عنوان : سلطنت مساوي با ديكتاتوري
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 24 مهر 1357
تاریخ قمری : 13 ذي القعده 1398
جلد : 4
متن :
[بسم الله الرحمن الرحيم ]
عجز و ناتواني شاه و امريكا از آرام كردن اوضاع
لكن منزل ما منزلي است كه آقايان همه مي ايستند؛ ايستاده اند . . . و اينجا جاي پذيرايي نيست . من از آقايان معذرت مي خواهم . منزل خودتان است اينجا. من اميدوارم كه شمادر هر جا باشيد، يك افراد مفيدي براي جامعه خودتان باشيد؛ و جوامع ما احتياج دارد به يك رجالي هم ، از اول اينكه قصد حكومت مي كند تا آنجايي كه ادارات و مهمتر از اينهاهست ؛ و الان [با] بسياري نابساماني ، ايران ادامه حيات مي دهد، و امريكا از عهده اينكه اداره كند مملكت را، برنمي آيد و شاه هم مملكت را عاجز از اين است كه آرام كند.مردم را هر قوه اي بيايد هم عاجز است [كه آرام كند]. اگر تقبل كند كه يك نظامي هم براي ايران باشد يا مثلا كودتاي نظامي هم بشود، يك نظامي سفاك سر كار بيايد، بازنمي تواند اين وضع ايران را آرام بكند. با سرنيزه نمي شود يك ملتي را - با سرنيزه -خاموش كنند و بگويند كه شما بايد در حال اختناق تا آخر باشيد. اين موقتي مي شود؛ امادائمي نمي شود.
ملت ، مخالف با اصل سلطنت
و اين حال اختناقي كه الان پنجاه سال در ايران حكومت كرده است ديگر امد(1) آن سر آمده است به حسب ظاهر؛ براي اينكه ملت ما ديگر آن ملت بيست سال پيش از اين نيست . ملت ما الان يك ملت بيداري است كه همه قشرهايش قيام كرده اند به ضدسلطنت اين خاندان و اصل سلطنت ؛ اصل سلطنت هم از اول يك چيز مهمل بود، از اول معنا نداشته است ، كه سلطنت مساوق (2) با استبداد و قلدري و ديكتاتوري است ؛ و اين ممالك كوچك ، اين ممالك بزرگ هم ، همين طورهاست . آنهايي كه سلطنتي بوده اند،چنانچه هر جايش را نگاه كنيد . . . زيادش همين قلدريها و همين ديكتاتوريها هست . اين اختصاص به ايران و سلاطين ايران ندارد. سلاطين و تزار روسيه و اينها، بدتر از اينهابوده اند.
مدعيان عدالت و دموكراسي
حالا هم كه ممالك خارج باز به صورت جمهوري ، بسياري شان درآمده اند، باز هم همان مسائل به يك صورت ديگري هست . منتها خيال نكنيد كه يك مملكتي الان روي موازين عدالت اجرا بشود؛ خير. مثلا مملكت امريكا را كه ملاحظه مي كنيد كه از ممالكي است كه بزرگ است و به طور جمهوري اداره مي شود و اعلاميه حقوق بشر را امضا كرده است و داد مي زند از آن حقوق بشر و آزادي مردم و اينها، آنجا هم اينطور نيست كه يك آزادي به طور صحيح ، يك عدالت به طور صحيح باشد؛ منتها رئيس جمهور در آنجا درخود مملكت خودشان ، خيلي زياد اجراي قوه نمي كند؛ در ممالك ما اجراي ديكتاتوري مي كند. اين ممالك ما كه زير دست آنهاست ، در ممالك ما مامورها را گذاشته اند و تاييداز آنها مي كند؛ از كشتاري كه ايشان مي كنند، تاييد مي كند؛ و از كارهاي جنايات وخياناتي كه اينها كرده اند [و] براي اينها مي كنند؛ و آنها هم تاييد از اينها مي كنند. اينطورنيست كه يك طرز حكومتي ، از اين حكومتهايي كه هست ، چه جمهوري اش و چه سلطنتي اش و چه مشروطه اش و چه استبدادش ، يك حكومت عادله اي باشد كه واقعااصلاح به حال ملت بكند و براي مردم فرمانروايي بكند، نه فرمانروايي براي قدرتهاي بزرگ و براي خودشان بكند، نداريم يك همچو حكومتي ؛ و ما يك همچو حكومتي مي خواهيم ، كه اين حكومت اسلامي است . اگر چنانچه ما بتوانيم ان شاءالله حكومتاسلامي را اجرا بكنيم در اين ممالك ، يا در مملكت خودمان كه ايران است ، آن وقت معلوم مي شود كه طرز حكومت چطور است ؛ و شرايط حاكمي كه اسلام گفته است اين بايد حاكم باشد، شرطش بايد اين باشد، آن باشد، آن وقت معلوم مي شود كه حاكم شرطش چي است ؛ كه اگر آن شرط را نداشت خودش از حكومت مي افتد؛ بدون [استعفا] و بدون عزل ، خودش معزول مي شود، خود به خود معزول مي شود و ملت هم بايد او را كنار بگذارند. [حرف ]ملت چيزهاي ديگر است ، مطالب ديگر است . صحبت حقوق بشر است .
