صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - اهميت وحدت بين نيروهاي مسلح و مردم و بيان وظيفه نيروهاي مسلح - 1 فروردين 1360

عنوان : اهميت وحدت بين نيروهاي مسلح و مردم و بيان وظيفه نيروهاي مسلح
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 1 فروردين 1360
تاریخ قمری : 14 جمادي الاول 1401
مناسبت : حلول سال نو
جلد : 14

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
در راس امور بودن وحدت نيروهاي مسلح و مردم
من متقابلا به آقايان تبريك عرض مي كنم . اميدوارم كه اين سال ، سال وحدت وپيروزي و رحمت باشد. در راس همه امور قضيه وحدتي است كه بايد بين همه نيروها وهمه ملت باشد. شما مي دانيد كه در رژيم سابق يك كار خود محمد رضا داشته است كه به من گفته اند و آن اين بود كه بين سران ارتش اختلاف مي انداخته است ، نظرش به اين بوده كه از او به او بد مي گفته ، از او به او بد مي گفت . اين كار براي اين بوده است كه خوف از خود ارتش داشته ، مي ترسيده كه مبادا اينها يك وقت با هم بشوند و كلكش را بكنند.ان شاءالله ، حالا ديگر اين حرفها نيست . شما همه بايد احساس اين مطلب را بكنيد كه يك كشوري كه همه نيروهاي تبليغاتي و نظامي و همه چيزها در همه جا - تقريبا - به ضدش قيام كردند و مشغول توطئه هستند و ما مانديم خودمان و به حسب ظاهر بعضي از كشورهاكه يك اظهار دوستي مي كنند، لكن اين ملتها - يعني ملتهاي اسلامي - و آنها هم كه رنج ديدند از حكومتهاي خودشان و ساير جاها، اين نهضت را شايد يك بارقه اميدي براي خودشان حساب بكنند. ان شاءالله ، ساير كشورها هم توجه بكنند و شايد حكومتها هم بفهمند اين مطلب را كه اگر با ملتها باشند، بهتر از اين است كه عليه ملتها با ابرقدرتها.ترتيب تقريبا حالا از سابق هم همين بوده است ، اشخاصي را آنها انتخاب مي كردند و باجهاتي آنها را سركار مي آوردند، آنها ملتهايشان را تحت فشار و تحت ظلم قرارمي دادند و منافع كشورهايشان را مي دادند به آن قدرتهاي بزرگ ، پشت به ملتهامي كردند و رو به كساني كه دشمن بودند با ملتها و با اساس اين ملتهاي اسلامي بخصوص . و اين يك اشتباهي از حكومتها بوده است كه خيال مي كردند كه اگر قدرتهاي بزرگ را به دست بياورند، بهتر از اين است كه قدرت ملت خودشان را به دست بياورند واين علاوه بر اينكه يك خيانت به ملتها بوده است ، آن كاميابي كه بايد براي يك انسان باشد و آن ارزشي كه بايد براي يك انسان باشد اينها از دست داده بودند. ارزش يك انسان به اين است كه مكتبي كه تابع آن مكتب است حفظ كند و ملتي كه او - مثلا - الان حكومت مي خواهد بكند بر اين ملت ، حفظ كند و همراه او باشد، نه اينكه يك جنايتكاري را با خودش همراه كند و ملت خودش را كه ارزش دارد براي يك حكومت از دست بدهد.
