيد به آنها داده بشود. اين حساب را نكرده بودند، اينها تاريخ صدر اسلام را يانديده بودند يا غفلت از آن كرده اند. صدر اسلام ؛ اسلحه و مهمات غلبه نكرد بر دو تاامپراتوري به آن عرض و طول ، براي اينكه اسلحه نداشتند مسلمين . هر چند تايشان يك شتر داشتند، چندتايشان يك اسب ، شايد در همه لشكرشان چند تا اسب بود، شمشيركندي يا تيزي . آن طرف - چه امپراتوري ايران و چه امپراتوري روم - داراي همه چيزبودند. تمام ساز و برگهاي جنگي كه در آن وقت [بود] در اختيار آنها بود. مجهز به همه جهازهاي جنگي بودند. لكن فقط يك چيز را نداشتند و آن ايمان . چون ايمان نداشتندبايد در بعضي از جنگها آنها را امر مي كردند كه ببندند به هم اين ارتش خودشان را كه فرار نكنند. با زنجير اينها را به هم مي بستند - از قراري كه در تاريخ هست - و مي آوردنددر جبهه جنگ . امروز هم برادرها، شما بدانيد اين را كه مخالفين ما همه چيز دارند الاايمان . و شما ايمان داريد كه فوق همه چيز است و بحمدالله همه چيز هم داريد.
من اميد اين را دارم كه همان طوري كه در صدر اسلام ، قدرت ايمان آن امپراتوريهاي بزرگي كه بر - تقريبا - همه دنياي آن وقت سلطه داشتند و همه قدرتها دست آنها بود، و ارتش اسلام با ايمان خودش و با اعتقاد به مبداء و معاد غلبه كرد بر آنها، شماهم در عين حالي كه مقابل سلطه هاي بزرگ و قدرتهاي بزرگ ، همه ماها با حساب دنيايي ناچيز هستيم . با حساب معنويت به همه مقدم بشويد - ان شاءالله - و همه قدرتها را منع كنيداز دخالت در كشور خودتان . و ان شاءالله اين نظام فاسد بعثي را كه در حال احتضار است آن را هم به قبرستان بفرستيد. لكن توجه به اين معنا كه بايد اين ايمان را حفظ كنيد و آن وحدتي كه به تبع ايمان براي شما حاصل شده است آن را هم حفظ كنيد. ما اگر شهيدداديم زياد، معلول داديم زياد و خيلي از جوانها را از دست داديم ، لكن ايمان رابحمدالله ملت ما زن و مردش ، بزرگ و كوچكش از دست نداده است . و مطمئن به اين است كه با ايمان خودش به همه قدرتهايي كه قصد تجاوز داشته باشند غلبه خواهد كرد.خداوند همه شما را پيروز كند، و شهداي ما را به رحمت خودش واصل كند، و معلولين مارا شفاي عاجل عنايت كند، و به همه ملت ما اجر و مزد و وحدت كلمه عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- جلوگيري از كوچ سنتي عشاير، و اسكان آنها در يك منطقه . 2- واقعه تنگستاني مربوط به مبارزه مردم تنگستان عليه استعمار گران انگليسي به رهبري رئيس علي دلواري . در اين حادثه به رغم شهادت گروه زيادي از مردم شجاع ولايت تنگستان ، انگليسي ها از مقاومت مردم منطقه آگاه شدند و اززورگوييهاي بعدي آنان كاسته شد.
3- اشاره به قرارداد ننگين ناصرالدين شاه قاجار با شركت انگليسي رژي است كه امتياز توتون و تنباكوي ايران در قبال رشوه نا چيزي به مدت 50 سال به انگليس واگذارشد. اما اين قرارداد با فتواي مرحوم ميرزاي شيرازي ملغي شد.
4- محمد رضا پهلوي . 5- عميا: كور، نا بينا.



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,247,830