تعدي به بشر توسط مدعيان حقوق بشر
اينهايي كه فرض كنيد [از] حقوق بشر دم مي زنند، بيشتر به بشر دارند تعدي مي كنند.تمام آلات قتاله اي كه اينها درست كرده اند و اين جنگها را پيش مي آورند در اقطار عالم ،همينها هستند كه قضيه حقوق بشر را، اعلاميه حقوق بشر را امضا كرده اند؛ و اينها، همين فرانسه كه قضيه اعلاميه حقوق بشر را [امضا] كرده ، لكن با الجزاير چه كرد. الان هم وقتي دستشان برسد، همين كارها را مي كنند. امريكا هم مشغول است ، شوروي هم مشغول است . مشغول اينند كه بچاپند مردم را، ببلعند مردم را. منتها با اسما مختلفه ؛ كه اين اسمامختلفه اسباب گول زدن مردم مي شود. مردم باورشان مي آيد كه مثلا دولت شوروي ،ديگر يك دولتي است كه براي مردم كار مي كند، كمونيست است ، براي توده ها كارمي كند. وقتي كه درست ملاحظه كنيد؛ مي بينيد نه ، اينها قلدري شان بيشتر از جاهاي ديگراست ، بيشتر از جاهاي ديگر تحقير مردم مي كنند. يكي از روسايشان گفته بود كه بايدبيايند چرتكه بيندازند ببينند كه اين افراد اين مملكت چقدر كار مي كنند، چقدرمي خورند؛ اگر چنانچه كاركردش كمتر از خوردنش هست ، بايد بيندازيمش توي دريا.بريزمشان توي دريا؛ اينها، اين بشر دوستها همچو اظهاري دارند.
ما را بازي مي دهند
اينها همه اش صحبت است كه ماها را بازي بدهند با اسما مختلفه ؛ و با مكتبهاي مختلفي كه دارند مي خواهند اينها شرقيها را بازي بدهند؛ و هم بازي خورده ايم و همچوبه اصطلاح آن آقا، غربزده شديم كه اصلا تفكر در اينكه اين غرب كه اينقدر از اوتعريف مي شود چي است ، تفكر در اين [را] هم ازمان گرفته اند. نمي گذارند تفكر هم بكنيم كه آن غربيها چه مي كنند با بشر؛ چه كرده اند؟ پيشرفت كرده اند، اما پيشرفت قتاله ؛پيشرفتي كه بشر را به نيستي دارد مي رساند.
خواست ما: حكومت عادل و خادم
پس آنكه ما مي خواهيم ، يك حكومت عادلي و يك رژيم عادلي و يك هيات حاكمه عادلي كه مورد اطمينان جامعه باشد و براي جامعه خدمت كند، و دستش به مال جامعه دراز نباشد، دستش به صندوق دولت خيانت نكند؛ و اگر چنانچه يك همچودولتي در ايران مثلا تشكيل بشود، با دارا بودن ايران مخازن بزرگ كه يكي اش مخزن نفت است ، اگر دزديها از آن استثناء بشود و هرزه كاريها از او استثناء بشود، خيانتها از اواستثناء بشود، شايد همين نفت براي اداره مملكت ما كافي است . اين هم لازم نيست اينقدركه حالا در مي آيد، درآيد؛ يك مقدار عقلايي درآيد، به مقدار عقلايي فروش برود، به مقدار عقلايي خرج بشود. ايران مخازن دارد، لكن دارند مي خورندش ، مي چاپندش ودرآمدها هم از بين مي رود؛ براي خودشان هست ، هر چه هست .
