صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - رسالت و نقش صدا و سيما - شكسته شدن قدرت پوشالي ابرقدرتها در جهان - صبح 9 اسفند 1362

عنوان : رسالت و نقش صدا و سيما - شكسته شدن قدرت پوشالي ابرقدرتها در جهان
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 9 اسفند 1362
تاریخ قمری : 25 جمادي الاول 1404
مکان : تهران ، جماران
جلد : 18

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اهميت نقش صدا و سيما در نظام اسلامي
من از دوستان محترمي كه در اين مجلس حاضر هستند تشكر مي كنم و اميدوارم كه همه موفق بشوند به اينكه موافق رضاي خدا عمل كنند. همان طوري كه شما گفتيد اين دستگاه تبليغاتي در زمان سابق به طوري فاسد بود كه تبديلش را به يك وضع سالم ،مجاهدات زياد لازم دارد و من از مجاهداتي كه در اين راه كردند آقايان و بحمدالله بسيار هم عمل شده است تشكر مي كنم . لكن ما نبايد اكتفا كنيم به آن چيزي كه داريم ،بايد كوشش كنيم به اينكه آن چيزهايي كه نداريم تحصيل كنيم . ما نبايد تحت تاثير هيچ قدرتي واقع بشويم ، و تحت تاثير هيچ تبليغاتي در عالم واقع بشويم . ما بايد در همه امورمستقل باشيم و خودمان كار كنيم ، توقع نداشته باشيم كه خارج براي ما كار بكنند.خارجيها همه الان در صددند كه كارشكني بكنند، براي ما كار نمي كنند. سابق هم همين طور بوده است . منتها به صورت اينكه براي ايران مي خواهند كار بكنند، ايران را به دام كشيدند و آن كردند كه همه ديديد.
اين دستگاه صدا و سيما امروز وضعي دارد كه مسئوليت شما آقايان را خيلي زيادمي كند. سابق تبليغات عبارت از اين بود كه اهل منبر يا علما در همان محل محدودي كه داشتند، در مسجدي كه داشتند مي رفتند و براي يك چند نفري يا يك عده اي صحبت مي كردند و ارشاد مي كردند. امروز اين دستگاه در همه كشور پهن شده است و از راديوگمان ندارم كه قشري باشند كه محروم باشند. همه گوش مي كنند، حتي آنهايي كه درصحرا دارند زراعت مي كنند، راديو هم گوش مي كنند و سيما راهم همان طوري كه گفتيدتوسعه اش زياد شده است و علاوه بر اين ، اين دستگاه خصوصا راديو در خارج از كشوربسيار گسترده است . بنا عليه مي تواند اين دستگاه با اندك انحرافي ميليونها مردم رامنحرف كند و با اندك اشتباهي ميليونها مردم را به اشتباه بيندازد، و مي تواند كه چنانچه ان شاءالله صددرصد در راه ارشاد و در راه اسلام شد، ميليونها جمعيت را، صدها ميليون جمعيت را هدايت كند.
بنابراين ، يك دستگاهي است اين كه نبايد ما اين را كم بشمريم . دستگاهي است كه باصحت او بسياري از مردم در داخل و خارج صحيح مي شوند و با فساد او فاسد مي شوند.از آن طرف مسئوليت بسيار است و از آن طرف كه راه ارشاد است ، ارزش زياد است .همان طوري كه ارزش دارد اين دستگاه براي اسلام و جمهوري اسلامي ، اسلام از اين مي خواهد كه بهره برداري زياد در راه اسلام بشود، تبليغات زياد در راه اسلام بشود.صداي جمهوري اسلامي كه تقريبا به اكثر كشورها، به بسياري از كشورها مي رسد، اين صدا بايد يك صدايي باشد كه مردم را ارشاد كند و اسلام را معرفي كند. امروز دارند همه گروه هايي كه در خارج هستند، چه تبليغات راديو و تلويزيونشان و چه تبليغات از راه مطبوعاتشان دارند با اسلام معارضه مي كنند. مسئله ، مسئله ايران نيست . اگر تنها مسئله ايران بود چندان اهميت نداشت ، اما مقابله با اسلام است . نه مقابله با ايران است . منتهااينها چون فهميدند كه آن چيزي كه در ايران واقع