مقايسه نظام اسلامي با رژيم پهلوي
شما مقايسه كنيد بين حالاي ايران و زمان سابق ؛ محمدرضا چي داشت در ايران ، جزقلدري و يك چيزي كه تمام ملت تقريبا - الا آنهايي كه از او استفاده هاي غيرمشروع مي كردند - حتي نيروهاي خودش ، با او مخالف بودند و او در بين ملت خودش كه بايدارزشي مي داشت هيچ ارزشي نداشت . و لهذا، اگر او با قواي خودش ، آنهايي كه به او- مثلا - سرسپرده بودند، يك كاري مي خواست انجام بدهد، آنهايي كه بايد با حكومت موافق باشند، موافقت نداشتند، كارشكني هم مي كردند. شما حتما بدانيد كه اگر يك همچو جنگي كه الان براي كشور ما پيش آمده است و به مشاهده داريد مي بينيد كه همه ملت ، زن و مرد و بچه و بزرگ و همه ، روحاني غير روحاني ، همه دست به هم دادند،پشتيباني از ارتش مي كنند، اين سابقه ندارد، يك همچو چيزي در زمان محمدرضاممكن نبود. من نمي دانم شماها يادتان هست ، شايد بعضي يادتان باشد كه وقتي متفقين در اين جنگ اخير آمدند و ريختند به ايران و رضا خان آن وقت بود، با اينكه همه چيزملت خوف اين بود كه از دست برود، همه چيزش ، همه قواي خارجي ريختند به ايران ،يعني از همه دسته ها آمدند، ولي مردم شادي مي كردند براي اينكه رضا خان رفت ، تمام آن چيزها را تحمل مي كردند و شادي مي كردند كه رضا خان رفت . اول كسي كه به من گفت يك نفر بود كه توي خيابان داشتم مي رفتم مژده اين را داد كه رضا خان رفت . اين مژده اي بود براي آنها، چرا؟ براي اينكه رضا خان نيامده بود كه به ملت خدمت كند،آمده بود و ملت را در قيد و اسارت قرار داده بود و زمان محمد رضا هم همين مسائل بود.آن روزي كه محمد رضا رفت ، خوب ، شما ديديد كه خيابانها چه بساطي داشتند. و اين براي يك انسان كه بخواهد ارزش انساني داشته باشد - البته آنها كه نمي خواستند اين را -تمام ارزش انساني به اين است كه آنهايي كه اين دارد بر آنها حكومت مي كند، از اوراضي باشند و دلگير باشند از اينكه از بين رفته است . وقتي كه يكنفر آدم اينجور معامله كرده است كه همچو كه مي رود تمام خيابانها به هم مي ريزد و شادي مي كنند و گل مي پاشند، با حالا شما مقايسه كنيد، حالايي كه شما همه تان در پيش ملت برادر هستيد،همه باهميد؛ يعني ، شما آنها را به برادري پذيرفتيد، آنها هم شما را به برادري پذيرفتند.همه ملت در يك مشكلي كه براي دولت پيش مي آيد همراهي مي كنند، در يك مشكلي كه براي ارتش پيش بيايد همراهي مي كنند، همه شان با هم هستند. اين ارزش است ازبراي يك گروهي كه مي خواهند در يك مملكتي پاسداري كنند از مملكت . مع الاسف ،اصل الفاظي كه آن وقتها بود "پاسبان "، "ژاندارم "، اين الفاظ اصلا محتوا نداشت . پاسبان آنروز "پاسبان " نبود؛ اشخاصي بودند كه به مردم زور مي گفتند و چه مي كردند. ژاندارم ،ژاندارم نبود؛ اشخاصي بودند كه در راهها مردم را لخت مي كردند، به عوض دزدها! بادزدها رفيق مي شدند. همين امروز من خواندم ، در يكي از اخبار خارجي ، گفته بود كه پاسدارها ژاندارمري را اجاره مي دادند، براي اينكه آنها از مردم چيز بگيرند، اين مبلغ رابايد بدهند! سابق هم استانداري ها اين طور بود. استانداري هر استاني اجاره مي شد! فلان كس كه مي خواهد استان خراسان را بگيرد، چه قدر خراسان سعه دارد و چه قدر مي شوداز آنجا دزدي كرد و چپاول كرد، به همان نسبت بايد يك مقداريش را به صدر اعظموقت بدهد تا حكومت آنجا را به او بدهد! ديگر آنجا تيول او است . ديگر هر چه مردم شكايت كنند و هر چه او ظلم بكند اصلا سران كشور ترتيب اثر نمي دادند، اين وضع بود.