ايران ، مملكتي انقلابي
در هر صورت ، الان مملكت ايران يك مملكت انقلابي شده است . امروز من از آن نگرانم كه مبادا در امروز، كه چهلم اين جمعه سياه است ، آيا كشتاري باز بشود؟ باز يك چهلمي پيش بيايد براي ما يا نه ؟ ان شاءالله كه نشود و اينها الان دارند . . . حكومت سرنيزه است در ايران . حكومت حكومت سرنيزه است و مردم هم به حكومت سرنيزه تن ندادند؛ يعني عصيان كردند مردم ؛ از باب اينكه به تنگ آمدند از اين تعدياتي كه به آنهاشده است . ديگر جان خودشان را كف دستشان گذاشته اند و به ميدان آمده اند. از بچه كوچكشان تا پيرمردشان . الان همه فريادشان اين است كه مرگ بر اين شاه ! مرگ بر اين سلطنت كذا! و اين قيام كه قيام عمومي ملت و يك رفراندمي است براي عدم قانوني [بودن ] سلطنت ، اين يك امري است كه با سرنيزه نمي شود خاموشش كرد. اين علاجمي خواهد؛ و اين رژيمها، اين نخست وزيرهايي كه يكي بعد از ديگري مي آيد ومي رود، اينها نمي توانند اين كار را انجام بدهند؛ و نظامي هم نمي تواند اين كار را انجام بدهد. اين انجامش دست شاه است ؛ و آن اين است كه پا شود برود. اگر ايشان برود از اين مملكت ، اين مملكت آرام مي شود، به يك طرز بهتري اداره مي شود. ايشان هم ، امريكامنافعش به خيال خودش در دست اين است و بهترين نوكر اين هست ، پشتيباني از اومي كند؛ كه تا حالا نتوانسته است . . . اگر آن پشتيباني نكند، زود بيرونش مي كردند.
لزوم افشاي جنايات شاه و تبيين انقلاب در خارج
در هر صورت ، حالا ما هم كه در اينجا هستيم ، شما آقايان هم كه در هر محلي هستيد،تكليف داريد. ماها همه مكلف هستيم وجدانا، عقلا، شرعا؛ به اينكه كمك كنيم به اين ايراني ها، كه آنها دارند خون مي دهند، بچه و فرزند مي دهند؛ ما هم بايد كمك كنيم به آنها، كمك تبليغاتي . شما در آنجا كه هستيد، مي توانيد هر يكي تان با يك عده اي از اين مردم آنجا تماس بگيريد و به آنها قصه هاي ايران را توضيح بدهيد. حالي كنيد كه مردم وملت ايران چه چيزي مي خواهند. ملت ايران نمي خواهند هياهو و آشوب باشد، ملت ايران مي خواهند آرامش باشد؛ با بودن اين سلسله ، آرامش نيست در كار؛ و اينها، نبودن اين سلسله اي كه خيانت به آنها كرده است مي خواهند. اينها را بايد توضيح بدهيد و مردم را آگاه كنيد؛ و اگر مي توانيد در مجلات ، اين روزنامه ها، و مجلاتي كه در اينجا منتشرمي شود، مطالبتان را منتشر بكنيد. همراهي شماها از اين قبيل است اينجا. آنها هم ،بيچاره ها، الان در فشار هستند مردم ، و هر روز يك جايي نزاع هست ، يك كشتاري واقع مي شود، يك انقلابي هست و آنها گرفتار. شما در اينجا گرفتار نيستيد به آن معني لكن ،اين معني را بايد درست در نظر بگيريد كه به اندازه اي كه مي توانيد، كمك كنيد به اين ملت خودتان . آنها براي منافع شما الان قيام كرده اند، شما هم براي خاطر آنها بايدتبليغات خودتان را بكنيد. هر مقداري مي توانيد كمك كنيد. ان شاءالله خدا همه تان راحفظ كند، و موفق باشيد.
پانویس :
بزرگتر کوچکتر