شده است ، آن اين است كه اسلام را به آن طوري كه هست - نه به آن طوري كه غربيها معرفي مي كردند، حالا هم باز منحرفين معرفي مي كنند - اسلام را آن طوري كه هست معرفي كنند، آن طوري كه هست پياده كنند، آن طوري كه هست به خارج ارائه بدهند اين يك خطر بسيار عظيمي است براي قدرتهاي بزرگ . چنانچه ملاحظه مي كنيد كه با تصريح مي گويند كه اسلام يك خطري است و صحيح هم مي گويند. نسبت به اشخاص فاسد خطر دارد اسلام ، نسبت به چپاولگرها، نسبت به دزدها، نسبت به زورگوها اسلام خطر است . اما اسلام مي خواهد كه اين طور مسائل در دنيا نباشد. اسلام مي خواهد كه همه در آرامش باشند، همه در صلاحباشند. و ما كه مي گوييم اسلام را ما مي خواهيم صادر كنيم ، معنايش اين نيست كه ما سوارطياره بشويم و بريزيم به ممالك ديگر. يك همچو چيزي نه ما گفتيم و نه ما مي توانيم . اماآنكه ما مي توانيم اين است كه به وسيله دستگاههايي كه داريم ، به وسيله همين صدا وسيما، به وسيله مطبوعات ، به وسيله گروه هايي كه در خارج مي روند، اسلام را آن طوري كه هست معرفي كنيم . اگر آن طوري كه هست معرفي بشود، مورد قبول همه خواهد شد.بشر به فطرتش يك فطرت سالم است ، اگر يك چيزي را القا بكنند، روي فطرت سالم خودش قبول مي كند و قدرتمندها از همين معنا مي ترسند. بنابراين ما يك وظيفه بسياربزرگ بر عهده داريم . نه ما تنها، همه مسلمانها و نه شما تنها، همه قشرهايي كه در ايران ودر خارج ايران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظيفه بزرگي داريم و آن اينكه اسلام راآن طوري كه هست ، آن طوري كه خداي تبارك و تعالي فرموده است ، آن طوري كه درروايات و در قرآن ما هست ، آن طور به مردم ارائه بدهيم و به دنيا ارائه بدهيم ، و همين خودش از هزارها توپ و تانك بيشتر مي تواند موثر باشد. آن چيزي كه با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را بر مي گرداند. و اين كار، اين هنر از اسلام مي آيد و اين هنر از احكام اسلام مي آيد، نه با يك توپ و تانك بخواهد كار بكند، او نمي تواند كاري بكند و شمامي بينيد كه با اينكه قدرتهاي بزرگ داراي آن قدرتها هستند هر روز در دنيا دارندشكست مي خوردند.
شكسته شدن ابهت و اقتدار قدرتها در جهان
شما وضع امريكا را در سابق با حالا مقايسه كنيد. وضع انگلستان را در سابق با حالاملاحظه كنيد، و همين طور ساير قدرتها را. در سابق امريكا نسبت به ايران و نسبت به سايركشورهاي اسلامي به خيال خودش يك آقايي بود كه با يك كلمه كارها را اصلاح مي كرد. آن طور بود كه اگر مثلا فرض كنيد شاه يك كشوري ، رئيس جمهور يك كشوراسلامي مي خواست برود در امريكا، بايد مدتها زحمت بكشد تا اجازه به او بدهند، وقتي هم مي رفت مدتها زحمت بكشد كه پيش رئيس جمهور برود. وضع اين طور بود، با يك كلمه كارها را اصلاح مي كردند. امروز وضع امريكا اين طور شده است كه از لبنان با اينكهلبنان در دست اوست بسياري اش ، با اينكه رئيس جمهورش (1) با اوست ، با اينكه بسياري از جبهه هايش با او هستند، همين مسلمان هاي معدود كاري كردند كه از لبنان فرار كرده ،منتها اسمش را گذاشته است كه ما جابجا شديم ، جابجايي اسمش را گذاشته ! ! اين فراراست ، چرا اسمش را درست نمي گوييد؟ و فرار كرده و دنبال فرارش از خارج توپ به روي مردم بسته است . اين از شدت عجز كشور است كه برود خارج و از خارج توپش راسوار كند به مردم ، موشكش را بفرستد طرف مردم . اين كمال عجز است از براي او، لكن اينها با اينكه ادراك اين مطلب را كردند به روي خودشان نمي آورند، باز هم آن حرفهاي زمان سابق را مي زند. رئيس جمهور امريكا گفت ما اجازه نمي دهيم كه تنگه هرمز بسته بشود. اين خيال مي كند حالا هم سابق است كه اجازه مي خواهد، اجازه ايشان تاثير دارد! حالا اين مردم لبنان اند كه اجازه ندادند شما در آنجا باشيد، و اين مردم ايران اند كه اجازه ندادند كه شما در اينجا باشيد. و اين مردم ايران اند كه بايد به شما اجازه بدهند. و عمده اشتباه آنها، اگر اشتباه كرده باشند، عمده اين است كه نمي دانند كه با كي مقابل اند. آن وقتي كه با دولتها مقابل بودند، ملتها كاري نداشتند با دولتها، كارهايشان رابه دست دولتها انجام مي دادند. دولتها هم نوكر آنها بودند - حالا هم در بسياري جاهاهمين كار را مي كنند - براي اينكه ، دولتها نوكر هستند، ملتها هم كار ندارند. آنجايي كه مواجه با ملت هستند آنجا شكست مي خورد. لبنان با اينكه ملتش يك مقداري اش درميدان است ، مابقي اش طرفدار امريكاست و يا كاري ندارد، آن طور كرده امريكا را كه باهمه چيزهايي كه هي مي گفت ما مي مانيم در اينجا، مكرر اين معنا را بزرگانشان مي گفتند،رئيس جمهورشان مي گفتند كه ما ماندني هستيم در امريكا، حالا مي بينند كه فرار كردند،مي گويند ما جابجا شديم . ايران غير لبنان است . ايران دولتش ، ملتش ، تمام اقشارش با هم هستند. آنجا با هم نيستند، آنجا دولتشان مخالف است با ملت . ايران تمام اقشارش با هم موافق اند، با هم هستند، با يك همچو ملتي تواند هيچ قدرتي مقابله كند. ملتها ايستاده اند، مثل ايران ايستاده اند و در راه اسلام دارند از همه چيزشان مي گذرند. يك ملتي كه از همه چيزش در راه اسلام دارد مي گذرد و جوانانش هر روز دارند در راه اسلام فداكاري مي كنند، اين را نمي شود يك دولتي بيايد به او زور بگويد يا فشار به او بياورد.
ظلم ناپذيري مظلومان و مستضعفان جهان
امروز وضع ، غير آن وقت است . آن اشتباهات را بايد از مغزهاشان بيرون كنند. اشتباه اينكه وضع حالاي دنيا با سابق يك طور است ، اشتباه اينكه مقابله با ملتها مثل مقابله بادولتهاست ، اينها از اشتباهاتي است كه اينها دارند، يا مي فهمند نمي خواهند به روي خودشان بياورند. از اين جهت نه شوروي ، نه امريكا، نه ساير قدرتها با ملتها نمي توانندمقابله كنند. آنها مي توانند با دولتها، و همين طور هم كردند. از اول هم بنابر همين بود كه اينها دولتها را تحت سلطه خودشان قرار مي دادند، نوكر خودشان قرار مي دادند، به وسيله آنها هر كاري مي خواستند مي كردند. اما امروز وضع تغيير كرده ، دنيا امروز بيدار شده است . دنيا از امريكاي لاتين گرفته تا كشور شوروي ، امريكاي مركزي و همه جا، تمام دنيا، مظلومين دنيا بيدار شده اند. مظلومين دنيا نمي پذيرند از آنها آن چيزهايي را كه درسابق مي پذيرفتند. امروز قدرتها بايد گوش كنند به حرف ملتها. نمي فهمند اين را كه نبايدبنشينند بگويند كه ما اجازه مي دهيم يا اجازه نمي دهيم . اين اجازه مي دهيم و اجازه دهيم مال آن وقتها بود، نه مال حالا. و اينكه ما فلان جا را چه مي كنيم ، حمله نظامي مي كنيم ،خوب ، شما حمله نظاميتان را كرديد و ديديد چه شد. شوروي هم حمله نظامي اش راكرده و دارد مي كند و مي بيند كه چه مي شود. با اينكه در آنجا، افغانستان هم يك دسته هستند كه با اينها مقابله مي كنند و الان فشل كردند آنها را. اينها بايد تجديد كنند نظرخودشان را، بايد بفهمند اين معنا را كه امروز غير سابق است و ملتها غير دولتها هستند.