حالا اين يك مقدارش است . چيزها بود كه من نمي توانم همه مسائلي را كه خود من مشاهده كرده ام براي شما حالا بگويم . اما حالا چه جوري است ؟ حالا نه آن وضع هست كه ژاندارمش بخواهد سرگردنه ها برود دزدي كند، نه آن وضع هست كه پاسدارش وپاسبانش بخواهد مردم را - مثلا - در كلانتري ها وقتي مردم بروند بترسند از اينكه برويم آيا چه خواهد شد و نه ارتش اين طوري است و نه هيچ كدام ، نه حكومتش اين طوري است . امروز هيات دولت كه آمده بودند اينجا من ديدم ، آقاي رجايي نخست وزيراست ، توي اينها اصلا - اينها جلو نشسته بودند، آن هم آنجا آن كنار - كوچكتر از اينها هم بود؛ جثه اش هم كوچكتر است . گفتم به ايشان كه شما ياد بياوريد آن نخست وزيرها وهيات دولت آن وقت را، يك مامور حكومت يك شهر وضعش يك وضعي بود كه شبيه نخست وزير آن وقت بود. يك فرمانفرمايي در آن وقت بود و وضع حركتش ،جلويش بايد چند نفر آدم باشد، عقبش چند نفر آدم باشد، در اطراف منزلش چه جورباشد. همين بساطهاي عجيب و غريب بود كه من مشاهد بودم .
اتحاد نيروها در مقابل شيطنت هاي داخلي و خارجي
در هر صورت ، اين مسائل حل شد الحمدلله در اينجا. الان ملت است و ارتش است وژاندارمري است و پاسدار است و پاسبان است و رئيس جمهور است و همه مخلوطاند به هم و همه با هم هستند. اين با همي را بايد حفظ كنيد شما. پاسدارها شما را مقابل خودشان قرار ندهند؛ شما هم خودتان را مقابل آنها قرار ندهيد. شما همه با هم برادرهستيد. چرا برادرها با هم نباشند و مقابل هم بايستند؛ دولت با - مثلا فرض كنيد - شما، شمابا دولت . همه ، اجزاي يك خانواده الان هستيد، اين خانواده را بايد حفظ كنيد. در يك خانواده آن اشخاصي كه مدير آن خانواده هستند اگر با هم اختلاف داشته باشند اين خانه را نمي شود اداره كرد، چه برسد به يك كشوري كه به اين طول و عرض است و با اين همهمخالفتهايي كه از خارج دارد مي شود و از داخل مفسدين دارند مي كنند. ما نبايد آلت دست اين گروههايي قرار بگيريم كه آمدند و مي خواهند فساد كنند در اينجا و هر كدام هم ريشه دارند به يك جايي ؛ اين يكي ريشه دارد به شوروي ، يكي ريشه دارد به امريكا.ما نبايد خودمان را دست اينها بدهيم كه اينها ما را بازي بدهند، اغفال كنند ما را. آنهاخيلي مي خواهند و در نظر دارند كه ماها را اغفال كنند.
آنهايي كه الان مسلح هستند در اين كشور و يكيشان در سر حدي كه آقايان دارند آنجافداكاري مي كنند، يكي از اين فداييهاي خلق ، يكي از اين چريكها، يكي از اين منافق ها،آنجا نيست . همه جمع شدند در اين شهرهايي كه مي شود در آن شلوغ كرد. تا بفهمند كي مي خواهد بيايد الان آنجا صحبت كند، بايد چه كرد، بساطش را درست مي كنند، تا وقتي كه او برود. او هم غافل از اين اينكه حالا مسئله اينطوريهاست برود آنجا و بريزند اينها به هم و يك آشوب درست كنند. مي دانند كه چه جوري بايد اين دسته را با آن دسته مقابل هم قرار بدهند. آنها درس نفاق را آموخته اند. ما بايد خودمان توجه كنيم به اينكه نبادازير تاثير اينها برويم و اينها ما را آلت دست كنند، براي ابرقدرتها عمل بكنند و ما آلت دست آنها باشيم ، به جان هم بيفتيم ؛ سپاه پاسدار علي حده ، براي خودش يك دفتري بازكند، مثلا ژاندارمري هم علي حده ، ارتش هم علي حده ، و همه با هم مخالف . آمال همه دشمنهاي شما اين است كه شماها با هم مخالف باشيد.