بنابراين ، ما بايد اين مطلب را به مردم دنيا بفهمانيم كه هر كسي نمي داند، بداند كه امروز وضع غير سابق است . و مظلومين بايد برخيزند از جا، و مظلومين بايد داد خودشان را از ستمكاران بگيرند. و اين يك مطلب شدني است . و مسلمين بايد با هم باشند، ومع الاسف باز بسياري از سران مسلمين كارشكني مي كنند. مسلمين با هم باشند، اگرمسلمين با هم باشند، يك قدرتي را تشكيل مي دهند كه هيچ يك از اين قدرتها مثل آن قدرت نيست . براي اينكه ، يك ميليارد جمعيت ايماندار غير يك ميليارد جمعيت بي ايمان است ، غير صد ميليارد جمعيت بي ايمان است . شما ملاحظه كرديد كه يك جمعيت كمي در ايران و هيچ وسائل نداشت ، لكن ايمان داشت ، چه معجزه اي در دنيا ايجاد كرده و دنيا الان چطور تحت تاثير ايران واقع شده است . بنابراين ، ما بايد توجه بكنيم ، شمايي كه دستگاه تبليغات در دستتان است ، آنهايي كه مي خواهند صحبت كنند براي مردم ،گروههايي كه در خارج مي روند، بايد معرفي كنند اسلام را كه اسلام اين است وان شاءالله مورد قبول مي شود.
مردم ، تعيين كننده سرنوشت انتخابات
از اموري كه لازم است امروز تذكر بدهم شايد بعد دير بشود، قضيه انتخابات است .همان طوري كه مكرر من عرض كرده ام و سايرين هم گفته اند، انتخابات در انحصار هيچ كس نيست ، نه در انحصار روحانيين است ، نه در انحصار احزاب است ، نه در انحصارگروههاست . انتخابات مال همه مردم است . مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است . و انتخابات براي تاثير سرنوشت شما ملت است . از قراري كه من شنيده ام دردانشگاه بعض از اشخاص رفته اند گفته اند كه دخالت در انتخابات ، دخالت در سياست است و اين حق مجتهدين است . تا حالا مي گفتند كه مجتهدين در سياست نبايد دخالت بكنند، اين منافي با حق مجتهدين است ، آنجا شكست خورده اند حالا عكسش را دارندمي گويند. اين هم روي همين زمينه است ، اينكه مي گويند انتخابات از امور سياسي است و امور سياسي هم حق مجتهدين است هر دويش غلط است . انتخابات سرنوشت يك ملت را دارد تعيين مي كند. انتخابات بر فرض اينكه سياسي باشد و هست هم ، اين داردسرنوشت همه ملت را تعيين مي كند، يعني آحاد ملت سرنوشت زندگيشان در دنيا وآخرت منوط به اين انتخابات است . اين اين طور نيست كه انتخابات را بايد چند تا مجتهدعمل كنند. اين معني دارد كه مثلا يك دويست تا مجتهد در قم داشتيم و يك صد تامجتهد در جاهاي ديگر داشتيم ، اينها همه بيايند انتخاب كنند، ديگر مردم بروند كنار؟! اين يك توطئه اي است كه مي خواهند همان طوري كه در صدها سال توطئه شان اين بودكه بايد روحانيون و مذهب از سياست جدا باشد و استفاده هاي زياد كردند و ما ضررهاي زياد از اين برديم ، الان هم گرفتار ضررهاي او هستيم . حالا ديدند آن شكست خورد،يك نقشه ديگر كشيدند، و آن اين است كه انتخابات حق مجتهدين است ، انتخابات يادخالت در سياست حق مجتهدين است . دانشگاهيها بدانند اين را كه همان طوري كه يك مجتهد در سرنوشت خودش بايد دخالت كند، يك دانشجوي جوان هم بايد درسرنوشت خودش دخالت كند. فرق مابين دانشگاهي و دانشجو و مثلا مدرسه اي و اينهانيست ، همه شان با هم هستند. اينكه در دانشگاه رفتند و يك همچو مطلبي را گفتند، اين يك توطئه اي است براي اينكه شما جوانها را مايوس كنند.