شما الحمدلله با هم موافقيد. حالا ممكن است بعضي جوانها متوجه به مسائل نباشند؛اما اشخاص صحيح متوجه اند به مسائل . اين مملكت ما آسيب ديگر نخواهد ديد اگر اين ملت به همين جور كه هست پشت سر شما باشد؛ به همين طوري كه الان مي بينيد پشت سر شما باشند. و شما هم خودتان را خدمتگزار ملت حساب كنيد؛ اين طور نباشد كه هركس خيال كند حالا من كه يك قدرتي دستم آمده است بايد اين اشخاصي كه زير دست است بكوبم . اين مسائلي بوده كه سابق بوده است ؛ در حكومتهاي سابق بوده . حالا هم دربعضي از كشورها، يا بسياري از كشورها هست اين مسائل . اگر ما بخواهيم يك رژيم اسلامي انساني داشته باشيم و براي خودمان ارزش قائل بشويم ، بايد همه اينهايي كهدست اندركار هستند و همه ملت ، يك مقصد داشته باشند و آن مقصد اين است كه [خدمت بكنيم به ] اين كشوري كه الان جنگزده است و در سالهاي طولاني غارت زده شده بود و در طول رژيم شاهنشاهي تحت فشار ظلم بوده . و همان سلاطيني كه "جنت مكان " بهشان مي گفتند همان سلاطين جنايتشان كمتر از ديگران نبوده ، همانهايي كه - مثلا - بعضيشان خيلي خوش اسم اند به آنها "عادل " مي گفتند، وقتي تاريخشان راملاحظه بكنيد از جنايتكارها بودند، اسمشان را عادل مي گذاشتند.
وظيفه نيروهاي مسلح در زدودن تلخيهاي گذشته
يك نكته ديگر اين است كه يك ذائقه تلخي از زمان سابق ناچار مانده است ؛ اينهامي ديدند كه در كلانتري وقتي مي خواهند وارد بشوند، بايد با چه زحمت [بروند] وكلانتري كه بايد پناه مردم باشد، بايد [مانع ] ظلم و جور و اين طور چيزها نسبت به مردم باشد، در آن وقت اين طور بود كه يك كسي اگر گرفتار مي شد و مي خواست برود به كلانتري ، عزا مي گرفت كه حالا برود آنجا چه خواهد شد! اينها ذائقه ملت را تلخ كرده است .
و شما بايد جديت كنيد به اينكه اين ذائقه تلخ را مبدل كنيد به يك ذائقه شيرين . الان دست شماست كه مي توانيد اين كار را بكنيد. مردم همه حاضرند، طبقه ميليوني مردم خيلي مردم خوبي هستند، اينها حاضرند براي همه مسائل . اگر قوايي كه در راس هستنددستشان را دراز كنند به سوي مردم ، همه مردم حاضرند برايشان . پشت نكنند به مردم ،رويشان به مردم باشد، پشتشان به ابرقدرتها. قدرت شما بايد از خود مردم باشد. آنهانمي توانند به شما قدرت بدهند. شما بايد خودتان قدرتمند بشويد. اگر آنها مي توانستند،محمد رضا را حفظش مي كردند، همه مي خواستند حفظ بكنند، نتوانستند حفظ بكنند.
در هر صورت ، بايد امروز همه قواي مسلح كه هستند، همه با هم ، دست به هم بدهندو همه ذائقه تلخي كه از رژيم سابق در ذايقه مردم آن طور تلخ بود اين را شيرينش كنند به رفتار خوش ، به كردار خوش ، به اينكه مردم احساس بكنند كه من حالا كه توي خانههستم ، پاسدارها، پاسبانها، از من حفاظت دارند مي كنند نه اينكه بترسد كه خود آنها نبايدبيايند خانه مرا غارت كنند! سابق اين وضع بود، حالا بايد اين طور باشد كه احساس اطمينان بكنند مردم به اين قوايي كه هست . احساس بكنند آنهايي كه در مرزها هستنددارند اينها را حفظ مي كنند، حالا اين احساس هست . البته يك دسته اي افتاده اند توي همان طبقات ، آنجا هم دارند فساد مي كنند، لكن بايد ما توجه داشته باشيم كه به مردم اطمينان بدهيم ، اطمينان خاطر بدهيم . مردم صبح وقتي از خانه بيرون مي آيند بفهمند كه نه ، اينها همه چيزشان محفوظ است ؛ هم ديانتشان محفوظ است و هم دنيايشان محفوظاست و هم بازارشان محفوظ است . اين طور نباشد كه وقتي كه مي آيند با دلهره بيرون بيايند. شما مي دانيد و من مي دانم كه آنوقت وقتي ما از منزل مي خواستيم برويم بيرون ،چون ما معمم هم بوديم ديگر بدتر، گناه زياد بود. از منزل هم كه مي خواستيم برويم يك جايي ، در يك پناهي بنشينيم با هم يك قدري درد دل كنيم ، وقتي مي خواستيم برويم ،بايد يك وقتي برويم كه نبادا گرفتار بشويم بين راه . ما گاهي مي رفتيم در يك جا و ازصبح تا شب در همان جا مي مانديم . گاهي وقتها من يك مباحثه كه داشتم ، يك عده اي بودند، يك روز من آمدم ديدم يك نفر است . گفت كه همه شان فرار كردند توي باغها!از ترس اينها كه مي آمدند تو مدرسه ها مي گرديدند هر كه بود مي بردند، احساس تزلزل وخوف و همه چيز، در ايشان بود. الان شما بايد كاري بكنيد كه تمام اينها برگردد به يك حال طمانينه ، به يك حال آرامش . وقتي كشوري آرامش داشته باشد، از حيث قلبش مطمئن باشد. كه ارتشش آنجا كه او دارد زندگي مي كند براي حفاظت اوست وژاندارمريش هم در راهها مي خواهد حفاظت كند. و پاسبانش و پاسدارش هم در شهردارد حفاظت مي كند از او، اين آرامش خاطري پيدا مي شود و اين آرامش خاطر از همه نعمتها بالاتر است . اين اطمينان از همه نعمتها بالاتر است . انسان ممكن است كه صد تاپارك داشته باشد، لكن اطمينان خاطر نداشته باشد. شما خيال مي كنيد كه الان اين رئيس جمهوري امريكا خيلي اطمينان خاطر دارد؟ دلهره ندارد؟ او در مقابل خودش يك قدرت ديگر مي بيند، نمي تواند او را ببيند و الان تمام كوشش او صرف اين است كهيك كاري بكنيم كه بر آنها غلبه بكنيم . خوف و دلهره دارد. شماها كمتر از آنها دلهره داريد. و آنهايي كه درويش مسلك اند و - عرض مي كنم كه - گوشه نشين اند از شما كمتردلهره دارند. شماها بايد كاري بكنيد كه مردم دلهره نداشته باشند، مردم خوف نداشته باشند كه آيا ما حالا از خانه كه بيرون آمديم پاسدارها چه خواهند كرد با ما، پاسبانها چه خواهند كرد، توي خانه كه هستيم چه خواهد شد. اطمينان به مردم بدهيد، وقتي اطمينان به مردم داديد، هم دنياي شما اداره مي شود و هم آخرت شما اداره مي شود.
من اميدوارم كه اين سال ، سال وحدت و سال اطمينان بخشيدن به مردم و سال پيروزي باشد. ان شاءالله ، همه پيروز باشيد.
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,242,064