ترفند جديد دشمن در جهت مايوس كردن ملت
بيدار باشيد! توجه كنيد! اينها با توطئه هايشان مي خواهند كار را انجام بدهند،نمي توانند با دخالت نظامي كار بكنند، اينها مي خواهند با شيطنتهايشان كار خودشان راانجام بدهند. آن وقت شيطنت اين بود كه سياست از مذهب خارج است و بسيار ضرر به ما زدند و ما بسيار ضرر خورديم و آنها هم بسيار نفع بردند. اين مطلب شكست خورده .حالا مي گويند كه سياست حق مجتهدين است يعني ، در امور سياسي در ايران پانصد نفردخالت كنند، باقيشان بروند سراغ كارشان . يعني مردم بروند سراغ كارشان ، هيچ كار به مسائل اجتماعي نداشته باشند، و چند نفر پيرمرد ملا بيايند دخالت بكنند. اين از آن توطئه سابق بدتر است براي ايران . براي اينكه ، آن يك عده از علما را كنار مي گذاشت ، منتها به واسطه آنها هم يك قشر زيادي كنار گذاشته مي شوند، اين تمام ملت را مي خواهد كناربگذارد. يعني نه اينكه اين مي خواهد مجتهد را داخل كند، اين مي خواهد مجتهد را بادست همين ملت از بين ببرد. بايد دانشگاهيها متوجه باشند كه اگر چنانچه افرادي دردانشگاه هستند كه شيطنت دارند مي كنند، اينها را بايد توجه كنند كه گول اينها را نخورند.خودشان دخالت در امور انتخابات بكنند. انتخابات سرنوشت حتي شمايي كه در آنجاهستيد را تعيين مي كند. يك امري كه سرنوشت آحاد ملت در دست اوست ، وظيفه آحادملت است كه در آن دخالت كند، مربوط به يك قشري ، دون قشري نيست ، همه بايد دراين دخالت بكنند. و اين شيطنتهايي كه الان دارند مي كنند، به طوري كه به من گفته اندبراي مايوس كردن بعضي از جوانهاي ماست . اين شيطنت را خنثي كنيد و فعال واردبشويد در انتخابات . مي خواهيد خودتان كساني را تعيين كنيد و انتخاب بكنيد،مي خواهيد ببينيد هر قشري كه مي پسنديد حرفهاي آنها را و كانديداي آنها را. شما هم باآنها باشيد. در هر صورت ما بايد از كيد اين خائنين هيچ وقت غافل نشويم . اينها دائمامشغول نقشه كشي هستند و دائما مشغول توطئه هستند براي اينكه ، آن سيلي اي كه ازاسلام خورده اند اينها، به اين زودي جبران پذير نيست . اينها مي خواهند و مي دانند كه بازور نمي شود اين كار را انجام داد. اگر هم يك وقتي مي گويند كه ما با زور و نظامي مي كنيم ، اين بيخود مي گويند. خودشان هم مي فهمند كه بيخود مي گويند. آنها اگربخواهند كاري بكنند همين از ناحيه خود مردم ، از ناحيه دانشگاه ، از ناحيه بازار، از ناحيه كارگرها، از ناحيه كارخانه ها، از اين جاها مي خواهند صدمه بزنند. و شما اگر بخواهيدبراي خدا باشد يا براي ملتتان باشد يا براي زندگي خودتان باشد، بخواهيد كه اسير نباشيدبايد همه توجه كنيد و گول اين حرفها را نخوريد و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بكنيد. و من اميدوارم كه ان شاءالله همه موفق بشويد. و اميدوارم كه با سلامت و سعادت به كار خودتان ادامه بدهيد كه كار بسيار عظيمي است و كار بسيار پراهميتي است .
ادعاي دروغين صدام در صلح طلبي
و شما مي بينيد كه الان تبليغات در دنيا همه كارها را دارد انجام مي دهد. شما ملاحظه مي كنيد كه صدام آن طور بيچاره شده است ، تبليغاتش آن طور است ، تبليغات ديگران نسبت به او آن طور است . آن بيچاره آن طور مفلوك شده ، دورافتاده به اين طرف و آن طرف قرض مي كند. دور افتاده به اين ور و آن ور استدعا مي كند كه بياييد ما را صلح بدهيد. و دروغ هم مي گويد، نمي خواهد صلح بكند، مي خواهد اغفال كند. از آن طرف مستاصل شده ، از آن طرف رسانه هاي گروهي همه جا مي گويند ايران اين جور گفت وعراق آن طور گفت . او را با آب و تاب نقل مي كنند، اين هم يك كلمه نقل مي كنند، واخيرا مي گويند كه خير. حالا ديگر كار به جاهاي مهم رسيده و ممكن است امريكا واردبشود و ممكن است چه بشود. اينها همه حرف است . صدام رفتني است ، و نه امريكامي تواند نگهش دارد و نه ديگران . و من اميدوارم كه ان شاءالله اين غده سرطاني در بلادمسلمين و آن غده سرطاني در آن طرف بلاد مسلمين كه آنجا اسرائيل است و اينجاحزب بعث است ، ان شاءالله خداوند ريشه اين را بكند و ملت عراق خودشان سرنوشت خودشان را به دست خودشان انجام بدهند، و ملت ايران هم ان شاءالله با قدرت به پيش بروند.
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- اشاره به امين جميل ، رئيس جمهور لبنان كه رهبر فالانژها و مهره امريكا بود.



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,247,830